صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: زن در ایران باستان

  1. #1

    Thumb زن در ایران باستان

    در جهان باستان همه جا نسبت به زن چون کنیز و برده رفتار می شد؛حتی رومیان و یونانیان زن را جز دارایی مرد می دانستند و مرد بطور قانونی می توانست زن خود را به عنوان برده بفروشد.
    هانری هشتم خواندن انجیل را برای زنان و مردم طبقات پست قدغن کرد و این تنها در سال 1870 بود که در انگلستان شلاق زدن زنان در ملاعام ممنوع اعلام شد.حتی در سده 19 میلادی زنان فرانسه و انگلیس آن قدر پست به شمار می رفتند که دو زن رمان نویس با نام مردانه یعنی جرج ایلیوت و جرج ساند نوشته های خود را به چاپ رساندند تا کسی نفهمد که نویسندگانش زن هستند و در همین سده 20 میلادی بود که فریدریش نیچه به مردان اندرز می داد "اگر به سراغ زنها می روید شلاقتان را از یاد نبرید."
    مهمترین نشانه ی تمدن و دلیل لیاقت ملتی حالت و مقام زن در بین آنان است در جامعه ای که مردان آن زنان خود را پست و زبون و محروم از حقوق مدنی می دانند،دلیل پستی و زبونی انان است.جامعه ای که افراد آن به مقام حقیقی زن پی نبرده باشند،روح نجابت و نیکی اخلاق در آنها نهفته است.احترام زن و شرکت او در حقوق اجتماعی دلیل تربیت و علامت تمدن یک ملت محسوب می شود.پایگاهی که اشو زردشت پیامبر ایرانی برای زن در نظر گرفته بسیار در خور ستایش است،بنابر اعتراف دانشمندان تصویر هیچ زنی والاتر و آبرومندتر از تصویری که در اوستا کشیده شده نیست .
    در ایران و در هزاران سال پیش زنان مقام والایی داشته و تمامی حقوق مدنی و زندگانی آنان با مرد برابر و انباز بوده است .دختر از کودکی همراه با برادران خود به آموختن دانش های گوناگون و حتی ورزشهای بدنی و سوارکاری و تیراندازی می پرداخت و نیز به هنگام جوانی همسر خویش را خود برمی گزید چرا که برابر آیین دینی دختر را نمی توانستند ناخواسته وادار به ازدواج کنند.
    زنان دانشمند برای خواسته اوستا موظف بودند انچه را که نیک و راست دانسته یا آموخته اند به دیگران بیاموزند و به وسیله ی نطق و خطابه در مجالس وعظ و جشن دیگران را به پیروی از اندیشه و گفتار و کردار نیک راهنمایی نموده در رستگاری و خوشی جهانیان بکوشند؛ در یسنا35 بند6 آمده است آنچه را که زن یا مرد می دانست که درست و نیک است باید به کار بندد و دیگران را نیز بیاگاهاند تا آن را بکار بندد. ما می ستاییم مردان و زنان نیک اندیش را که در هر کشور با وجدان نیک خود بر ضد بدی پیکار کرده یا می کنند .زنان حق داشتند به عنوان وصی و قیم سرپرستی کودکی را بر عهده بگیرند و نیز در امور خارجی شوهر به هنگام نبود وی پیگیری نموده و کارهایش را انجام دهند.گواهی و شهادت زن در جایگاه عدالت پذیرفته می شده و به گفته و شهادت او اعتبار کلی داده می شده است .
    زنان در دربار شهریاران و دستگاه دولتی دارای نفوذ شایانی بوده و در موارد سخت در سرنوشت کشور خود نقش بزرگی ایفا نموده اند،به طوری که "آتوسا" همسر شاه گشتاسب با پذیرش آیین زردشت توانست خدمات بزرگی در گسترش آیین راستی نماید و مقام مقدس وی در اوستا مورد تجلیل قرار بگیرد و نیز در فروردین یشت به روان وی درود فرستاده شده است . در زمان کیانیان و ساسانیان زنان در آیین های دینی سهم بسزایی داشته و می توانستند شخصاً مراسم دینی را بجا آورند و حتی به جایگاه بزرگ روحانی رسیده و راهنمای دین گردند . در زمان هخامنشیان زن در جامعه نفوذ شایانی داشت .در پژوهش های دیوانی تخت جمشید زنان از حقوق مدنی برخوردار بوده و علاوه بر برابری حقوق و دستمزد،زنان و مردان کارگر برابر بوده اند.
    مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز حق اولاد استفاده می نمودند و برای زنان این امکان وجود داشت کار نیمه وقت برگزینند
    در زمان ساسانیان زنان می توانستند شهریاری کنند بطوری که چندین شاهدخت از جمله پوراندخت و آذرمیدخت به سلطنت رسیدند .زنان کشاورز و دامپرور با مردان خود در کاشت و برداشت خرمن و شیردوشی و چوپانی شرکت داشته و در روشن نگه داشتن اجاق خانه همانند مردان انجام وظیفه می نمودند در یسنای 38 بند 1 آمده است: " ما زنانی را می ستاییم که از پرتو راستی ممتازند. "
    در ایران باستان زن شخصیت حقوقی داشت و می توانست دارای مال و خواسته باشد و نیز به طور مساوی با برادران خود از ارث برخوردار گردد.
    زنان علاوه بر برابری حق ارث مورد احترام و توجه بی اندازه مردان نیز بودند چرا که در اوستا تحقیر زن کرداری زشت دانسته شده و از جمله گناهان بزرگ به شمار می رفت .در دوره ی هخامنشیان پسران به محض مشاهده ی ورود مادر خود با حال احترام برپا می ایستادند و تا مادر با نوازش مادری به آنها اجازه نشستن نمی داد نمی نشستند، حتی شاهان بزرگ پارسی احترام ملکه ی مادر را کاملا مراعات کرده و سر سفره زیر دست او می نشستند.آقای کریستین سن می نویسد:
    دوشیزگان در ان دوران نه تنها به وظایف خانوادگی اشنا می شدندبلکه اصول اخلاقی و قوانین مذهبی اوستا را نیز فرا می گرفتند و چه در اجتماع و چه در زندگی خصوصی پس از رسیدن به سن بلوغ از ازادی عمل برخوردار بودند.
    در طول تاریخ ایران زمین نه تنها در نظر ایرانیان زن ضعیفه دانسته نشده بلکه تا مقام پرتو الهی بالا برده شده است و از لحاظ پوشش و حجاب زن و مرد ایرانی طبق شخصیت و نجابت ذاتی خود هرگز مانند رومیان و یونانیان هم عصر خویش در مجالس عیش و نوش ظاهر نمی شدند.عفت و پاکدامنی در نزد زنان ایرانی اهمیت زیادی داشت و همیشه خود را با زیور و زینت پاکدامنی، پارسایی،راستی و دانش دوستی می آراستند. در نوشته های پهلوی ساسانی خوش خلقی و پاکدامنی و شرکت زن با شوهر در امور اجتماعی از تکالیف ملی و اوامر مذهبی دانسته شده و معتقد بودند که زن باید مایه جلال و سرافرازی شوهر و خانواده باشد.
    در ایران باستان مرد بدکاره و زن بدکاره پست و منفور بوده و حتی در مجالس عمومی و مراسم مذهبی حق ورود و حضور نداشته و زنا از گناهان کبیره به شمار می رفته است و چنانچه مردی به زن خود خیانت می نمود زن می توانست بر علیه او شرعا اقامه دعوی نماید .
    در آیین زردشت امر به اختیار یک همسر شده است مردان ایران باستان به سبب شرافت نژادی و همچنین طبق دستور دین به تعداد زوجات اهمیت نداده نبوده و بیش از یک زن اختیار نمی نمودند.در مینوی خرد فصلی 35 یکی از گناهان بزرگی که بر می شمارد این است که مردی با زن دیگری بسر برد و در حقیقت همسر دوم یا صیغه اختیار نماید و این روش نه تنها در عصر اوستایی بلکه در دوره زبان پهلوی نیز از تعالیم دین و رسم مردم ایران به شمار می آمد و حتی پس از غلبه اقوام مهاجم به ایران که تعداد زوجات در میان آنان رسم مذهبی بود مانعی برای ایشان به وجود نیاورد و تا چندین سده وضع به همین روش ادامه داشت و تا امروز در میان زردشتیان ادامه دارد.
    زردشت مهر و دوستی و وفاداری را هم به زن و هم به مرد سفارش نموده و خطاب به دختران و پسران جوان می فرماید" ای نو عروسان و نو دامادان روی سخن با شماست به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت در پی زندگانی پاکان برآیید . هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری پیش دستی جوید تا ابن زندگانی مقدس زناشویی را با شادمانی و خرمی به پایان رسانید ."
    بزرگی و شکوه هر کیش و فرهنگی را باید از ارجی که آن کیش و فرهنگ برای زن قایل میشود سنجید .
    منبع:تلکس اندیشه

  2. #2

    پیش فرض

    بررسي جايگاه زن در ايران باستان و در دوره هاي هخامنشي و آيين زرتشت که به نوعي دوره آغاز شکل گيري سرزمين آريايي هاست ، نشاندهنده سطح والاي فکري مردمان آن روزگار است که در بسياري موارد ، افسوس را با خود به ارمغان مي آورد ، چرا که اگر تحولات ناشي از حکومتهاي گوناگون آن زمان تغييري در شرايط زيستي آدميان ايجاد نمي کرد ، ايران و ايراني ، هم اکنون بعنوان بزرگترين مدعي حقوق انساني در دنيا شناخته مي شد و اين عنوان را زينت نام خود مي کرد .
    تا پيش از پيدايش حکومت هخامنشي يعني در زمان مادها دختر و داماد پادشاه مي توانستند جزو وارثين وي باشند .
    با روي کار آمدن کوروش کبير و حکونت آن ، هخامنشيان ، و قوانين وضع شده توسط آنها ، وضعيت زنان در حالت ثبات و اعتدالي ارزشمند قرار گرفت ، بطوري که نمونه قوانين آن زمان در ميان هيچ يک از ممالک و اقوام يافت نمي شد . اما با اجراي قوانين کوروش کبير بر سرزمين پارسيان ، زن ازچنان درجه احترامي برخوردار شد که آوازه آن به ديگر اقوام نيز رسيد و همين امر باعث پيروي آنان از آداب اصيل ايراني گشت . مشهورترين نمونه تساوي حقوق زنان و مردان در ايران باستان ، اجازه انتقال سلطنت از پادشاه به دختر بود . همانطور که گفته شد ، آخرين پادشاه مادها « آستياک » ، داراي فرزند پسر نبود و دختر آستياک کسي نبود جز شاهزاده ماندانا ، مادر کوروش کبير که همين مساله در انتقال قدرت به کوروش نقش مهمي را بازي کرد . ماندانا همچنين مؤسس مدارس هخامنشي براي نوجوانان ايراني بود که در آن فنون تيراندازي و اسب سواري را آموزش مي دادند . در بررسي وضعيت زنان در عصر هخامنشي به نامهايي بر مي خوريم که شايد هيچگاه پس از آن ، اثري از چنين رويدادها و وقايعي را در تاريخ ايران نبينيم .
    در زمان هخامنشيان ، يک زن براي نخستين بار در تاريخ به مرتبه دريا سالاري ( فرماندهي نيروي دريايي ) خشايار شاه رسيد که نامش « آرتميس » بود . اما حکايت به آرتميس ختم نمي شود . بلکه تعداد بي شماري از زنان آن دوره مسئوليت هايي را به عهده داشتند که نه تنها در دوره هاي بعد از حکمراني کوروش ، بلکه در شرايط کنوني نيز ، شاهد چنين رويدادي نخواهيم بود !
    فرمانده آرسياب زني داشت به نام پانته آ ، که فرمانده گارد جاويدان بود . استاتيرا ، دختر داريوش سوم فرمانده نيروهاي جنگي آن زمان بود . آذرميدخت ، دختر خسرو پرويز ، پس از مرگ خواهرش پوران دخت ، به پادشاهي رسيد . آرتونيس ، يکي از شجاع ترين فرماندهان جنگي زمان داريوش بود و پري ساتيس ، زن داريوش دوم در زمان حکمراني شوهرش از ارتشبدان آن زمان به شمار مي رفت . آرتادخت ، رئيس خزانه پادشاه چهارم اشکاني بود . سورا ، دختر اردوان پنجم در نيروي ارتشي پدر سمت سپهبدي داشت . پرين ، دختر قباد ، مشاور امور قضايي ساسانيان بود و آزاد ديلمي ، فرمانده يک باند چريکي بود که در گيلان سال ها عليه متجاوزين به ايران جنگيد و سرانجام کشته شد .
    اين دسته از زنان يا کساني همچون سميراميس ، ملکه آشور و بابل که در جنگجويي و شجاعت در زمان خود همتا نداشت و يا بلقيس ، که قسمتي از يمن آن زمان ، تحت فرماندهي وي بود مي توانند نمادي از تمدن والاي انسان در جوامع پيشين ايران بشمار روند . اما افتخارات بر جاي مانده از ايران باستان در همين محدوده خلاصه نمي شود ، بلکه با تعمق بيشتر در آداب و آيين هاي قوم آريايي و تعاليم زرتشت که در آن زمان تازه به مرحله ظهور رسيده بود ، جايگاه زن ايران بيش از پيش نمايان مي شود .
    زن در ايران باستان به معناي واعقي در هر مکان و زمان به طور برابر در فعاليت هاي سيستم اجتماعي شريک مرد بود و حتي در جهت قوانين ديني مي توانست به مرحله « زوت » برسد ، يعني درجه اي در مقام بالاي مذهبي که لازمه آن ، فراگيري علوم ديني تا بالاترين مرحله آن بود

  3. #3

    پیش فرض

    بانوي ايراني در گذر تاريخ

    در تمام تاريخ ايران پيش از اسلام كمتر تبعيض جنـــسيتي بين زن و مرد ديده شده است و بارها شاهد ان بوديم كه انان در مهم ترين پســــــــتهاي پراطوري ايران تكيه زده بودند

    " احترام به جايگاه زن در ايران باستان "

    در دوران شاهنشاهي هخامنشي زناني بوده اند كه در چـندين مورد بالاتر از مردان قرار داشته اند . نمونه بارز ان كــــــــــتيبه هاي پرســــــپوليس( تخت جمشيد ) يا درياسالاري بانو ارتميز استپس از نشستن شاهنشاه پوران دخت بر اريكه پادشــاهي امپراتوري ايرانبا مردمان تهي دست چنين سخن ميگفت : اينك كه من بر تخت شاهنشاهي نشستم سوگند ياد ميكنم كه انجمن ها و گروهها ي كشور را متلاشي نكنم وانان را ياري دهم. مردماني را كه از گنج ها و ثروتهــــــاي ايران بهره اي نجستند را ياري دهم و سهم هر ايراني را به مساوات تقسيم ميكنم. مــــباداكسي در سرزمينهاي ايران مستمند و تهي دســـــت باشد كه من از اين كاراندوهناك ميشوم
    .در اينجا اشنا ميشويم با شماري از دلاور بانوهاي ايراني :
    يوتاب :
    سردار زن ايراني كه خواهر اريوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشــــــاهي داريوش سوم بوده است. وي در نبرد با اسكندر گجــستك همراه آریوبرزن فرماندهي بخشي از ارتش را بر عهده داشته است او در كوهـهاي بختياري راه را بر اسكندر بست.

    درياسالار بانو ارتميز :
    نخستين و تنها بانوي درياسالار جهان تا به امروز . او به سال 480 پيــش از ميلاد به مقام درياسالاري ارتش شاهنشاهي خــشايارشاه رسيد و در نبرد ايران و يونان ارتش شاهنشاهي ايران را از مرزهاي دريايي هدايت ميكر.د
    آتوسا :
    ملكه بيش از 28 كشور اسيايي در زمان امپراتوري داريـــــــــــوش بزرگ ياد كرده است واتوسا را چندين باد در لشكر كشي هاي داريوش ياور فكري و روحي داريو ش بزرگ دانسته است .

    آرتادخت :
    وزير خزانه داري و امور مالي دولت ايران در زمان شاهنشاهي اردوان چهارم اشكاني. در اداره امور مالي كوچكتـــــرين خطايي مرتكب نشد و اقتصاد امپراتوري پارتيان را رونق بخشيد.
    آزرمي دخت :
    شاهنشاه زن ايراني در سال 631 ميلادي . او دختر خـــــــــسروپرويز پس از گشناسب بنده " بر چندين كشور اسيايي پادشاهي كرد.
    اذرناهيد :
    ملكه ملكه هاي امپراتوري ايران در زمان شاهنـــــــشاهي شاپور يكم بنيانگزارساسله ساساني. نام اين ملكه بزرگ و اقتدارات دولتي او در قلمرو ايــــران در كتيبه هاي كعبه زرتشت در استان فارس بارها امده است و او را ستايـش كرد ه است.
    پرين :
    بانوي دانشمند ايراني . او دختر کی قباد بود كه در سال 924 قبل از مــيلاد هزاران برگ از نسخه هاي اوستا را به زبان پهلوي براي ايندگان از گوشه و كنار ممالك اريايي گرداوري نمود و يكبار كامل ان را نوشت و نامش در تاريخ ايران زمين براي هميشه تبت گرديده است.
    فرخ رو:
    نام او به عنوان نخستين بانوي وزير در تاريـــــخ ايران ثبت شده است وي از طبقه عام كشوري به مقام وزيري امپراتوري ايران رسيد.
    آرياتس :
    يكي از سرداران مبارز و دلير هخامنشيان در سالهاي پيش از ميلاد. مورخــينيوناني در چندين جا نامي از وي به ميان اورده اند.
    هلاله :
    پادشاه زن ايراني كه به گفته كتاب ديني و تاريخي ( 391 يشتا 274+1 يشتا 2 ) در زمان كيانيان بر اريكه شاهنشاهي ايران نشست .

    دين باستاني و كيش كهن اريايي – زنان را يكي از ارزشمندترين اقشار جامعه ميدانسته به طوري كه در كتاب ديني دينكرد امده است زناني را كه تحــصيلا و دوره هاي قضاوت ديده اند و در كار دادگستري مهارت دارند را بايـــستي به تمردان ترجيج داد و انان را بر مسند دادگستري نشاند.
    میبینیم بر خلاف عقیده خیلی از افراد وبرخلاف عقیده مردمان کشورهای خارجی از جمله یونان زنان ایرانی همیشه آزاد وپا به پای مردان وحتی فراتر عمل میکرده اند واین برای همه ایرانیان یک افتخار محسوب میشود.

  4. #4

    پیش فرض

    زن در اوستا و همچنین در زبان سانسکرت به لقب «ریته‌سیه‌بانو» یا «اَشَه‌بانو» خوانده شده، که به معنی دارنده فروغ راستی و پارسایی است. امروز واژه نخستین در زبان پارسی حذف شده و فقط بانو که، به معنی فروغ و روشنایی است برای زنان به کار می‌‌بریم. باز واژه مادر در اوستا و سنسکرت «ماتری» است که به معنی پرورش دهنده می‌‌باشد و خواهر را «سواسری» یعنی وجود مقدس و خیرخواه می‌‌نامد و زن شوهردار به صفت «نمانوپنتی» یا نگهبان خانه، نامزد شده است.

    پاره اي از كتاب : آیین اوستا

    نوشته: سياوش اوستا (حسن عباسی)


    در هزاره‌هاي پيش از تمدن ايران، سالاري قبائل و روستاها با زنان بوده است و برخلاف تفكر بيابانگردان و صحرانشينان كه تفكري ضدزن داشته اند، در ميان آرياييان، زنان از بالا و والاترين جايگاه برخوردار بوده‌اند. براي گزينش همسر، زن نه تنها حق انتخاب داشته است، بلكه گاه پيش از مرد به خواستگاري و مرد خواستن مي رفته است.
    زرتشت به دختر خود مي گويد:
    دختر ميبايست همسر خودرا با خردمندي و پژوهش برگزيند. در شاهنامه فردوسي نيز بارها به اين مورد اشاره شده است كه زن شوهر خودرا برگزيده است:
    رودابه زال را برمي‌گزيند
    آنگونه كه فرودوسي سروده است، رودابه عاشق زال ميشود و گروهي را براي پژوهش به سرزمين ايران ميفرستد تا از خلق و خوي زال برايش آگاهي آورند و پس از اينكه آگاهي هاي كامل مي‌‌يابد پيكهايي ميان آن دو در رفت و آمد قرار مي‌گيرند تا مادر رودابه از جريان آگاه مي‌شود و رودابه با گستاخي به مادر خود مي گويد كه او شيفته مهر زال گشته است.

    نخواهم بدن زنده بي روي او
    جهانم نيرزد بــه يك موي او
    بدان كه مرا ديد و با من نشسـت
    به پيمان گرفتم دو دستش بدست

    رستم نيز كه قهرمان بزرگ تاريخ است و يكي از پايه‌هي مهم شاهنامه فرودسي، از سوي همسرش انتخاب ميشود. يعني اين تهمينه است كه رستم را انتخاب مي‌كند بسوي او مي‌آيد و با وي پيوند زناشويي مي‌بندد.

    (تهمينه) سخن گفته آمد نهفته براز
    در خوابگه (رستم) كــردند باز
    يكي بنده شمعي معنبر بدست
    خرامان بيامد به باليــن مست
    پس بنده اندر يكي ماهـــروي
    چو خورشيد تابان پر از رنگ و بوي
    دو ابرو كمان و دو گيسو كـمند
    ببالا به كردار سرو بلـــــــند
    ازو رستم شيردل خيره مـــاند
    برو بر جهان آفرين را بخــواند
    بپرسيد ازو گفت و نام تو چيست
    چه جويي شب تيره؟ نام توچيست؟
    چنــين پاسخ داد كه تهمينه‌ام
    تو گـويي دل از غم بدو نيمه ام
    يكي دخت شاه سمنگان مــنم
    زپشت هژبر و پلنگان مــــــنم
    بگيتي به شاهان مرا جفت نيست
    چو مـن زير چرخ كبودانه كيست
    ز پــــرده برون كس نديده مرا
    نه هــــرگز كس آوا شنيده مرا
    بكــــــردار افسانه از هركسي
    شنيــــدم همي داستانت بسي
    كه از ديــو شير و پلنگ و نهنگ
    نترس و هـستي چنين تيز چنگ
    بجستم همي گـفت و يال و برت
    بدين شهر كـرد ايزد آبشخورت
    ترا ام كنون گـــر بخواهي مرا
    نبيند همي مرغ و مــــاهي مرا
    و ديگر كه از تو مگر كـــردگار
    نشاند يكي كودكم در كنـــــار
    مگرچون توباشد به مردي و زور
    سپهرش دهد بهره كيوان و هور
    چو رستم بدانسان پريچهره ديد
    زهر دانشي نــــزد او بهره ديد
    برخويش خواندش چو سرو روان
    بيامد خرامان بر پــــــهلوان
    خبر چون به شاه سمنگان رسيد
    از آن شادماني دلش بردميـــد
    ز پيوند رستم دلش شاد گشت
    بسان يكي سرو آزاد گـــشت
    به آن پهلوان دادآن دخت خويش
    بدانسان كه بوداست آئين وكيش

    نمونه ديگر به بيژن و منيژه مربوط ميشود كه منيژه بيژن را براي همسري برميگزيند و اورا بيهوش كرده به رختخواب خود ميبرد و با او ازدواج مي‌كند:

    چو هنگام رفتن فراز آمدش
    بديدار بيژن نياز آمدش
    منيژه چون بيژن دژم روي ماند
    پرستندگان را برخويش خواند
    بفرمود تا داروي هوش بر
    پرستنده آميخت بانوش بر
    بدادند چون خورد شد مرد مست
    ابي خويشتن سرش بنهاد پست
    چون بيدار شد بيژن و هوش يافت
    نگار سمنبر در آغوش يافت.
    به پيچيد برخويشتن بيژنا
    بيزدان پناهيد ز اهريمنا
    منيژه به بيژن مي‌گويد:
    بخور مي مخور هيچ اندوه و غم
    كه از غم فزوني نيايد نه كم
    اگر شاه يابد ز كارت خبر
    كنم جان شيرين به پيشت سپر
    نهادند هر دو بخوردن سرا
    كه همدار به پيش و هم منبرا

    ( درشاهنامه و افسانه هاي كهن آريايي نمونه‌هاي بسيار ديگري وجود دارد كه همواره زن پيشگام بوده است براي گزينش همسر)

    مادر سياوش نيز خود شوهر خود را برميگزيند. فردوسي بزرگ در اين مورد ميسرايد كه مادر سياوش به كاووس ميگويد:

    بگفتا كه از نام خاتونيم
    ز سوي پدر پآفريد و نيم
    زدخت سپهدارگر سيوزم
    بدانسو كشد رشته و پرورم

    چنين داد پاسخ چو ديدم ترا
    ز گردنكشان برگزيدم ترا.

  5. #5

    پیش فرض


    زن در اوستا و همچنین در زبان سانسکرت به لقب «ریته‌سیه‌بانو» یا «اَشَه‌بانو» خوانده شده، که به معنی دارنده فروغ راستی و پارسایی است. امروز واژه نخستین در زبان پارسی حذف شده و فقط بانو که، به معنی فروغ و روشنایی است برای زنان به کار می‌‌بریم.
    باز واژه مادر در اوستا و سنسکرت «ماتری» است که به معنی پرورش دهنده می‌‌باشد و خواهر را «سواسری» یعنی وجود مقدس و خیرخواه می‌‌نامد و زن شوهردار به صفت «نمانوپنتی» یا نگهبان خانه، نامزد شده است.
    زن درایران باستان (درمتون پهلوی) مقامی بسیار والا و ارجمند داشته است. مهریکی از ایزدان مادینه بوده که به شکل زن مهر آن نیز وجود دارد. اما بعدها نماد مردانه پیدا کرد.همانگونه که گفتيم زن ایرانی در دوره هخامنشیان در کلیه امور همچون مردان به کار و پیشه مشغول بوده است. این را کشف سنگ‌نبشته‌های گلی در تخت جمشید به اثبات می‌‌رساند.
    جالب این که بدانید زنان در هنگام زایمان مرخصی با حقوق داشته‌اند و همچنین پس از زایمان به آنان پاداش‌های گران بها نیر داده می‌‌شد.
    در برخی از سنگ نبشته‌ها شاهد آن هستیم که مردان در خدمت زنان کار می‌کنند و ریاست کارها به زنان است و نیز می‌‌بینیم که زنانی معرفی شده‌اند که املاک وسیع و کارگاه‌های بزرگی داشته‌اند، همچنین زنان دوره هخامنشی می‌‌توانستند بدون هیچگونه دخالت شوهر در املاک و دارایی‌های خودهرگونه تصرفی که مایل بودند، بنمایند.

    در ایران باستان، مقام زن در جامعه بسیاربالا بود و زن در بسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری می‌‌کرد. بنابرنوشته کتاب نیرنگستان پهلوی، زنان می‌‌توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی حتی با مردان شرکت کنند یا خود به انجام اینگونه کارها بپردازند. زنان حتی می‌‌توانستند درا وقات معینی به پاسداری آتش مقدس پرداخته و طبق کتاب ماتیکان هزاردادستان به شغل وکالت و قضاوت مشغول شوند.
    در
    فروردین یشت و دیگریشت‌ها و همچنین شاهنامه و دیگرحماسه‌های باستانی این سرزمین، اسامی بسیاری از این زنان نامدار و پهلوان و میهن پرست دین دار- که به واسطه کارهای مفید و نیکشان در گروه زنده و روانان جاوید، درآمده‌اند – نام برده شده و برروان فرهمند آنان درود فرستاده می‌شود. در ایران باستان زنان همچون مردان می‌‌توانستند فنون نظامی را یاد بگیرند و حتی فرماندهی سپاهیان را بر عهده بگیرند
    ( همانگونه که پيشتر اشاره کرديم مانند: بانو آرتمیس که فرمانده سپاهیان ایران در برابر یونانیان بود، و گردآفرید که مرزدار ایران بود و در برابر سهراب صف آرایی کرد).

    زیبایی تمدن ایران و فرهنگ انسانی اش در اینجا بیشترآشکار می‌شود که زنی ایرانی دارای شخصیت حقوقی و برابر با مردان بوده و می‌‌توانسته به شغل وکالت دادگستری بپردازد و حتی بر مسند قضاوت بنشیند و قضاوت کند. بنابه گفته کتاب هزار دستان (هزار ماده قانون) زنان دانشمند و باسواد به پیشه قضاوت مشغول بوده اند.
    این زیبایی تمدن دیدن چهره‌هایی درخشان از زنان ایرانی که بر جایگاه والای شاهنشاهی ایران تکیه زده‌اند نمایان تر می‌شود. چهره‌هایی همچون «هما»، «آذرمیدخت»، «پوراندخت»، «دنیاک» و نیز چهره‌هایی مشهوری که فرماندهی سپاهیان ایرانی را بر عهده داشته‌اند: همچون آرتمیس، کردیه، بانوگشسب، گردآفرید و... نیز زنان سیاستمدار و دانشمندی که به تنهایی و یا دوش به دوش مردان خود ایستادند و از این سرزمین پاسداری کردند، زنانی چون: آتوسا (همسر داريوش بزرگ)، شهربانو استر، شهربانو موزا، پروشات، آتوسا (همسرسیاستمدارو هوشمند اردشیر دوم)، پانته‌آ، کتایون، سیندخت، فرنگیس، فرانک، شیرین، منیژه، ارنواز، شهرناز، رودابه، تهمینه، دوغدو، پورچیستا (چیستا دخترکوچک آشوزرتشت).


  6. #6

    پیش فرض

    مقام زن در ايران باستان و در شاهنشاهي هخامنشي


    در ايران باستان هميشه مقام زن و مرد برابر و در كنار هم ذكرشده است، حتي گروهي از ايزدان مانند آناهيتا زن هستندو در ميان امشاسپندان ، امرداد و خرداد و سپندارمذ ، كه صفات اهورامزدا است زن ميباشند.

    وآنچه در اوستا آمده است همه نشانه اي از همسنگي زن و مرد است، در فروردين يشت چنين آورده شده : اينك فروهر همه مردان و زنان پاك را مي ستائيم آنان كه روان هايشان در خور ستايش و فروهر هايشان شايسته است اينك فروهر همه مردان و زنان پاكدين را مي ستائيم.

    در زمان شاهنشاهي هخامنشيان ، براساس لوح هاي گلي تخت جمشيد زنان هم دوش مردان در ساختن كاخ هاي شاهان هخامنشي دست داشتند و دستمزد برابر دريافت مي نمودند، پيشه بيشتر زنان در دوره هخامنشيان صيقل دادن نهائي سنگ نگاره ها و همچنين دوخت و دوز و خياطي بوده است. بنابراين در شاهنشاهي بزرگ هخامنشي با برابري و تساوي خقوق زنان با مردان سر و كار داريم.

    بايد خاطرنشان كرد كه زنان در زمان بارداري و با بدنيا آوردن كودكي براي مدتي از كار معاف ميشدند ، اما از حداقل خقوق براي گذران زندگي برخوردار مي گشتند و علاوه بر آن اضافه خقوقي بصورت مواد مصرفي ضروري زندگي دريافت مي نمودند، همچنين در گل نوشته هاي تخت جمشيد شاهد آن هستيم كه در كارگاههاي خياطي ، زنان بعنوان سرپرست و مدير بودند و گاه مردان زيردست زنان قرار مي گرفتند.

    اما زنان خاندان شاهي از موقعيت ديگري برخوردار بودند ، آنان مي توانستند به املاك بزرگ سركشي كنند و كارگاه هاي عظيم را با همه كاركنانش اداره و مديريت مي كردند و درآمدهاي بسيار زياد داشتند ، اما بايد خاطرنشان كرد كه حسابرسي و ديوان سالاري هخامنشي حتي براي ملكه هم استثنا قائل نمي شد و محاسبه درآمد و مخارج از وي مطالبه مي كرد.

    در يكي از گل نوشته ها ( لوح هاي گلي ) رئيس تشريفات دربار داريوش بزرگ دستور تحويل 100 گوسفند را به ملكه صادر مي كند تا درجشن بزرگ تخت جمشيد كه 2000 مهمان دعوت شده بودند ، بكار روند.

    دريكي از مهرهاي بدست آمده از تخت جمشيد زني بلندپايه در صندلي تخت مانندي نشسته و پاهايش را روي چهارپايه اي گذارده و گل نيلوفري در دست دارد و تاجي برسرنهاده كه چادري روي آن انداخته شده است و به تقليد از مجلس شاه ، نديمه اي در برابر او ايستاده و عود سوزي در آن ديده مي شود. اين مهر يكي از زنان ثروتمند دربار هخامنشي است كه نقش مهمي در مديريت جامعه داشته است و دستورات خود را به اين مهر منقوش مي كرده است.

    بنابراين با كمك گل نوشته هاي تخت جمشيد تصويري كاملا نو از زنان و ملكه هاي هخامنشي بدست مي آوريم كه برخلاف ادعاي نويسندگان يوناني ، كه آنها را عروسكهايي محبوس در حرم سراها مي دانستند، نه تنها همدوش مردان در آئين هاي مذهبي شركت مي كردند ، بلكه در صحنه زندگي و در اداره امور كشور هم نقش و شخصيت مستقل خويش را حفظ مي كردند . بررسي دقيق لوح هاي ديواني تخت جمشيد نشان مي دهد، كه زن در دوران فرمانروائي هخامنشيان بويژه در زمان شاهنشاهي داريوش بزرگ از چنان مقامي برخوردار بودند كه در ميان همه خلق هاي جهان باستان نظير نداشت .

  7. #7

    پیش فرض

    زن در ايران باستان


    نگه کن به تاريخ پيشينيان
    به ايينه ي روشن باستان

    به بگذشته ها رفته ها دورها
    به سرچشمه ي روشن نور ها

    ز دانايي و مهر و خود باوري
    بشد زن سزاوار بر مادري

    چو دغدويه(1) آن مادر پاک زاد
    که در پيش اهريمنان ايستاد

    پروچيستا(2) دختر زردهشت
    زني بود دانا و نيکو سرشت

    ز رکسان (3) به ياد ار و از پانته ا (4)
    ز موزا (5) و ارتا (6) و از ار شيا(7)

    گهي ارتميس (8) و کاساندان (9) شدند
    گهي هم پروشات (10)و ماندان(11) شدند

    اتوسا (12) که مام خشايار بود
    گرامي زن راد و بيدار بود

    از ايران بسي زن به پا خاسته
    که ديهيم ها را بياراسته

    به شهنامه بس بانوي نامدار
    بود نامشان مايه ي افتخار

    چنان خواهران جم سرفراز
    يکي شهر ناز (13) و يکي ارنواز(14)

    فرانک (15) زني راد وازاده بود
    فريدون ازده را زاده بود

    خردمند سيندخت(16) فرخنده راي
    که بود اگه و بخرد و رهنماي

    ز رودابه (17) راد نيکو نهاد
    جهان پهلواني چو رستم بزاد

    چو ياداوري نام تهمينه(18) را
    ز شوق اکني از نفس سينه را

    نبيني تو گردي چو گرد افريد (19)
    دلير و خردمند و با فرو شيد

    فرنگيس (20) بانوي نام اوري است
    سر افراز و ازاده و پاک زيست

    پر اوازه بانو گشسب (21)دلير
    که بود است مرد افکن و شير گير

    در ان دوره ي شامخ باستان
    گرانقدر بودند يکسر زنان

    نه کمتر بود دختري از پسر
    گرامي تر انکو خردمند تر


    --------------------------
    1=دغدويه = مادر زرد تشت که از شهر ري بود و در انجا با کوي ها و کرپن ها که مردم را گمراه مي کردند مبارزه کرد او با پروشسب ازدواج کرد و ثمره ي اين پيوند زرتشت پيامبر بزرگ ايرانيان است

    2=پروچيستا= دختر کوچک زرتشت که با هوش و خردمند بود

    3= رکسان= يا رکسانا يا روشنک دختر داريوش سوم بود که بنا به مقتضيات سياسي براي ايجاد حسن رابطه بين ايران و يونان همسري اسکندر را پذيرفت

    4= پانته ا= يکي از زنان فداکار زمان کورش

    5= موزا=زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم که در سکه هاي مکشوفه از زمان اشکانيان تصوير اين ملکه ي مقتدر اشکاني کنار پسرصش فرهاد پنجم بر روي سکه ها منقوش است

    6=ارتا= ارتادخت وزير خزانه داري در زمان اشکانيان

    7=ارشيا= از زنان با کفايت دوران هخامنشي

    8=ارتميس= يا ارتميز از زنان بنام هخامنشي که فرماندهي يکي از ناوگان هاي خشايار شاه را در جنگ ايران و يونان به عهده داشت در حالي که بسياري از ناوگان هاي ديگر تحت فرماندهي ديگران بود از دشمنان شکست خورد ناوگان تحت فرماندهي او پيروز شد

    9= کاساندان =همسر با کفايت دوران هخامنشي

    10=پروشات= يکي از زنان مشهور دوران هخامنشي

    11= ماندان =يا ماندانا دختر اژيدهاک اخرين پادشاه ماد که همسر کمبوجيه پدر کورش شد و از اين وصلت کورش متولد گرديد . او در تربيت و نيز انتقال قدرت به کورش سهم عظيم داشت

    12=اتوسا= دختر کورش و همسر با کفايت داريوش و مادر خشايار شاه

    13= خواهر جمشيد جم

    14= خواهر جمشيد جم

    15= همسر ابتين و مادر فريدون

    16= همسر خردمند مهراب پادشاه کابلي

    17= دختر مهراب و همسر زال و مادر رستم

    18= دختر زيباي پادشاه سمنگان که همسر رستم شد و ثمره ي ان تولد سهراب است

    19= دختر زيبا و دلاوري که با سهراب مبارزه کرد

    20= دختر افراسياب که همسر سياووش و مادر کيخسرو و پادشاه نامدار ايران بود

    21= دختر رستم که در موقع کشتي پهلوانان را به خاک مي افکند دليري اين بانوي ايراني مشهور است

  8. #8

    پیش فرض

    زن در پيشينه پارسيان


    بررسی جایگاه زن در ایران باستان و در دوره های هخامنشی و آیین زرتشت که به نوعی دوره آغاز شکل گیری سرزمین آریایی هاست ، نشاندهنده سطح والای فکری مردمان آن روزگار است که در بسیاری موارد ، افسوس را با خود به ارمغان می آورد ، چرا که اگر تحولات ناشی از حکومتهای گوناگون آن زمان تغییری در شرایط زیستی آدمیان ایجاد نمی کرد ، ایران و ایرانی ، هم اکنون بعنوان بزرگترین مدعی حقوق انسانی در دنیا شناخته می شد و این عنوان را زینت نام خود می کرد .

    تا پیش از پیدایش حکومت هخامنشی یعنی در زمان مادها دختر و داماد پادشاه می توانستند جزو وارثین وی باشند .

    با روی کار آمدن کوروش کبیر و حکونت آن ، هخامنشیان ، و قوانین وضع شده توسط آنها ، وضعیت زنان در حالت ثبات و اعتدالی ارزشمند قرار گرفت ، بطوری که نمونه قوانین آن زمان در میان هیچ یک از ممالک و اقوام یافت نمی شد . اما با اجرای قوانین کوروش کبیر بر سرزمین پارسیان ، زن ازچنان درجه احترامی برخوردار شد که آوازه آن به دیگر اقوام نیز رسید و همین امر باعث پیروی آنان از آداب اصیل ایرانی گشت .

    مشهورترین نمونه تساوی حقوق زنان و مردان در ایران باستان ، اجازه انتقال سلطنت از پادشاه به دختر بود . آخرین پادشاه مادها « آستیاک » ، دارای فرزند پسر نبود و دختر آستیاک کسی نبود جز شاهزاده ماندانا ، مادر کوروش کبیر که همین مساله در انتقال قدرت به کوروش نقش مهمی را بازی کرد . ماندانا همچنین مؤسس مدارس هخامنشی برای نوجوانان ایرانی بود که در آن فنون تیراندازی و اسب سواری را آموزش می دادند . در بررسی وضعیت زنان در عصر هخامنشی به نامهایی بر می خوریم که شاید هیچگاه پس از آن ، اثری از چنین رویدادها و وقایعی را در تاریخ ایران نبینیم .

    در زمان هخامنشیان ، یک زن برای نخستین بار در تاریخ به مرتبه دریا سالاری ( فرماندهی نیروی دریایی ) خشایار شاه رسید که نامش « آرتمیس » بود . اما حکایت به آرتمیس ختم نمی شود . بلکه تعداد بی شماری از زنان آن دوره مسئولیت هایی را به عهده داشتند که نه تنها در دوره های بعد از حکمرانی کوروش ، بلکه در شرایط کنونی نیز ، شاهد چنین رویدادی نخواهیم بود !

    فرمانده آرسیاب زنی داشت به نام پانته آ ، که فرمانده گارد جاویدان بود . استاتیرا ، دختر داریوش سوم فرمانده نیروهای جنگی آن زمان بود . آذرمیدخت ، دختر خسرو پرویز ، پس از مرگ خواهرش پوران دخت ، به پادشاهی رسید . آرتونیس ، یکی از شجاع ترین فرماندهان جنگی زمان داریوش بود و پری ساتیس ، زن داریوش دوم در زمان حکمرانی شوهرش از ارتشبدان آن زمان به شمار می رفت . آرتادخت ، رئیس خزانه پادشاه چهارم اشکانی بود . سورا ، دختر اردوان پنجم در نیروی ارتشی پدر سمت سپهبدی داشت . پرین ، دختر قباد ، مشاور امور قضایی ساسانیان بود و آزاد دیلمی ، فرمانده یک باند چریکی بود که در گیلان سال ها علیه متجاوزین به ایران جنگید و سرانجام کشته شد .

    این دسته از زنان یا کسانی همچون سمیرامیس ، ملکه آشور و بابل که در جنگجویی و شجاعت در زمان خود همتا نداشت و یا بلقیس ، که قسمتی از یمن آن زمان ، تحت فرماندهی وی بود می توانند نمادی از تمدن والای انسان در جوامع پیشین ایران بشمار روند . اما افتخارات بر جای مانده از ایران باستان در همین محدوده خلاصه نمی شود ، بلکه با تعمق بیشتر در آداب و آیین های قوم آریایی و تعالیم زرتشت که در آن زمان تازه به مرحله ظهور رسیده بود ، جایگاه زن ایران بیش از پیش نمایان می شود .

    زن در ایران باستان به معنای واقعي در هر مکان و زمان به طور برابر در فعالیت های سیستم اجتماعی شریک مرد بود و حتی در جهت قوانین دینی می توانست به مرحله « زوت » برسد ، یعنی درجه ای در مقام بالای مذهبی که لازمه آن ، فراگیری علوم دینی تا بالاترین مرحله آن بود .

    ----------

    روز زن ، یکی از جلوه های ویژه زنان در عصر باستان بود . این در حالیست که در آن دوره ، اقوام دیگر مشغول جنگ و جدال در کوهها و بیابان ها بودند و حتی در یونان و روم باستان که ادعای تمدن بالای بشری را داشتند ، کشتن همسر بدست مرد ، امری غیر مجاز شمرده نمی شد . در این گیر و دار بی قانونی بود که ایرانی ، روزی را برای قدردانی از زن اختصاص داده بود . این روز بنا بر گفته عده ای پنجم اسفندماه بوده که به عنوان روز سپاسگزاری از زنان شناخته شده است . در این روزها زنان در خانه ها می نشستند و مردان مسئولیت های آنان را عهده دار می شدند تا به نوعی با وظایف زن و چگونگی آن آشنا گردند .

    کریستین سن ( خاور شناس بزرگ دانمارکی ) ، می گوید : رفتار مردان نسبت به زنان در ایران باستان همیشه با نزاکت بود . زن چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی از آزادی کامل برخوردار بود . در مورد آزادی در ازدواج هیچ چیز مستندتر و موجه تر از رفتار خود زرتشت نسبت به دختر کوچکش « پروچیستا » نیست . او رو به دخترش می گوید که اهورامزدا (جاماسب ) را که مردی دانشمند است ( وزیر گشتاسب و منجم و ستاره شناس ) برای همسری تو برگزید . در ادامه در بند آمده است : پس برو با خردت نیک مشورت کن و با عشقی پاک و آگاهی کامل رفتار نما . ( 3- 53 )

    آثار همین تفکرات در خور توجه بود که زن را در کنار مرد ، بی هیچ تمایزی قرار می داد . تا جایی که باستان شناسان در حین بررسی الواح بدست آمده از چگونگی ساخت تخت جمشید ، این بنای جاودانه بی نظیر ، رد پای شراکت زنان را به وضوح در کنار مردان مشاهده کردند که البته این آثار و الواح هم اکنون در موزه های مختلف دنیا به خوبی محافظت می شود !

    پس از شکست هخامنشیان ، جایگاه ارزشی زن به تدریج سیر نزولی خود را طی می کند و باعث این امر ، تاثیرگذاری وضعیت اجتماعی یونانیان در آن زمان بود . این وضعیت تا زمان اشکانیان ادامه داشت ، و با ظهور اشکانیان اوضاع موجود کمی تا اندکی بهبود یافت و زن تا حدی از محدوده شرایط گذشته خارج شد . اما باز به دلیل وسعت قلمرو حکمرانی اشکانیان و تداخل آداب و رسوم دیگر اقوام با ایرانیان ، دگرگونی چشمگیری در سیستم اجتماعی ایران به وجود آمد که قطعـاً این مسأله بر روی جایگاه زنان آن زمان نیز تأثیر داشت .

    در آن دوره ، نظام فئودالی متمرکز در حال گسترش بود و بنابر اقتضای چنین شرایطی ، زن نیز مانند زمین و دیگر کالاها ، رفته رفته در قلمرو احتیاجات مرد قرار گرفت ، تا جایی که دختر در آستانه ازدواج ، نخست به خانه خان و کدخدا می رفت و با کسب اجازه ، ازدواج می کرد ، و همین مسأله بی رنگ ساختن قواعد دوره هخامنشی را نمایان می سازد .

    با به روی کار آمدن حکمرانان ساسانی ، اندکی از تعالیم زرتشت ، مجدداً خود را در میان سیستم اجتماعی نشان می دهد و شرایط زیست محیطی زنان به نسبت دوره های قبل بهبود می یابد . آن طور که از شواهد به جا مانده بر می آید ، مادر شاهپور دوم ، نزدیک به 20 سال ، یعنی پیش از تولد خود شاهپور ، تا سن قانونی او ، به همراه مشاورینش ، امور مملکت را اداره می کرده است .

    این نوسانات اجتماعی همچنان ادامه دارد تا جایی که در عصر غزنویان تعصب بیش از حد به روی زنان حرف اول را می زند . اما سلجوقیان که پس از آن به حکومت رسیدند ، دگرگونی های قابل توجهی را در ارتباط با وضعیت زنان به وجود آوردند . برای نمونه ، مهستی گنجوی که از شاعران بنام دوره سلجوقیان به حساب می آمد ، از جمله زنان بی باک و معترض به نابرابری حقوق مردان و زنان آن زمان بود .

    کل گفتار ، شمه ای ناچیز از زنان گذشته این دیار بود . البته با توجه به این مهم که اسناد و مدارک موجود در زمینه شناخت کهن ترین تمدن بشری ناقص و ناچیز است و آنچه که در این زمینه بیان می شود ، با استفاده از آثار اندک باقیمانده از بقایا و آثار قدیمیست ، و این تنها قسمتی از اصالت فکری و اعتقادی قوم آریایی بود که اکنون در قرن 21 ، در عصر صنعت و رایانه ، اندیشه پاک فرزندان آرتمیس ها و آرتوینس ها ، در جدال با تفکرات ضد زن رنگ می گیرد .

  9. #9

    پیش فرض

    جايگاه زن در ايران باستان


    زن موجودي است مزين به اسرار و شگفتي هاي فراوان و در سايه اين شگفتي ها زندگي عالم بشريت در تكاپو و تداوم است. زنان داراي لطافت و ظرافت و احساس فوق العاده زيبايي هستند كه اين خصوصيت و اوصاف آنان سبب برجستگي و سرآمديشان نسبت به ديگر موجودات شده است.

    كلمه "زن" از "زادن" و "زاييدن" و "اضافه شدن" آمده است که معني زندگي بخش و زنده بودن را مي دهد.

    زن همواره با توجه به تمدن در دوره هاي مختلف در طول تاريخ داراي ارزش و احترام بوده و از دير باز جايگاه و پايگاه متغيري در جهان داشته است. زنان در پيشرفت تمدن ها و ترقي فرهنگ ها پا به پاي مردان تلاش کرده اند.

    زن موجودي است كه مرد براي دستيابي به كمال نيازمند وجود اوست و همين طور بر عكس، زيرا هر كدام بدون ديگري ناقص هستند و تنها در كنار هم مي توانند به كمال برسند.

    زنان در طول تاريخ گاه مورد احترام و ارزش بوده و گاهي مورد ظلم و بي مهري قرار گرفته اند. در ايران باستان زنان به عنوان يكي از متمدن ترين اقوام جهان داراي جايگاه بسيار بلند و مقامي بسر ارجمند بوده اند.

    ايرانيان نه همچون اعراب زن را ننگ دانسته و نه همچون يونانيان آنرا مظهر شهوت و عياشي مردان قلمداد كرده اند، بلكه او را موجودي مقدس و پاك كه لازمه حيات است دانسته و مقام او را ارج نهاده اند.

    از نشانه هاي عظمت و بزرگي كوروش تدوين اولين منشور حقوق بشر است كه هم اكنون در موزه بريتانيا نگهداري مي شود اين منشور مدركي است براي اثبات عدالت جنسيتي، به گونه اي كه كوروش توجه خاصي به مقام و شخصيت زن بعنوان تربيت كننده نسل آينده داشته است.

    در زمان كوروش زن حامله حق كار كردن نداشته و به دستور وي براي زنان حامله جيره و حقوق ماهيانه تا هنگام تولد نوزاد در نظر گرفته شده بود.

    زنان در طول تاريخ ايران داراي جايگاه و ارزش بوده اند تا آنجا كه در كتاب مقدس زرتشتيان (اوستا) هيچ مردي از لحاظ اخلاقي و مذهبي بر زنان ارجحيت ندارد و شعار اصلي زرتشتيان يعني گفتار نيك، كردار نيك و پندار نيك براي مردان و زنان توصيه شده است . خصايل زن خوب، پارسا و با عفت شعار اصلي زرتشتيان بوده است.

    به جرات مي توان گفت زن در ايران قبل از اسلام و در دوره ساساني جايگاه بسيار بالايي داشته و به عنوان يكي از اعضاء مهم جامعه در مسايل مختلف شركت مي كرده است به گونه اي كه گاه تصميم گيري هاي نهايي را انجام داده است. تا جايي که چند تن از پادشاهان ايراني زن بودند كه از جمله آنان "آذر ميدخت " دختر خسرو پرويز را مي توان نام برد. اين موضوع نشان از برابري حقوق زن و مرد از هر لحاظ در اين دوره دارد.

    زنان در ايران باستان داراي آنچنان ارزش و شخصيتي بودند كه حتي در ميان اديان جايي باز كرده بودند و بزرگ و ستودني قلمداد مي شدند ، چنانچه در آيين زرتشت يك روز از سال به نام روز زن نامگذاري شده است.

    مردم ايران روز پنجم اسپندارمد "اسفند" را جشن مي گرفتند و به آن عيد زن مي گفتند، در اين روز مرسوم بود كه مردان بايد براي زنانشان هديه هايي ارزنده تهيه کرده و به آنان تقديم کنند كه اين مراسم در ايران باستان "مزدگيران" نام داشت و تقدير و تشكري از زحمات زن محسوب مي شد.

    انسان ها همواره در طول تاريخ در پي مدلي تكامل يافته تر از خود در همه زمينه ها بودند تا راه زندگي خود را بر روال همان مدل شبيه کنند، اين مدل گاه به صورت اسطوره هايي در اعتقادات و باورهاي يك قوم جايگاهي خاص يافته بود كه اين حقيقت شناسه هاي فرهنگي يك ملت را نشان مي دهد.

    گاه اين اسطوره ها چنان در دل يك ملت راه يافته اند كه به مرور به صورت خداياني بزرگ در آمده و مورد ستايش و عبادت قرار گرفته اند. يكي از اين اسطوره ها كه به مرحله الهه بودن و خدايي رسيده و در ايران باستان از اهميت بسياري برخوردار است "ناهيد" الهه زنان ناميده شده است.

    ناهيد به عنوان الهه زنان قبل از اسلام، خدايي مونث بوده كه به اعتقاد آن دوران بر تمام اعمال و رفتار زنان نظارت دارد و از آنان خشمگين يا خشنود مي شود و به هنگام نياز به آنان كمك مي كند.

    ايرانيان براي اين الهه معابدي ساختند و مجسمه هايي درست كردند و بصورت نماد در داخل معابد قرار دادند كه يك نمونه از آن در "سراب " استان كرمانشاه است. اين الهه موسوم به الهه مادر است.

    به اعتقاد ايرانيان ناهيد، خداي پاكي و بي آلايشي و الهه بارداري است و به هنگام زايمان به كمك زنان مي آيد.

    ناهيد براي مردان نيز قابل ستايش بوده است زيرا اين الهه به عنوان اسوه زنان ايراني، داراي پاكي و عفت و شخصيت بسيار بالايي مملو از وقار و متانت و دوستدار عصمت است.

  10. #10

    پیش فرض

    در ايران باستان دختران در گزينش همسر آزاد بودند


    آن زمان كه زن‌ربايي و خريد زن در ميان بسياري از ملل و اقوام هند و اروپايي متداول بود، ازدواج ايراني در سايه نظمي كه آيين زردشت آورده بود، نتيجه عقد بود.

    در لابه‌لاي تاريخ، اساطير و باستان شناسي ايران همواره خانواده به عنوان مهم‌ترين واحد اجتماعي و نگهدارنده رابطه خويشي و پايگاه عاطفي نقش مهمي ايفا مي‌كند. «مان» در مفهوم خانواده، از صورت اوستايي «نمانيه»، در واژه «‌‌‌خانمان» به معني خانه و خانواده باقي‌ مانده است.

    در آثار باستان‌شناسي ايران، در گورهاي مختلف آثار مادري كه فرزندش را بغل كرده است و حتي يك نمونه از تپه حسنلو، پايين‌تر از درياچه اروميه، آثار زن و مردي كه يكديگر را در آغوش گرفته‌اند، به دست آمده است كه خود تاكيدي است بر مفهوم خانواده و عشق.

    خانواده كه امروز نيز از مقدس‌ترين و محترم‌ترين نهادهاي اجتماعي به شمار مي‌رود، همواره در اين سرزمين از اهميت والايي برخوردار بوده است. تا بدان ‌جا كه در اعتقادات ايراني تشكيل خانواده به صورت تكليفي ديني در آمده است.

    خانواده از نظر اقتصادي، اشتراك منافع و همياري و امداد مادي و معنوي را تضمين مي‌كند و عشق و محبت مايه استواري اين پيوند مي‌گردد.

    در آن زمان كه زن‌ربايي و حتي خريد زن در ميان بسياري از ملل و اقوام هند و اروپايي معمول و متداول بود، ازدواج ايراني در سايه نظم و نسقي كه آيين زردشت آورده بود، نتيجه عقد بود.

    وجود ايزد بانواني چون آناهيتا و اشي و نقش آنان در تفكرات ايراني اهميت خانواده را بيشتر مي‌نماياند.

    آناهيتا با صفات نيرومندي، زيبايي و خردمندي، به صورت ايزد بانوي عشق و باروري نيز در مي‌آيد، زيرا چشمه حيات از وجود او مي‌جوشد و بدين گونه «مادر خدا»‌ نيز مي‌شود. و اشي نماد توانگري و بخشش، ايزد بانويي است كه پيشرفت و آسايش به خانه‌ها مي‌برد و خرد و خواسته مي‌بخشد.

    به نظر ايرانيان، ازدواج نتيجه تراضي زن و مرد بود و اين ازدواج در آن واحد معني مذهبي و اجتماعي داشت.

    مومن كه تن به قيود زناشويي مي‌دهد، براي روح خود سعادت جاوداني فراهم مي‌آورد و براي خويشتن راهي خجسته به سوي زندگي آينده مي‌گشايد. چرا كه مومن بايد در گسترش و توسعه آفرينش نيك سهيم باشد و به اين منظور، چه وسيله‌اي شايسته‌تر و نيكوتر از ازدواج و به بارآوردن موجودات «اهورايي» خواهد بود؟ با اين اعتقاد، تجرد در آيين زردشتي مجاز نيست. زناشويي بي‌عقد مايه دهشت است و نزد ايرانيان پذيرفتني نبوده است. به همين خاطر فرزندان حاصل از اين گونه پيوندها از وراثت بي‌بهره بوده‌اند.

    زندگي زناشويي و خانواده از لحاظ اجتماعي نيز از اهميت والايي برخوردار بود تا بدان‌جا كه در زمان ساسانيان، شاهنشاهان، به عنوان نمايندگان راستين اهورامزدا در روي زمين از ازدواج مردم حمايت مي‌كردند.

    دولت هر سال براي عده زيادي از دوشيزگان نيازمند جهاز فراهم مي‌آورد و دختران بي‌صاحب و بي‌جهاز را به خرج خود شوهر مي‌داد و در انجام دادن اين گونه نيكوكاري‌ها خسرو انوشيروان سرآمد ديگر پادشاهان ساساني بود.

    ايرانيان آن‌چنان به خانواده اهميت مي‌دادند كه از مشاغلي كه مستلزم تجرد بود يا از زندگي حادثه جويانه كه مردان را مدتي دراز از كانون خانواده دور نگه مي‌داشت، مانند دريانوردي و بازرگاني، خوش‌شان نمي‌آمد.

    حتي سربازان ايراني همه زن داشتند و دلبسته اجاق‌هاي خانوادگي خود بودند و هر سال، جز چند ماهي خدمت به شاه مملكت ديني به گردن نداشتند.

    خانواده از چنان بنيان محكمي برخوردار بود كه حتي بچه‌دار نشدن و نازايي زن دليلي بر برهم خوردن پيمان زناشويي نبود. زردشتيان در اين گونه موارد به راحتي بچه‌اي را به فرزندي مي‌پذيرفتند. گرچه بنابر دين خود مجاز به انتخاب همسر ديگري با رعايت حقوق همسر اول بودند. اما در همه متن پهلوي «ماديكان هزار دادستان» تنها يك نمونه از دو زنه بودن مي‌بينيم و اين امر دليل آن است كه چنين كاري نادر بوده است.

    نكته جالب ديگر در تفكر ايرانيان، همين مساله به فرزندي پذيرفتن است كه تنها در مورد خانواده‌هاي بي‌اولاد صدق نمي‌كند. آوردن بچه‌اي به آغوش خانواده منشا مذهبي دارد. اين عمل ثواب به شمار مي‌آيد و به منزله عبادت است. از اين رو، خانواده‌اي كه چند فرزند هم داشته باشد، اگر ببيند بچه‌اي از پرستاري و مواظبتي شايسته برخوردار نيست يا بر سر راه مانده، مكلف است آن بچه را به فرزندي بپذيرد.

    مساله مهم ديگر در بدو تشكيل خانواده به چشم مي‌خورد. پدر و مادر در انتخاب همسر براي دختر خود دخيل بودند اما دختر هم حق داشت در صورتي كه داماد منتخب پدر و مادر را نپذيرفت، دست رد بر سينه او بزند. قوانين دوره ساساني ازدواجي را كه به زور صورت مي‌گرفت، به منزله جرم و خيانت مي‌شمرد. و اين امر، از پيشرفت‌هاي بزرگ حقوق ساساني بود. اين در حالي است كه در سرزمين‌هاي هم‌مرز ايران، دختر از اين آزادي خبر نداشت. در بابل، دختر مي‌بايست مردي را بپذيرد كه پدرش براي وي در نظر گرفته بود و در هند، دختر مثل كالايي به مردي داده مي‌شد كه بيشترين پول را پرداخته بود. در چنين شرايطي، دختر ايراني از امتيازهايي بيش از همه دختران مشرق زمين برخوردار بود و مي‌توانست يار و همدم زندگيش را به ميل و اراده خويش برگزيند. نمونه‌هاي چنين آزادي و اختياري در شاهنامه كم نيستند.

    شاهدخت رودابه هاماوران مخالف با نظر پدر، كاوس را به همسري خود برگزيد، منيژه زيبا هم، به همين گونه، به سوي بيژن پهلوان، دشمن سوگند خورده پدرش افراسياب نگريست.

    كتايون همسر خويش را در انبوه خلق با پرتاب سيبي زرين به سوي او برگزيد. پس از گزينش همسر، بايد به حضور پدر دختر رفت و مراسم خواستگاري را به جا آورد. در اين مرحله، كسان دختر بيش از هر چيز ديگر نگران خلق مادر شوهر بودند كه خوشبختي نوعروس سراپا به آن بسته بود و اين نگراني‌ها نشان مي‌دهد همان‌گونه كه احترام به بنيان خانواده و قدر و منزلت آن در ايران باستان ريشه دارد، دعواي عروس و مادرشوهر هم ريشه‌اي بس كهن داشته است!

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •