رسول راستین در كلام امیرالمؤمنین علیه السلام


آنچه ما مسلمین، پیروان این آخرین پیامبر الهی می گوئیم و می نویسیم با عشقی بزرگ و شناختی اندك همراه است و آنچه اسلام شناسان غربی و غیرمسلمان می گویند و می نویسند با شناختی سترگ و برگرفته از برگه های تاریخ و بی عشقی هر چند اندك توام است. كجا می توان وصف این بزرگ مرد را یافت كه عشقی سترگ و شناختی بزرگ با آن همراهی كند. كجا می توان آینه تمام نمای حبیب خدا را یافت و در چهره درخشان آن پاك اهورایی نگریست. بی شك جز در نهج البلاغه كلام شگفت آور امیرمومنان علی بزرگ، نمی توان وصف راستین و چهره بی آلایش رسول حق، پیامبرختمی مرتبت محمد مصطفیصلی الله علیه و آله را یافت. در كلام امیرالمؤمنان هیچ وصفی بدون تفكر و هیچ ستایشی بی اساس نمی توان یافت. در سخن ایشان هر چه هست راستی بر خواسته از آگاهی و دانش است و كجا می توان دو جان را چون پیامبر و علی علیهماالسلام به یكدیگر نزدیك یافت، نزدیك نه ! آشنا و هم خانه و هم اصل و یك ریشه یافت. چه جان علی جدای از جان پیامبر نیست. علی در دامان پیامبر رشد كرده و بالیده و پیامبر بر سینه علی و در آغوش آن یارترین یار جان به جان آفرین تسلیم كرده است.
آنچه را كه درباره پیامبراكرمصلی الله علیه و آله در كلام امیرالمومنین علیعلیه السلام یافته ایم در بخش های زیر قابل دسته بندی است؛
1.توصیف اوضاع اجتماعی و انسانی عرب جاهلی در آستانه بعثت حضرت رسولصلی الله علیه و آله ؛
2.هدف از بعثت ؛
3.تلاش های حضرت رسولصلی الله علیه و آله در دوران رسالت؛
4.علوّ خاندان و مرتبه ایشان؛
5.وصف پیامبرصلی الله علیه و آله ؛



1-توصیف اوضاع اجتماعی و انسانی عرب جاهلی در آستانه بعثت حضرت رسولصلی الله علیه و آله :

همواره از اعراب پیش از بعثت رسول مكرم اسلامصلی الله علیه و آله با صفت جاهلیت یاد می شود. زنده به گور كردن دختران، به راه انداختن جنگ های بزرگ به بهانه های كوچك و واهی، پرستش بت ها و اصنام باطل، زندگی آمیخته با خشونت و وحشی گری را نمی توان صفتی جز جاهلیت داد. گمراهی و سرگردانی بشر در آستانه بعثت پیامبر با گذشت بیش از 600 سال از رسالت عیسی مسیحعلیه السلام تنها گریبانگیر اعراب نبود بلكه، راه یافتن فرق گوناگون در دین مسیح كه هر یك در صدد تكفیردیگری بود، و رنگ باختن دین زرتشتی و دولتی شدن آن در ایران آن زمان خود گویای آن است كه معنویات در آستانه ظهور حضرت رسول اكرم چگونه رو به زوال نهاده بود. " خداوند متعال محمدصلی الله علیه و آله را در زمانی به رسالت مبعوث گردانید كه مدتها از بعثت پیغمبران می گذشت و دیری بود كه امم مختلفه به خوابی عمیق فرو رفته بودند. در سرتاسر گیتی فتنه ها برخاسته و زمام امور از هم گسیخته …"حضرت امیرعلیه السلام در توصیف و تشریح شرایط اجتماعی و انسانی عرب جاهلی و دنیای آن زمان سخنان فراوانی دارند كه خلاصه ای از آن سخنان را كه در خطبه های 2 و 93 و 95 و 131 و 158 و 191 و 196 ایرادشده شده است در 17 مورد زیر خلاصه می كنیم:
1.بدترین دینها را داشتند؛
2.بت ها را می پرستیدند؛
3.خدا را شبیه مخلوقاتش كرده، در نامش تصرف نموده بودند؛
4.مردم به بلا گرفتار آمده بودند؛
5.رشته دین بریده، پایه های ایمان ناپایدار و ویران و شریعت بی نام و نشان؛
6.پندار با حقیقت در هم آمیخته؛
7.كارها در هم ریخته؛
8.چراغ هدایت بی نور؛
9.دیده حقیقت بین كور؛
10.همگی به خدا نافرمان، فرمانبر و یار شیطان؛
11.از ایمان روگردان؛
12.دیو را فرمان برده و به راه او رفتند و بیرق او را افراشتند؛
13.سرگردان در چار موج فتنه؛
14.درمانده و نادان، فریفته مكر شیطان؛
15.نه نشانه ایی برپا و نه چراغی پیدا و نه راهی هویدا؛
16.امتها در خواب غفلت می غنودند؛
17.رشته ها گسسته و بنای استوار دین شكسته؛
حضرت امیرعلیه السلام در خطبه 26 نهج البلاغه آشكارا با صفاتی حقیقی وضعیت عرب جاهلی را توصیف می كند:
"شما ای مردم عرب، بدترین آیین را برگزیده، و در بدترین سرای خزیده، منزل گاهتان سنگستان های ناهموار، هم نشینانتان گرزه مارهای زهردار، آبتان تیره و ناگوار، خوراكتان گلوآزار، خون یكدیگر را ریزان، از خویشاوند بریده و گریزان، بتهاتان همه جا برپا، پای تا سر آلوده خطا."
اینها نه از آن روست كه امیرمومنان درصدد تحقیر اعراب برآمده بلكه بدان علت است تا نعمت های آنان را بر شمارد و بزرگترین افتخار عرب یعنی مبعوث شدن رسول اكرم در میان ایشان را یادآور سازد. این زمان است كه خورشید درخشنده رسالت در چهره محمد امی می شكفد و دنیای تیره و رو به اضمحلال را كه بنا به گفته امیرالمومنینعلیه السلام در آستانه فرو ریختن است، به وجود خویش منور می سازد. دست هدایتگر خدای از آستین پسر "آمنه و عبدالله" به در می آید و عرب جاهلی گم گشته در صحراهای حجاز را به سوی تمدن اسلامی برمی كشد.


2-هدف از بعثت :

خطبه های بسیاری در نهج البلاغه در ذكر سول خدا و تشریح علل رسالت ایشان آمده است. از این خطبه ها می توان به خطبه های 26 و 116 و 147 و 198 و 214 اشاره كرد. مواردی را كه امیرمومنان علیعلیه السلام در این خطبه ها به آن اشاره نموده اند در 8 مورد زیر قابل ذكر است:1.مردم را بترساند؛
2.فرمان خدا را چنانكه باید رساند؛
3.حق را دعوت كننده باشد؛
4.برآفریدگان گواه باشد؛
5.پیام های پروردگارش را رساند؛
6.بندگان خدا را از پرستش بتان برون آرد و به عبارت او وا دارد؛
7.از پیروی شیطان برهاند و به اطاعت خدا كشاند؛
8.رساندن شریعت.
امیرالمومنین علیه السلام كه در روزهای آغازین بعثت ایمان آورده و گام به گام و نفس به نفس نبی اكرم آمده چه گویا و رسا هدف از رسالت را بیان می دارد و آن را رهایی از بند شیاطین و طواغیت و راه یافتن به شرافت انسانی می نامد.
در این میانه رسول خدا چگونه و چه سان در راه دست یافتن به این اهداف تلاش كرد. پاسخ این سؤال را در مورد سوم می توان یافت.



3-تلاش های حضرت رسول در دوران رسالت:

حضرت امیرعلیه السلام در خطبه 116 نهج البلاغه تلاش حضرت رسولصلی الله علیه و آله را چنین توصیف می كند: " نه سستی كرد و نه باز ماند و در راه خدا با دشمنان او جهاد كرد، نه ناتوان شد و نه عذری آورد." چنانكه می نماید امام علیعلیه السلام با كلام سحر‌انگیز خویش پایمردی و روح خستگی ناپذیر حضرت رسولصلی الله علیه و آله را می ستاید و آیه 127 از سوره توبه این جملات را تصدیق می كند خداوند در توصیف تلاش‌های پیامبراكرمصلی الله علیه و آله می فرماید." لقد جاء كم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمومنین رئوف رحیم " همانا رسولی از جنس شما برای هدایت خلق آمد كه از فرط محبت و نوع پروری ، فقر وپریشانی و جهل وفلاكت شما بر او سخت می آید وبرآسایش ونجات شما بسیار حریص وبه مومنان رئوف ومهربان است .در خطبه ای دیگر( خطبه 185) در تشریح تلاش های حضرت ختمی مرتبت آمده است: "او را با حجت های الزام كننده فرستاد و با پیروزی آشكار و راه پدیدار. پس رسالت خود را آشكارا رساند و مردم را به راه راست واداشت و آن راه را بدیشان نمایاند. نشانه ها بر پا كرد برای راه یافتن با چراغ های روشن. رشته های احكام اسلام را استوار كرد و دستاویزهای آن را محكم و پایدار."
حضرت امیر در خطبه 190 بیان می كند:" گواهی می دهم كه محمدصلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست. به طاعت خدا خواند و دشمنانش او را با جهاد در دین مقهور گرداند. هم داستانی- كافران- بر دروغگو خواندن او، وی را از دعوت بازنگردانید و كوشش در خاموش ساختن نور وی، او را بر جای ننشانید."
و این پایمردی، استقامت و كوشش مداوم میسر نمی شد اگر حضرت رسول میراث دار انبیاء و خاتمه بخش محاسن و سجایای آنان نبود.


4-علو خاندان و مرتبه ایشان:

نبی مكرم اسلام در انتهای سلسله انبیا و رسولان با میراثی برگرفته از تمام حسنات و نیكی های آنان گام در راه هدایت بشر می نهد. امام علیعلیه السلام در خطبه 87 در اینباره می فرماید: " آنان را ( پیامبران) در بهترین ودیعت جای به امانت سپرد و در نیكوترین قرارگاه مستقر كرد. از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار و زهدان های پاك و بی عیب و عار… تا آنكه تشریف بزرگواری از سوی خدای باری به محمدصلی الله علیه و آله رسید و او را از بهترین خاندان و گرامی ترین دودمان بركشید. از درختی كه پیامبران خود را از آن جدا كرد و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد…"امیرالمومنین علیه السلام خاندان و اصالت رسول مكرم اسلام را با این صفات می ستاید؛ شریفترین پایگاه، كان های ارجمندی و كرامت و مهدهای پاكیزگی و عفت، چراغدانی پرنور برای روشنی جهان، خاندانی كه چراغ های ظلمتند و چشمه های حكمت، از سرزمین بطحاء (سرزمین فخر و بزرگواری)، هرگاه( خداوند) آفریدگان را به دو فرقه كرد او را در بهترین گروه در آورد.
حضرت امیرعلیه السلام در خطبه 161، جایگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله را چنین توصیف می كند: " او را برانگیخت با نور رخشا و برهان هویدا و راه پیدا و كتاب راهنما، خاندان او نیكوترین خاندان است و او بهترین درخت آن درختستان است. شاخه های آن راست و میوه های آن نزدیك و در دسترس همگان است. "



5-وصف پیامبر:

چنانكه گفته شد وصف راستین و حقیقی حضرت رسولصلی الله علیه و آله را باید در كلام امیرالمومنین جست. این توصیفات چنان لطیف و چنان ژرف اند كه آدمی را در برابر سحر كلام و عمق معنا به تعجب وامیدارند. در ادامه خطبه 87 توصیف حضرت رسول را چنین می خوانیم: " او پیشوای كسی است كه راه پرهیزكاری پوید… چراغی است كه پرتو آن دمید و درخششی است كه روشنی آن بلند گردید، و آتش زنه ای است كه نور آن درخشید. رفتار او میانه روی در كار است و شریعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد و داوری او عدالت است."همچنین توصیف زیبای دیگری را در خطبه 105 نهج البلاغه می یابیم: " خدا محمدصلی الله علیه و آله را برانگیخت. گواهی دهنده، مژده رساننده و ترساننده، بهترین آفریدگان، آنگاه كه خردسال می نمود، نژاده تر؛ هنگامی كه كهن سال بود، پاكیزه تر پاكیزگان در خوی، گاهِ بخشش ابر برابر دستش خشك می نمود." و این جمله پایانی چه زیبا ودل انگیز بخشندگی حضرت رسول را می ستاید، چونان عاشقی كه معشوق را می ستاید ؛ و به راستی كجا می توان كسی را یافت كه عاشق تر از علیعلیه السلام بر رسول خدا باشد.
در خطبه 160 حضرت امیرعلیه السلام نحوه زندگانی حضرت رسول اكرم را چنین توصیف می كند: " از دنیا چندان نخورد كه دهان را پركند و بدان ننگریست چندان كه گوشه چشم بدان افكند. تهیگاه او از همه مردم لاغرتر بود و شكم او از همه خالی تر، دنیا را بدو نشان دادند، آن را نپذیرفت و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد، آن را دشمن دانست و چیزی را خوار می شمرد آن را خوار انگاشت.…. او كه درود خدا بر وی باد روی زمین می خورد و چون بندگان می نشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه می بست و جامه خود را وصله می نمود و بر خر بی پالان سوار می شد و دیگری را بر ترك خود سوار می فرمود. "
اوصاف دیگری را كه می توان در خلال خطبه های حضرت امیر یافت در چند مورد زیر خلاصه كرده ایم:
1.دنیا را خوار دید و كوچكش شمرد؛
2.هیچ آفریده را در فضیلت به پایه او نتوان آورد؛
3.مایه شكیبایی برای كسی كه شكیبایی می طلبد؛
4.نشانه ایی برای قیامت؛
5.مژده دهنده به بهشت و ترساننده از عقوبت؛
6.سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترك گفت؛
7.دیده تاریك بین بدو روشن ؛
و به راستی وبنا به فرمایش حضرت امیر در زندگانی نبی مكرم اسلام برای ما نشانه هایی است كه ما را به زندگی راستین رهنمون می سازد واز زشتی ها و عیبهای دنیا جدا می نماید .
توصیف منش و زندگی حضرت رسول را در كلام امیرالمومنینعلیه السلام آوردیم و چه نیكوست كه وداع با ایشان را نیز از كلام همان بزرگمرد بیاوریم كه سخن از دل برآمده هر مسلمان مومنی است: " پدر ومادرم فدایت باد . با مرگ تو رشته ای برید كه در مرگ جز تو كس چنان ندید . پایان یافتن دعوت پیامبران وبریدن خبرهای آسمان ، چنانكه مرگت دیگر مصیبت زدگان را به شكیبایی واداشت وهمگان را در سوگی یكسان گذاشت . و اگر نه این است كه به شكیبایی امر فرمودی و از بیتابی نهی نمودی اشك دیده را با گریستن بر تو به پایان می رساندیم ، و درد همچنان بی درمان می ماند و رنج واندوه هم سوگند جان ، واین زاری وبی قراری در فقدان تواندك است . لیكن مرگ را باز نتوان گرداند و نه كس را از آن توان رهاند . پدر ومادرم فدایت، ما را در پیشگاه پروردگارت یادآر و در خاطر خود نگاه دار.