صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: کوهنورد با تجربه، طنز نیستاااااااا

  1. #1

    پیش فرض کوهنورد با تجربه، طنز نیستاااااااا

    کوهنوردی می‌‌خواست به قله‌ای بلندی صعود کند.
    پس از سال‌ها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد.
    به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده


    نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند.
    کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در


    حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد.

    سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله

    طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد

    زد: خدایا کمکم کن !


    ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟






    - نجاتم بده خدای من!

    - آیا به من ایمان داری؟


    - آری. همیشه به تو ایمان داشته‌ام


    - پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!


    کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید


    از فراز کیلومترها ارتفاع. گفت: خدایا نمی‌توانم.


    خدا گفت: آیا به گفته من ایمان نداری؟


    کوهنورد گفت: خدایا نمی توانم. نمی توانم.


    روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد

    در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود


    و تنها نیم متر با زمین فاصله داشت . .


  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2013/12/19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    328

    پیش فرض

    واي چقدر تاثير گذار بود ... يه طوري شدم !!

    واقعا ايمانمون تو خاليه

  3. #3

    پیش فرض

    اگه كسي بره كوه همين ميشه عاقبتش
    ویرایش توسط !MAHSA! : 2014/01/10 در ساعت 19:40

  4. #4

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط رژينا. نمایش پست ها
    واي چقدر تاثير گذار بود ... يه طوري شدم !!

    واقعا ايمانمون تو خاليه
    خوشحالم تونستم یکی از مجهول ترین موجودات هستی رو یه تکونی بدم

    نمیدونی الان چقد ذوق کردم

  5. #5
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    اين خيلي داستانه فوق العاده اي من هميشه در مواقعه سختي ياد اين مرد ميفتم كه به خدا اعتماد نكرد و طناب و پاره نكرد

    مرسي محمد جان از پست مفيدت

  6. #6
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2013/12/19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    328

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad-67 نمایش پست ها
    خوشحالم تونستم یکی از مجهول ترین موجودات هستی رو یه تکونی بدم

    نمیدونی الان چقد ذوق کردم

    ذوق كردن كافي نيست .. بايد يه چيزي هم دستي بهم بدي .. حالا من به ويلا راضيم .. از بچگي قانع بار اومدم .. والا

  7. #7

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط رژينا. نمایش پست ها
    ذوق كردن كافي نيست .. بايد يه چيزي هم دستي بهم بدي .. حالا من به ويلا راضيم .. از بچگي قانع بار اومدم .. والا
    کاش همه دخترا مثه شما قانع بودن

    چیز دیگه ای خواستی مدیونی تعارف کنی

  8. #8

    پیش فرض

    be nazare man fekr koh raftano bendazin az kalaton biron

  9. #9
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2013/12/19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    328

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad-67 نمایش پست ها
    کاش همه دخترا مثه شما قانع بودن

    چیز دیگه ای خواستی مدیونی تعارف کنی
    حالا چيزاي ديگ باشه براي مراحل بعدي .. شما اينو نقدا پرداخت كن تا من ليستو بدم خدمتت..

  10. #10

    پیش فرض

    ببین اصن خودتو ناراحت نکن.......مهمم هزینش نیست.....مهم دست خطته که من بتونم لیستتو بخونم

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •