صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30

موضوع: شاهان ساسانی

  1. #11

    پیش فرض

    نهم:آذر نرسی(آذرنرسه)
    بعد از پدر به تخت نشست وچون خیلی بی رحم وسفاک بود بزرگان نجبا او را معدوم وپسرش را کورکردند310م.
    پس از آن از زن عقدی در خانواده سلطنتی کسی نبود که بر تخت نشیندزیرا هرمز برادر شاه مقتول از زندان فرار کرده به بیزانس رفته بود وچون عادات واخلاق یونانی داشت بزرگان ایران نخواستند اورا به شاهی انتخاب کنند.بنابراین طفلی را که منتظر بودند زن هرمز دوم بزاید همین که موبد اعلام کرد که پسر خواهد شد او را شاه دانسته تاج را در خوابگاه ملکه آویختند وجنین صاحب تاج وتخت گردید.

  2. #12

    پیش فرض

    دهم:شاپور دوم(شاه پوهر)بزرگ
    مدت سلطنت شاپور هفتاد سال بودوبنابراین چند ماه بیش از عمرش بود.در سن 16 سالگی زمام امور را بدست گرفت.تا ان زمان ایران در سیاست خارجه محتاط و رویه ی دفاعی نسبت به تجاوزاتی که به حدود ایران میشد اختیار کرده بود . تجاوزات وقتی از طرف بحرین وگاهی از سمت بین النهرین یا شمال وقوع می یافت وخود تیسفون نیز تهدید میشد.
    شاپور نخستین کاری که کردکشتیهایی به خلیج فارس انداخته اعراب بحرین را مخذول ومنکوب کرد.
    نوشته اند که به حکم شاپور اسرا را سوراخ کرده ریسمانی از آن می گذرانیدند و از این جهت معروف به ذوالاکتاف شدولی محققین جدید بر این عقیده اند که این نسبت دروغ است این لقب را از این جهت به شاپور دادندکه شانه ی او پهن بود و بعدها علت لقب مذکور فراموش شد.

  3. #13

    پیش فرض

    یازدهم:اردشیر دوم(ارت خشتر)
    بعد از برادر به تخت نشست379-382م.اردشیر شاهی بود سست عنصر ولی نیک فطرت. از وقایع سلطنت او این است که تمام عوارض را موقوف کرد و از این جهت موسوم به اردشیر خیر (خیر خواه)گردید.در سال چهارم او را خلع کردندچه او میخواست از نفوذ فوق العاده نجبا بکاهد.

  4. #14

    پیش فرض

    دوازدهم:شاپورسوم(شاه پور)
    بعد از اردشیر شاپور پسر شاپور دوم به تخت نشست382-388م.واقعه مهم این سلطنت تقسیم ارمنستان است.توضیح آنکه رومی ها بعد از فوت شاپور بزرگ از سستی اردشیر استفاده کرده یکی از شاهزادگان اشکانی را موسوم به ورزدات به تخت ارمنستان نشاندند.این شخص وزیری را که روم معین کرده بودکشت برادر اومانوئل بر ضد پادشاه قیام کرده از اردشیر کمک خواست و او قشونی به کمک وی فرستاد.
    بعد در اثر این اقدام و وقایع دیگر بین ایران و روم در سر ارمنستان منازعه در گرفت ولیکن این دفعه هر دو دولت خواستار صلح بودند زیرا اردشیر میلی به جنگ نداشت و دولت روم گرفتار مردمانی بود موسوم به گت ها که به خاک روم شرقی تجاوز کرده بودند بالنتیجه مذاکراتی که در زمان اردشیر دوم شروع شده بود خاتمه یافت و طرفین بالاخره تراضی به تقسیم ارمنستان کردند واین مملکت که در مدت چند قرن دردوره اشکانی و این دوره بین ایران وروم موضوع منازعات و جنگها بود تقسیم شد.بدین نحو که قسمت اعظم جزو ایران و قسمت کوچکتر(غربی)جزو امپراتوری روم گردید ولی در هر دو قسمت شاهزادگان اشکانی از طرف ایران و روم به حکومت معین شدند384م.

  5. #15

    پیش فرض

    سیزدهم:بهرام چهارم (وره ران)
    بعد از برادر به تخت نشست388-399م.این شاه به مناسبت اینکه در زمان پدرش والی کرمان بود به کرمانشاه معروف است.
    در زمان او خسرو والی ارمنستان ایران بر بهرام یاغی شدتوضیح آنکه دولت روم حکومت ارمنستان روم را هم به او داد ودر اثر آن خسرو با تئودس امپراتور روم مواضعه نموده از اطاعت ایران خارج گردید.بهرام قشونی به ارمنستان فرستاده و او را به ایران آورده در قلعه فراموشی حبس کردندوبرادر او موسوم به بهرام شاپور به جای او منصوب گردید.
    بهرام در موقعی که در قشون شورشی روی داد کشته شد.بعضی تقسیم ارمنستان را مربوط به زمان او دانسته اند وعقیده دارندکه این واقعه در 390م.روی داده است.در این زمان تئودوس امپراتور ی روم را به دو قسمت کرد395م.قسمت شرقی به روم شرقی یا بیزانس و قسمت غربی به روم غربی موسوم شد.پایتخت اولی قسطنطنیه ومرکز دومی روم بود.از این به بعد همجوار ایران ساسانی روم شرقی است.

  6. #16

    پیش فرض

    چهاردهم:یزدگرد اول (یزدکرت)
    پسر شاپور سوم در 299م.به تخت نشست.در روایات ایرانی این شاه را گناهکار خوانده اند ولیکن مورخین خارجه گویند که شاهی بود با حسیات خوب وجوانمردی وچون می خواست از نفوذ بزرگان بکاهد وبه تعصب مغ ها میدان نمی داد او را گناهکار گفتند.
    در زمان او امپراتور روم شرقی در تحت حمایت یزدگرد درآمد.توضیح آنکه آرکادیوس امپراتور بیزانس چون نزدیکی مرگ را احساس کردو ولیعهدش تئودوس در گهواره بود برای اینکه پسرش بی مانع بر تخت نشیند و امپراتوری روم شرقی از جنگهای ایران محفوظ بماند در وصیت نامه خد او را به یزدگرد سپرد خواهش کرد که امپراتوری را حمایت کند.یزدگرد همین که بر مفاد وصیت نامه اطلاع یافت خواجه دانایی آنتیوخوس نام که نیز خیلی مجرب بود به قسطنطنیه فرستاد تا تئودوس را تربیت نمایدو به سنای بیزانس اعلام کرد:دشمن امپراتور صغیر دشمن شاه است.
    تئودوس دوم تحت حمایت یزدگرد وبا سرپرستی او بزرگ شده بر تخت نشستو چنانکه نوشته اند تا یزدگرد زنده بود هیچگاه از فتوت و جوانمردی خود نسبت به بیزانس نکاست واین دولت ار طرف ایران نگرانی نداشت.حتی بعد از اینکه امپراتور سفارتی به دربار حامی فرستاده خواهش کرد که نسبت به مسیحیان مقیم ایران توجهی بشود یزدگرد سفیر مزبور را که از روحانیون بلند مرتبه بود به گرمی پذیرفت و رفتار خود رانسبت به مسیحیان تعدیل نموده راجع به آزادی عیسویان ایران در بنا کردن کلیساها و پرستش مسیح فرمانی داد409م.
    مقارن این زمان دولت بیزانس سخت در فشار مردمان قوی وتازه نفس شمالی بود.این مردمان که ار طوایف مختلف بودند در اثر فشار هون ها همواره به قسمت غربی وشرقی روم حمله نمودندچنانکه در سال410م.شهر روم پایتخت هزار ساله روم غربی به دست آلاریک نامی افتاد.
    مورخین عقیده دارند که در این زمان یزدگرد به سهولت می توانست بقیه بین النهرین ونیز شامات وآسیای صغیر را متصرف شودولیکن صلح طلبی یزدگرد و دوستی که آرکادیوس نسبت به او اظهار می کرد مانع از جنگ با بیزانس گردید.
    شهر یزد را از بناهای یزدگرد می دانندجهت فوت او معلوم نیستموافق روایت ایرانی در نزدیکی دریاچه سو (چشمه سبزه وار)از لگد اسب آبی مردولیکن بعضی گمان دارندکه از سو قصد فوت کرده است420م.
    بعد از یزدگرد پسرش شاپور که در ارمنستان حکومت داشت خواست به جای پدر به تخت نشیند ولی دیری نگذشت که بزرگان نجبا او را کشته یکی از خویشان یزدگردرا که خسرو نام داشت به تخت نشاندند.

  7. #17

    پیش فرض

    پانزدهم:بهرام پنجم(گور)
    که در نزد نعمان ملک حیره در قصر خورنق تربیت یافته بود به تقویت منذر بن نعمان به تخت نشست.موافق روایت ایرانی قرارشد نزاع بهرام و خسرو در سر تخت سلطنت به این ترتیب قطع شود که تاج را در میان دو شیر بگذارند و هر کدام از دو رقیب که آن را برداشت شاه باشد وبهرام موفق شد.
    در زمان این شاه مردم صحرا گرد جدیدی به ایالات شمال شرقی ایران و باختر هجوم آوردند.در سال163م.مردمانی موسوم به یوئه چی فشار به سک هاییکه بین سیحون وجیحون بودند داده آنها را به باختر راندند پس از آن در 130 ق.م.باختر را آنها گرفتند و سک ها به طرف ممالک مجاور باختر از طرف جنوب متوجه شدند.طایفه ای از یوئه چی ها موسوم به کویشان طوایف دیگری را در ازمنه بعد مطیع نموده دولتی تشکیل دادندکه موسوم به کوشان شد و رومی ها برای اینکه فشاری به ایران وارد آورند با آنها روابطی داشتند.
    مقارن این زمان425م. باز از ماورای جیحون مردمی به مملکت کوشان حمله کردند.این مردم با یوئه چی ها قرابت داشتند.مورخین ایرانی این مردم را هیاطله نامیده اند.آنها مردمی بودند خیلی قوی وتازه نفس.پیدایش آنها در این طرف جیحون و اشغال باختر وحشتی در شرق تولید کرده بود425م.و ایرانی ها از تاخت وتاز آنها در اضطراب بزرگی بودنداما بهرام برای اینکه حرکت خود را به طرف شمال وشرق ایران پنهان بدارد اول متوجه اذربایجان شد وبعد در نهان شبها حرکت کرده با سرعت حیرت انگیزی خود را به هیاطله رسانید ودر طلیعه صبح جنگی با آنها کرده خاقان آنها را کشت و غنایم زیاد برگرفت.
    بعد هیاطله را تا رود جیحون تعقیب کرد د از رود مزبور گذشته چنان ضربتی به آنها وارد نمود که تا بهرامسلطنت داشت به طرف ایران نیامدند.
    تاج خاقان هیاطله که جزو غنایم جنگی بود زینت آذر گشناسب آتشکده معروف شهر شیز شد.
    جنگ با روم شرقی
    جهت این جنگ آزار مسیحیان مقیم ایران بود که از تعصب مغ ها فرار کرده به ممالک بیزانس میرفتند.بهرام استرداد آنها را خواستار شد و تئودوس چون می دانست که عقوبت سختی در انتظار آنهاست پس از دادن آنها دست باز داشت.بهرام حکم کرد کارگران رومی را در معادن طلاونقره ایران حبس و اموال آنها را در خاک ایران توقیف کردند.بر اثر این اقدام کدورت بالا گرفت ومنتهی ب جنگ شد.
    مهر نرسی که از نجبای درجه اول ایران بوددر نزدیکی نصیبین جنگ با لشکر بیزانس نمود ولی بهره مندی نیافت.پس از آن بهرام به کمک نصیبین شتافت وهمین که سردار رومی از قضیه مطلع شد تمام اسباب و ادوات جنگی را سوزانیده به خاک روم عقب نشست .بهرام
    تئودوسیوپولیس را که حالا معروف به ارز روم است محاصره کردولی به تسخیر آن موفق نشد.
    سال بعد 422م.جنگ دوام داشت و اگر چه ایرانی ها بهره مندی نداشتندولی به سرعت جای تافات را پر می کردندبالاخره رومی ها خسته شده تکلیف صلح کردندو عهدنامه ای برای صد سال منعقد شد.که بدین شرح است:

    1-آزادی مذهب عیسوی در ایران و مذهب زردشتی در روم بود.این ماده ای که راجع به آزادی مذهب عیسوی بود از جهت مغ ها اجرا نگردید.
    2-دیگر اینکه دولت روم متعهد شد سالیانه مبلغی به دولت ایران برای نگاهداشتن ساخلو های قوی در دربند داریال قفقاز بپردازدتا بدین وسیله از تجاوزات مردمان شمالی به حدود ایران و روم جلوگیری به عمل آید.
    فوت بهرام در 438م.روی داد. گویند در شکارگاه در باتلاقی فرو رفت . او را بهرام گور گفته اند زیرا میل مفرطی به شکار این حیوان داشته.کتاب(هفت گنبد)راحکیم نظامی گنجوی به نام این شاه به رشته نظم درآورده است.

  8. #18

    پیش فرض

    شانزدهم:یزدگرد دوم (یزد کرت)
    بعد از پدر به تخت نشست و حملات هیاطله به ایالات شمال شرقی در ایران مجالی به او نداد که به رومی ها بپردازد.در این اوان مذهب عیسوی در ارمنستان انتشار می یافت و یزدگرد می خواست آن را در مذهب زردشتی نگاه داردتا از ایران جدا نشود اما خطی که میسروب ارمنی اختراع کرده بود 397م.مبانی ملی ارامنه را محکم نموده آنها را به پا فشاری تشویق می کرد.وزیر ایران مهر نرسی اعلامیه ای منتشر کرد و اصول مذهب عیسوی را رد کرد.روسای روحانیون ارامنه ردی بر این نوشتند و بعد ارامنه شوریدند.
    در این موقع یزدگرد از جنگهایی که در مشرق با هیاطله می نمود خلاصی یافته به ارمنستان شتافت وجنگ خونینی در آوارائیر در گرفت .سردار قشون ارامنه واردان مامی کنی کشته شد ورئیس روحانیون ارامنه با ده نفر از کشیشهای بزرگ اسیر شدند.پس از آن آرامش برقرار و آتشکده ها روشن گردید و برگشت مردم به مذهب زرتشتی از اینجا حاصل شد که مذهب عیسوی در میان سواد مردم هنوز ریشه ندوانیده بود.
    از وقایع سلطنت یزدگرد عهدنامه ای است که با روم شرقی بست و به موجب آن تئودوس متعهد شد که رومی ها استحکاماتی در نزدیکی حدود ایران بنا نکنند ونیز قبول کرد سالیانه مبلغی بپردازد تا دولت ایران یک ساخلو قوی در در بند(قفقازیه-کنار دریای خزر)نگاهداشته نگذارند مردمان شمالی به طرف ایران و روم شرقی تجاوز کنند.
    یزدگرد در جنگهای خود با هیاطله بهرمندی بهرام گور را نداشت ولیکن با وجود این موفق شد که از تاخت وتاز آنها در حدود ایران جلوگیری کند.این جنگها از سال 443تا451م. دوام داشت.

  9. #19

    پیش فرض

    هفدهم:هرمز سوم(اسوهرمزد)
    بعد از پدر به واسطه اینکه برادر بزرگتر او فیروز در سیستان و دور از پایتخت بود به تخت نشست457م.فیروز بر اثر این خبر نزد خان هیاطله رفته با کمک او تخت را از برادر گرفت.

  10. #20

    پیش فرض

    هجدهم:فیروز اول(پیروز)
    بعد از برادر به تخت نشست459م.در زمان این پادشاه خشکسالی و قحطی بزرگی در ایران روی داد که چند سال طول کشید ولی فیروز مملکت را خوب اداره کرد.توضیح آنکه در مالیاتها تخفیف داده غله و آذوقه از خارجه برای اهالی تهیه کرد و قرار داد که اغنیا بهضعفا کمک کنند.
    عید آب ریزگان در این زمان تاسیس شد و به یادگار بارانهایی بود که آمد.
    در زمان این شاه جنگی با بیزانس روی نداد زیرا هر دو دولت گرفتار مردمان تازه نفس شمالی بودند که به ممالک آنها حمله میکردند.در ایران هیاطله ودر روم شرقی هون ها و مردمان دیگر.
    در این زمان ارانی ها(آلبانی ها)که از جنگ بین دو برادر یعنی هرمز و فیروز استفاده کرده از اطاعت خارج شده بودند که مجددا به جد وجهد فیروز مطیع شدند.

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •