در جهان باستان همه جا نسبت به زن چون کنیز و برده رفتار می شد؛حتی رومیان و یونانیان زن را جز دارایی مرد می دانستند و مرد بطور قانونی می توانست زن خود را به عنوان برده بفروشد.
هانری هشتم خواندن انجیل را برای زنان و مردم طبقات پست قدغن کرد و این تنها در سال 1870 بود که در انگلستان شلاق زدن زنان در ملاعام ممنوع اعلام شد.حتی در سده 19 میلادی زنان فرانسه و انگلیس آن قدر پست به شمار می رفتند که دو زن رمان نویس با نام مردانه یعنی جرج ایلیوت و جرج ساند نوشته های خود را به چاپ رساندند تا کسی نفهمد که نویسندگانش زن هستند و در همین سده 20 میلادی بود که فریدریش نیچه به مردان اندرز می داد "اگر به سراغ زنها می روید شلاقتان را از یاد نبرید."
مهمترین نشانه ی تمدن و دلیل لیاقت ملتی حالت و مقام زن در بین آنان است در جامعه ای که مردان آن زنان خود را پست و زبون و محروم از حقوق مدنی می دانند،دلیل پستی و زبونی انان است.جامعه ای که افراد آن به مقام حقیقی زن پی نبرده باشند،روح نجابت و نیکی اخلاق در آنها نهفته است.احترام زن و شرکت او در حقوق اجتماعی دلیل تربیت و علامت تمدن یک ملت محسوب می شود.پایگاهی که اشو زردشت پیامبر ایرانی برای زن در نظر گرفته بسیار در خور ستایش است،بنابر اعتراف دانشمندان تصویر هیچ زنی والاتر و آبرومندتر از تصویری که در اوستا کشیده شده نیست .
در ایران و در هزاران سال پیش زنان مقام والایی داشته و تمامی حقوق مدنی و زندگانی آنان با مرد برابر و انباز بوده است .دختر از کودکی همراه با برادران خود به آموختن دانش های گوناگون و حتی ورزشهای بدنی و سوارکاری و تیراندازی می پرداخت و نیز به هنگام جوانی همسر خویش را خود برمی گزید چرا که برابر آیین دینی دختر را نمی توانستند ناخواسته وادار به ازدواج کنند.
زنان دانشمند برای خواسته اوستا موظف بودند انچه را که نیک و راست دانسته یا آموخته اند به دیگران بیاموزند و به وسیله ی نطق و خطابه در مجالس وعظ و جشن دیگران را به پیروی از اندیشه و گفتار و کردار نیک راهنمایی نموده در رستگاری و خوشی جهانیان بکوشند؛ در یسنا35 بند6 آمده است آنچه را که زن یا مرد می دانست که درست و نیک است باید به کار بندد و دیگران را نیز بیاگاهاند تا آن را بکار بندد. ما می ستاییم مردان و زنان نیک اندیش را که در هر کشور با وجدان نیک خود بر ضد بدی پیکار کرده یا می کنند .زنان حق داشتند به عنوان وصی و قیم سرپرستی کودکی را بر عهده بگیرند و نیز در امور خارجی شوهر به هنگام نبود وی پیگیری نموده و کارهایش را انجام دهند.گواهی و شهادت زن در جایگاه عدالت پذیرفته می شده و به گفته و شهادت او اعتبار کلی داده می شده است .
زنان در دربار شهریاران و دستگاه دولتی دارای نفوذ شایانی بوده و در موارد سخت در سرنوشت کشور خود نقش بزرگی ایفا نموده اند،به طوری که "آتوسا" همسر شاه گشتاسب با پذیرش آیین زردشت توانست خدمات بزرگی در گسترش آیین راستی نماید و مقام مقدس وی در اوستا مورد تجلیل قرار بگیرد و نیز در فروردین یشت به روان وی درود فرستاده شده است . در زمان کیانیان و ساسانیان زنان در آیین های دینی سهم بسزایی داشته و می توانستند شخصاً مراسم دینی را بجا آورند و حتی به جایگاه بزرگ روحانی رسیده و راهنمای دین گردند . در زمان هخامنشیان زن در جامعه نفوذ شایانی داشت .در پژوهش های دیوانی تخت جمشید زنان از حقوق مدنی برخوردار بوده و علاوه بر برابری حقوق و دستمزد،زنان و مردان کارگر برابر بوده اند.
مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز حق اولاد استفاده می نمودند و برای زنان این امکان وجود داشت کار نیمه وقت برگزینند
در زمان ساسانیان زنان می توانستند شهریاری کنند بطوری که چندین شاهدخت از جمله پوراندخت و آذرمیدخت به سلطنت رسیدند .زنان کشاورز و دامپرور با مردان خود در کاشت و برداشت خرمن و شیردوشی و چوپانی شرکت داشته و در روشن نگه داشتن اجاق خانه همانند مردان انجام وظیفه می نمودند در یسنای 38 بند 1 آمده است: " ما زنانی را می ستاییم که از پرتو راستی ممتازند. "
در ایران باستان زن شخصیت حقوقی داشت و می توانست دارای مال و خواسته باشد و نیز به طور مساوی با برادران خود از ارث برخوردار گردد.
زنان علاوه بر برابری حق ارث مورد احترام و توجه بی اندازه مردان نیز بودند چرا که در اوستا تحقیر زن کرداری زشت دانسته شده و از جمله گناهان بزرگ به شمار می رفت .در دوره ی هخامنشیان پسران به محض مشاهده ی ورود مادر خود با حال احترام برپا می ایستادند و تا مادر با نوازش مادری به آنها اجازه نشستن نمی داد نمی نشستند، حتی شاهان بزرگ پارسی احترام ملکه ی مادر را کاملا مراعات کرده و سر سفره زیر دست او می نشستند.آقای کریستین سن می نویسد:
دوشیزگان در ان دوران نه تنها به وظایف خانوادگی اشنا می شدندبلکه اصول اخلاقی و قوانین مذهبی اوستا را نیز فرا می گرفتند و چه در اجتماع و چه در زندگی خصوصی پس از رسیدن به سن بلوغ از ازادی عمل برخوردار بودند.
در طول تاریخ ایران زمین نه تنها در نظر ایرانیان زن ضعیفه دانسته نشده بلکه تا مقام پرتو الهی بالا برده شده است و از لحاظ پوشش و حجاب زن و مرد ایرانی طبق شخصیت و نجابت ذاتی خود هرگز مانند رومیان و یونانیان هم عصر خویش در مجالس عیش و نوش ظاهر نمی شدند.عفت و پاکدامنی در نزد زنان ایرانی اهمیت زیادی داشت و همیشه خود را با زیور و زینت پاکدامنی، پارسایی،راستی و دانش دوستی می آراستند. در نوشته های پهلوی ساسانی خوش خلقی و پاکدامنی و شرکت زن با شوهر در امور اجتماعی از تکالیف ملی و اوامر مذهبی دانسته شده و معتقد بودند که زن باید مایه جلال و سرافرازی شوهر و خانواده باشد.
در ایران باستان مرد بدکاره و زن بدکاره پست و منفور بوده و حتی در مجالس عمومی و مراسم مذهبی حق ورود و حضور نداشته و زنا از گناهان کبیره به شمار می رفته است و چنانچه مردی به زن خود خیانت می نمود زن می توانست بر علیه او شرعا اقامه دعوی نماید .
در آیین زردشت امر به اختیار یک همسر شده است مردان ایران باستان به سبب شرافت نژادی و همچنین طبق دستور دین به تعداد زوجات اهمیت نداده نبوده و بیش از یک زن اختیار نمی نمودند.در مینوی خرد فصلی 35 یکی از گناهان بزرگی که بر می شمارد این است که مردی با زن دیگری بسر برد و در حقیقت همسر دوم یا صیغه اختیار نماید و این روش نه تنها در عصر اوستایی بلکه در دوره زبان پهلوی نیز از تعالیم دین و رسم مردم ایران به شمار می آمد و حتی پس از غلبه اقوام مهاجم به ایران که تعداد زوجات در میان آنان رسم مذهبی بود مانعی برای ایشان به وجود نیاورد و تا چندین سده وضع به همین روش ادامه داشت و تا امروز در میان زردشتیان ادامه دارد.
زردشت مهر و دوستی و وفاداری را هم به زن و هم به مرد سفارش نموده و خطاب به دختران و پسران جوان می فرماید" ای نو عروسان و نو دامادان روی سخن با شماست به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت در پی زندگانی پاکان برآیید . هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری پیش دستی جوید تا ابن زندگانی مقدس زناشویی را با شادمانی و خرمی به پایان رسانید ."
بزرگی و شکوه هر کیش و فرهنگی را باید از ارجی که آن کیش و فرهنگ برای زن قایل میشود سنجید .
منبع:تلکس اندیشه