نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: دستورالعملهای عرفانی - سیر وسلوک

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile دستورالعملهای عرفانی - سیر وسلوک

    بسمله - السلام علیک یا قتیل العبرات یا ثارالله

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله اجمعين لا سيما علي حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء

    سلام.
    تمام عزيزان ميتوانند اين دستورات را انجام بدهند.(مقدماتي است)

    نيت قربه الي الله است حالا چه اين باشد چه يكي ديگر و بنده عامی هستم و فقط نقل و قول میکنم و از همه عزیزانم طلب دعا برای فرج آقا امام زمان عج دارم
    -------------------------------------

    هو الرحمن الرحیم



    عرفان عملی از مکتوبات آ سيد محمد ولی صالحی يگايي



    عارف کیست ؟ شیخ بها در کشکول می گوید : عارف کسی است که خدای تعالی او را شاهد صفات و اسماء و افعال خویش فرماید ، پس معرفت حالتی است که از شهود پدید آید .

    عالم کیست ؟ شیخ بها در کشکول می گوید عالم کسی است که خدای تعالی او را بر صفات و اسماء و افعال خویش آگاه فرماید لیکن نه بر پایه شهود , بلکه از روی یقین .

    خواجه عبدالله انصاری , عارف معروف می گوید: توحید بر سه قسم است ,

    1) توحيد عام

    2) توحيد خاص

    3) توحيد خاص الخاص

    اما توحید خاص الخاص توحیدی است که خدای تعالی آن را مخصوص خود قرار داده و با قدرتش مستحق آن است و پرتویی ازآن را برباطن گروهی از برگزیدگان خود

    انداخته و آنان را از توصیف آن لا ل و از همگانی کردنش عاجز و ناتوان ساخته است .

    والحقني بنور عزك الا بهج فاكون لك عارفاُ و عن سواك منحرفا

    خدایا مرا بنور عزت هر چه زیباترت برسان تاتورا عارف باشم و از جز تو روی گردان شوم.

    الهي هب لي كمال الانقطاع اليك وانرا بصار قلوبنا بیضاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النورفتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعزقدسک الهی

    واجعلنی ممن نادینه فاجابک ولاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا فعمل لک جهرا << مناجات شعبانيه>>



    بارالها عنایتی فرما تابا همه وجودم از غیر تو گسسته و به تو بپیوندم و چشم دل مارا با روشنایی دیدارت منور فرما آنچنانکه چشم دلهای ما حجابهای نور را دریده و به

    معدن عظمتت متصل شود و جان مابه عزت قدست وابسته گردد . بارالها مرااز کسانی قرار داه که ندایش دادی پس او ندای تورا اجابت کرد . و گوشه چشمی به او

    فکندی پس او بخاطر تجلی جلالت از خود بی خود گشت, پس با اوبه پنهانی سخن گفتی و او آشکارا برای تو عمل کرد .

    وصیت پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی (ع)

    یا علی در آخرالزمان قومی هستند که از لحاظ یقین عجیبترین و از لحاظ ایمان عظیمترین امت من هستندزیرا نه پیامبری را دیده اند و حجت خدا نیز از آنان مستور است , پس به نوشته ها ایمان آورده اند.




    اما عرفان را شناخت باریتعالی می دانند و این معرفت و شناخت لازمه اش علم نیست بلکه نوری است که خداوند در دل سالک می گذارد.

    اما این نوردردل سالک موقعی می تابد که دل را پاک و هیچ چیزی در آن دل به جز یاد او و رضای اونباشد , پس سالک اول باید مقدمات پذیرش این نوررا در دل آماده نماید .

    کلیات :

    الف) دستور توبه می باشد که ذیل مطالب توضیح می دهم

    ب) ارکان اربعه عرفان ( مشارطه, مراقبه,محاسبه و معاتبه یا معاقبه)

    را رعایت کند

    موارد دیگر

    1) ترک تما م گناهان انجام واجبات همراه با نظارت شرعی , همراه با مستحبات

    2) روزه

    3) طهارت همیشگی و در همه شرایط

    4) حضور قلب و حزن در حالات , تفکر و ذکر

    5) سکوت

    6) تهجد وزیاد خواندن قرآن

    7)اعتقاد براین و دوست داشتن ذات کبریایی خداوند و پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) سپس ائمه معصوم و اولیاء الله و در زمان خودش اتقیاء و امام زمان (عج) را نور الله و باب الله بداند

    8 فهمیدن حقیقت ریا و ترک آن

    9) تجاهل در عرفان

    10) گمنام شدن و فرار از خلق

    11) خواب را شش ساعت کند ( یک ساعت از خواب طبی کمتر)

    12) حجامت دو ماه یا سه ماه یکبار ( از پشت دو کتف)

    13) نرفتن به مجالسی که در آنها غیبت ,تهمت و آهنگ و غیره باشد

    14) اجتناب از احضار جن و ارواح و کلیه اعمال حرام ماوراء طبیعه(مانند چله و اذکاری که نیاز به اذن دارند)

    15)حداقل روزی سه ساعت سجده کند و بعد بیشترکند.

    16)زیارت قبور مسلمین و شهداء و زیارت ائمه و امام زادگان , کنار آب روان رفتن و پیاده روی

    17:نیت در همه اعمال فقط و فقط و فقط قرب و نزدیکی و شناخت خداوند تبارک و تعالی باشد نه بدست آوردن قدرت یا بزرگی و فخر فروختن در جامعه

    18: تواضع و فروتنی بیش از حد معمول

    19) نمازهای واجب را در پنج وقت بخواند,همراه با تعقیبات

    20 اهتمام بر نخوردن لقمه حرام , پرهیز از شبهه خوردن

    اما توضيحات :

    توبه : باید توبه ای کند از ته دل که این شش وجه را داشته باشد

    اول ندامت و پشیمانی محض از گناهان

    دوم عزم بر ترک گناهان و عود برای همیشه

    سوم ادای حقوق مخلوقین

    چهارم ادای حقوق و فرایضی که بر او بوده وآنها را ترک کرده



    پنجم گوشتهایی که از حرام در بدن او روییده با اندوه و غصه آب کردن تا جایی که پوست به استخوان بچسبد, تا دوباره از حلال بروید



    ششم اینکه آن مقدار لذتی که در گناه برده عوض آن غصه و زحمت عبادی بکشد

    این حقیقت محض توبه است که توبه عوام با خواص نیز فرق دارد.



    اما بعد

    جهت توبه باید غسل نمود ,وضو گرفت , سپس چهار رکعت نماز به نیت استغفار و توبه بخواند . بدین صورت که در هر رکعت حمد + سه بار توحید + ناس +فلق و بعد از سلام هفتاد بار استغفرالله ربی و اتوب الیک

    سپس یک مرتبه لا حول و لا قوه الا بالله علی العظیم و سپس دستهایش را رو به آسمان بلند کند و با حالتی محزون بگوید:

    یا عزیز یا غفار اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المومنین و المومنات فانه لا یغفرالذنوب الا انت.

    مگر نمی دانی که خداوند رحمان و الرحیم است مبدل السیئات با ضعافها من الحسنات است یعنی بدیها را تبدیل به چندین برابر از نیکی ها می نماید و خداوند ان الله یحب التوابین است توبه کنندگان را دوست دارد

    اما بعد

    ارکان اربعه عرفان

    سالکین عزیز بدانند که عرفا و اساتید اخلاق برای سلوک الی الله شرایطی و برای سالک وظلیفی مقرر کرده اند . اگر سالک نتواند کسی یا فردی را به استادی خود انتخاب کند , که می گویند :

    قطع اين مرحله بی همرهی خضر مکن

    ظلمات است بترس از خطر گمراهی



    همانطور که می دانید باید دست در دامان رهبری آگاه داشته باشید تا رحمان را از شیطان جدا و سوا نماید . اما اگر نتوانید رهبری آگاه پیدا نمایید می توانید ازمکتوبات این حقیربه عنوان چراغ راهی برای سالکین الی الله استفاده نمایید.



    بنده پير خراباتم که لطفش دائم است



    ور نه لطف شيخ و زاهد گاه است و گاه نيست



    و اما ارکان سلوک:

    1) مشارطه

    شرط کردن با اعضاء و جوارح و نفس خود که امروز نمی توانید مرابه گناه وادار کنید.

    ای دست من با تو شرط می کنم که نگذارم امروز گناه کنی و الی آخر



    2) مراقبه



    یعنی مواظبت کردن و نگهبان شدن فکر و قلب از ارتکاب به گناه که در اعضاء و جوارح اثر می کند( یا مراعات نمودن حضور دوست ) سالک باید توجه داشته باشد که در تمام

    طول روز و شب حالت مراقبه را از دست ندهد و مراعات رقیب خود (نفس) را بنماید. که اگر ساعتی از نفس غافل شدید سرمایه خود را ضایع کرده اید .و اگر حال مراقبه ادامه یابد امید زیادی است که درهای ملکوت به روی سالک گشوده گردد.



    3) محاسبه

    حساب نمودن اعمال روزانه و رسیدگی به اعمال هر روزه چنانچه گویند بنده از زمره متقین محسوب نمی شود تا آنکه به حساب خود برسد .

    4) معاتبه ( معاقبه یا مجاهده)

    یعنی تنبیه کردن نفس تا بترسد به این نحوکه اگر در محاسبه متوجه گناهی شد یا ترک واجبی نمود خود را تنبیه نماید

    مثال : اگر امروز نماز صبحم قضا شد بیست روز روزه می گیرم زیرا تکرار گناه و سستی انس با گناه را بوجود می آورد پس باید تنبیهی در نظر گرفته شود



    دل بيمار شد از درد رفيقان مددی

    تا طبيبش بسر آريم و دوايی بکنيم



    صبح که از خواب بیدار می شویم باید شکر خدا را بجا آوریم که دوباره به زندگی برگشتیم .سجده کنید و بگویید الحمدلله الذی احیانی بعد مااماتنی والیه النشور , الحمدلله الذی ود علیه روحی لا حمده و اعبده

    سپس سه بار سوره توحید را قرائت نموده به نیابت از صاحب الامر و زمان و هدیه به ایشان همراه با دعای اللهم کن لولیک ...

    سپس وضو بسازید و هنگام شستن اعضاء وضو سه بار یا قادر بگویید و بعد از وضوخواندن آیه الکرسی و قدر با مشارطه و مراقبه

    خواب :

    با طهارت وضووارد بستر خواب شود با بسم الله الرحمن الرحیم

    سپس رو به قبله روی خود را به حضرت جل الجلاله تسلیم نماید و هرکدام از این اعمال را که می تواند انجام دهد و محاسبه و معاتبه را انجام دهد

    الف) خواندن آیه ( قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی رب احدا)

    ب) آیه ( امن الرسول الی علی القوم الکافرین)را با تفکر و تدبر بخواند

    ج) تسبیحات سیده نساء العالمین ( الله اکبر 34 – الحمد الله 33 - سبحان الله 33)

    د) آیه الکرسی

    ح) توحید 11 بار – قدر 11 بار

    و)سه با ریفعل الله ما یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزته و یک بار ( شهدالله تا سریع الحساب )

    ز) تا انجا که می تواند استغفار کند.



    اما نمازهای یومیه:


    هر کدام از نمازها دونوع تعقیبات دارند



    1) تعقیبات عمومی 2) تعقیبات مخصوص


    تعقیبات عمومی



    بعد از سلام همه نمازهای یومیه انجام می شود که اینها هستند

    1: خواندن آیه الکرسی

    2 : تسبیحات حضرت فاطمه (س)

    3 : تسبیحات اربعه سی بار

    4) دعای اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک ام اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی و خواندن سه بار سوره توحید و هدیه به امام زمان و دعای فرج اللهم عظم البلاء

    و سجده شکر



    تعقیبات خصوصی:



    نماز صبح :

    سوره توحید یازده بار جهت آسانی امور + سوره قدر ده بارجهت رزق حلال + یک تسبیح بسم الله الرحمن الرحیم جهت مشهور شد ن (شهرت چه دنیوی و چه اخروی )

    دعای یستشیر که خیلی خاصیت دارد , قرآن خواندن تا طلوع و سجده مخصوص ( یا حی یا قیوم یا لا اله الا انت ) تا طلوع آفتاب اثر عجیبی دارد و100 مرتبه استغفار

    تعقیبات نماز ظهر

    100 مرتبه الرافع (جهت رفعت و بلندی مرتبه

    111 مرتبه سید السادات و 100 مرتبه صلوات



    تعقیبات نماز عصر :

    70 مرتبه استغفار ، دعای استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم



    تعقیبات نماز مغرب :

    غفیله ، دعای اللهم انی اسئلک موجبات رحمتک

    سجده معهوده (معروف به سجده یو نسیه ) حداقل 500 بار لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین – ذکر هو الرحمن الرحیم تا انجا که می تواند و بعد تفکر (من کی ام -کجایم – از کجا امدم –به کجا می روم و در فکر فرو رود گویا کسی در عالم بجز او و خداوند باریتعالی نیست)



    تعقیبات عشاء :

    دعای یستشیر ، سجده معهوده تا اخر شب

    اما از نظر سید اعمالی که مقام آور هستند



    1- روزه

    2- قرآن زیاد خواندن

    3- تهجد (نماز شب)

    4 - ذکر

    5- سکوت



    اعمال متفرقه :

    1- سالک حتما باید عدد اسمش آیه الکرسی بخواند حداقل ماهی یکبار

    2- عدد اسمش را با اسم الله (66) بعلاوه نماید و آیه الکرسی بخواند به نیت محبت با خداوند باریتعالی

    3-عدد اسم الم انشرح لک صدرک ماهی یکبار جهت شرح صدر

    4- ختم قرآن هفته ایی (در یک هفته به این طریق :

    الف)روز جمعه از اول قرآن تا آخر المائده



    ب)شنبه از انعام تا برائت



    ج: یکشنبه از یونس تا مریم



    د:دوشنبه از طه تا آخر قصص



    ه :سه شنبه از عنکبوت تاآخر ص



    و:چهار شنبه از زمر تا آخر الرحمن و پنجشنبه از واقعه تا آ خر قرآن حداقل ماهی یکبار



    5- سجده های طولانی مدت مانند:

    - سجده معهوده ( یونسیه )

    - سجده نماز صبح (یا حی یا القیوم یا لا اله الا انت )

    - سجده مخصوص امام موسی کاظم عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفومن عندک (بعد از نماز ظهر یا عصر ) هر کدام حداقل چهل دقیقه



    6- روزی 1001 بار استغفار

    7- روزه همراه ترک حیوانی که برای سالکین مبتدی حداقل 10 تا 39 روز و سپس این ترک سه روزه بیشتر نشود جهت پیشرفت لازم است .



    8- بعد از غسل 100 بار المهیمن گفتن جهت صفای باطن





    9- هر روز زیارت عاشورا نه برای حاجتی بلکه به نیت زیارت ابا اشهدا



    10- خواندن 100 مرتبه سوره قدر در شب جمعه و 100 مرتبه در عصر جمعه





    11- نماز حضرت زهرا ، نماز حضرت ولی عصر ((عج))



    12 – خواندن سوره انا فتحنا بعدد اسم جهت رفع غرور و باز شدن صدر



    13 – خواندن مسبحات قبل از خواب ( حدید – حشر – صف – جمعه – تغابن –اعلی )



    14- ایه الکرسی –توحید – قدر – حمد



    که هر کدام از آنها خواصی دارد که سالک می تواند بر حسب توانایی انجام دهد.مثلا ایت الکرسی هر چه ورد کند موجب مکاشفات قرانی میشود و خیلی خواص دیگر –توحید روزی 1000 بار بخواند بجهت آسان شدن امور دنیوی ، زیاد شدن یقین ،نورانی شدن قلب و زیاد شدن رزق هر روز ورد کند –قدر روزی 1000 بار معنویت بسیار عجیبی می آ ورد ، پاک شدن قصاوت از قلب ،پاره شدن حجابهای چشم و خیلی خواص عجیب دیگر هر روز ورد کند

    حمد: هفتاد بار خواندن و هدیه کردن به پیامبرو ائمه جهت برداشتن سدها و انحرافات فکری و عملی در سیر الی الله , سالک و عنایات عجیب



    15) صلوات کبیر

    زیاد ورد کند که هر یک معادل ده هزار صلوات است

    16) خواندن زیارت جامعه کبیره – کمیل – دعای توسل – زیارت ششم امیرالمومنین و دعای ندبه

    17) هزار مرتبه صلوات روز جمعه ویا شب جمعه



    تذکر :



    سالکین عزیز حتما به نهج البلاغه و خطبه همام مراجعه کنند و اوصاف پرهیزگاران را بخوانند .

    و توصیه امام صادق (ع) : به نه چیز نصیحت می کنم که سه چیز در ریاضت نفس است و سه چیز در بردباری و سه چیز در دانش آموزی

    اما سه چيز در رياضت نفس:

    الف) مبادا چیزی را که اشتها نداری بخوری که حماقت می آورد

    ب) چون خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر.







    ج) بیاد حدیث پیامبر (ص) باش که فرموده آدمی ظرفی را پر نکرده که شرش از شکم بیشتر باشد و چون ناچار باید بخوری یک سوم شکم را برای غذا و یک سوم را برای نوشیدن و یک سوم را برای نفس نگهدار

    اما سه چيز در بردباری :

    الف) اگر کسی به تو گفت : اگر یک بگویی ده جواب می شنوی به او بگو اگر ده هم بگویی یک پاسخ از من نخواهی شنید



    ب) اگر کسی ناسزا گفت: بگو اگر در آنچه می گویی راست گویی از خدامی خواهم که مرابیامرزد و اگر در آنچه می گویی دروغ گویی از خدا می خواهم که تو را بیامرزد



    ج) هر کس تورا تهدید کرداورا وعده نصیحت و دعای خیر بده .



    اماسه چیز در دانش:



    الف) هر چه را که نمی دانی از دانشمندان بپرس ولی مبادا سوالت برای آن باشد که اورا درتنگنای جواب قرار دهی و یا آزمایش کنی



    ب) مبادا به رای خود عمل کنی تامی توانی احتیاط را از دست نده



    ج) از فتوا دادن بگریز همچنان که از شیر درنده می گریزی و گردنت را پل پیروزی دیگران نکندستورالعمل از السيد محمد ولی صالحی

    www.metafizik.blogfa.com

    www.arvahh.mihanblog.com

    www.tazkiye.com


    _________________
    الهي، شكرت كه فهميدم كه نفهميدم
    www.tazkiye.com
    www.arvahh.mihanblog.com
    شبکه لقمان (لاهوتیان)قرآن ، حدیث ، اهل بیت ، پیامبران ، صالحین شیعه ، علوم روحی ، ماوراء الطبیعه ، متافیزیک ، علوم غریبه [/b][/b]

    اللهم عجل لولیک الفرج
    [b]

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    بسمله - السلام علیک یا قتیل العبرات یا ثارالله

    و در ادامه دستور العملی از آیت الله حاج سید محمد حسین طهرانی

    طريق سير در اين راه - پس از بيعت با شيخ آگاه و ولى خدا كه از مقام فنا گذشته و به مقام بقاء بالله رسيده و بر مصالح و

    مفاسد و منجيات و مهلكات مطلع است و مى تواند زمام امور تربيت سالك را در دست گيرد و او را به كعبه مقصود رهنمود گردد

    همانا ذكر و فكر و تضرع و ابتهال به درگاه خداوند قاضى الحاجات است و البته سفر او در اين منازل به امورى چند بستگى دارد كه بايد تمامى آنها به نحو احسن و اكمل رعايت شود

    اول : ترك عادات و رسوم و تعارفات

    و دور انداختن امور اعتباريه كه سالك را از طى طريق منع مى كند. و منظور آنست كه سالك به طور اعتدال در بين مردم زندگى

    نمايد. چه ، دسته اى از مردم پيوسته غرق در مراسم اجتماعيه بوده و فكر و ذكر آنها دوستيابى بوده و براى حفظ شخصيت خود

    از هر گونه آداب و رفت و آمدهاى مضر يا بى فايده دريغ نمى كنند و صرفا بر اساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى اعتبارى ، خود را

    به تكلف مى اندازند و چه بسا به ناراحتى هاى سخت دچار مى شوند و براى حفظ حاشيه از متن زندگى به عقب مى روند و

    تحسين و تقبيح عامه مردم را كه توده عوام هستند، ميزان و معيار قرار داده ، حيات و عمر خود را بر اين معيار در معرض تلف قرار

    مى دهند و كشتى وجودشان دستخوش امواج متلاطم رسوم و عادت اجتماعيه شده ، هر جا امواج آداب و اخلاقيات عمومى

    حركت كن ، به دنبال آن روان مى گردند. اين دسته از مردم در برابر اجتماع اراده اى از خود نداشته ، تبع (::پيرو) محض مى

    باشند. در مقابل اين دسته سلسله اى از مردم هستند كه از جماعت كنار مى روند و هرگونه عادت و ادب اجتماعى را ترك كرده

    ، خويشتن را عارى از مزاياى اجتماع نموده اند. با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در كنج خلوت آرميده اند، به طورى كه انگشت نماى مردم شده و به عنوان گوشه نشينى اشتهار يافته اند.

    سالك براى آنكه بتواند به مقصد نائل گردد، بايد مشى معتدلى بين رويه اين دو گروه اختيار نمايد و از افراط و تفريط بپرهيزد و در

    صراط مستقيم حركت كند. و اين معنى حاصل نمى شود مگر آنكه معاشرت و مراوده را با مردم تا آن مقدار كه ضرورى اجتماعى است رعايت كند.

    دوم : عزم

    همين كه سالك قدم در ميدان مجاهده نهاد، حوادثى سخت و ناملايماتى از طرف مردم و آشنايان كه صرفا غير از هواى نفس و

    خواسته هاى اجتماعى مقصدى ندارند، متوجه ندارند، متوجه او مى شود و با زبان و عمل او را سرزنش نموده و مى خواهند از

    رويه و مقصدش دور كنند، و از فى الجمله تنافرى كه بين او و آنان در برنامه زندگى پيدا شده ، سخت در هراس بوده و به هر و

    وسيله مى كوشند تا سالك تازه به راه افتاده را با تازيانه ملامت و سرزنش از راه انداخته و قدمهاى او را خرد كنند و و همچنين در

    هر منزل از منازل سفر البته مشكله اى تازه براى سالك پيش خواهد آمد كه بدون صبر و عزم ، دفع آنها محال به نظر مى رسد.

    سالك بايد به حول و قوه خدا چنان عزمى داشته باشد تا در برابر همه اين مشاكل ايستادگى نمايد و با حربه صبر و توكل همه

    آنها را نابود سازد و با توجه به عظمت مقصد از اين بادهاى مخوف كه عائق و مانع راه خدا هستند، نهراسد و به هيچ وجه به خود بيمى راه ندهد و على الله فليتوكل المنومنون

    سوم : رفق و مدارا

    و از اين اهم امورى است كه بايد سالك الى الله آن را رعايت كند، چه ، اندك غفلتى در اين امر سبب مى گردد كه علاوه بر آنكه

    سالك از ترقى و سير باز مى ماند، بلكه براى هميشه بكلى از سفر ممنوع خواهد شد . سالك در ابتداى سفر در خود شور و

    شوقى زايد بر مقدار مترقب مى يابد و يا در بين سفر هنگام ظهور تجليات صوريه جماليه ، عشق و شور وافرى در خود حس ‍ مى

    كند و در اثر آنها تصميم مى گيرد اعمال كثيره عباديه اى را به جاى آورد، لهذا اكثر اوقات خود را صرف دعا و ندبه مى نمايد، به

    هر عمل دست مى زند و از هر كس كلمه اى مى آموزد و از هر غذاى روحانى لقمه اى بر مى دارد. اين طرز عمل علاوه بر آنكه

    مفيد نيست (بلكه ) زيان آور است ، چون در اثر تحميل اعمال گران بر نفس ناگهان در اثر فشارى كه بر نفس وارد شده ، نفس

    عكس العمل نشان داده و عقب زده و بدون گرفتن نتيجه ، سالك از همه كارها مى ماند و ديگر در خود ميل و رغبتى براى اتيان

    جزيى ترين جز از مستحبات احساس نمى كند، و بناء عليهذا سالك بايد وقتى مشغول به عبادت مى شود با آنكه هنوز ميل و

    رغبت دارد، دست از عمل بكشد تا ميل و رغبت به عبادت در او باقى مانده ، هميشه خود را تشنه عبادت ببيند. مثل سالك در به

    به جا آوردن عبادات ، مانند شخصى است كه مى خواهد غذا تناول كند، اولا بايد غذايى را انتخاب كند كه مساعد با مزاج او

    باشدا و ثانيا قبل از اينكه سير شود، دست از خوردن باز دارد تا پيوسته ميل و رغبت در او باقى باشد.

    چهارم : وفا

    و آن عبارتست از انكه آنچه را كه از آن توبه نموده ، ديگر مرتكب نگردد، و آنچه را كه عده كرده به جا آورد، از به جا آوردن آن دريغ

    نكند، و آنچه را كه با شيخ آگاه و مربى را حق ، مواعده و معاهده نموده تا اخرالامر بدان وفا كند.

    پنجم : ثبات و دوام

    سالك بايد به واسطه اعمال مترتبه و مداوم خود، آن صورت ملكوتيه مجرده را در نفس خود تثبيت كند تا از حال به مقام ملكه ارتقا

    يابد. سالك بايد به واسطه تكرار هر عملى حظ روحانى و ايمان خود را از آن عمل دريافت كند و تا اين معنى براى او حاصل نشود

    دست از عمل باز ندارد. و آن جنبه ملكوتى ثابت عمل وقتى حاصل مى گردد كه سالك به طور ثبات و دوام به عمل اشتغال ورزد

    تا اثرات ثابته اعمال فانيه خارجيه در صقع (::گوشه ) نفس رسوخ پيدا كند و متحجر گردد و ديگر پس از تثبيت و استقرار قابل رفع نباشد.

    پس سالك بايد سعى كند عملى را كه مطابق استعداد اوست ، انتخاب كند و اگر احيانا ثبات و دوام آن را عازم نيست ، اختيار

    ننمايد، زيرا در صورت متاركه عمخل ، حقيقت و واقعيت عمل به مخاصمه بر مى خيزد و آثار خود را بالمره جمع نموده و با خود مى

    برد، و در نتيجه آثارى ضد آثار عمل در نفس پديد مى آيد - نعوذ بالله

    معنى مخاصمه آنست كه چون سالك آن عمل را ترك گفت ، حقيقت آن عمل به طور عكس العمل از سالك دورى مى جويد و آثار

    و خصوصيات خود را نيز با خود مى برد، و چون آن عمل ، عمل نورانى و خير بوده است ، چون ناحيه نفس از آن اثار نورانى خالى

    گردد، ناگزير آثار ضد آن از ضلمت و تيرگى و شرور جايگزين آن خواهد شد.

    ششم : مراقبه

    و آن عبارتست از آنكه سالك در جميع احوال مراقب و مواظب باشد تا از آنچه وظيفه اوست تخطى ننمايد و از آنچه بر آن عازم شده ، تخلف نكند.

    مراقبه معناى عامى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالك تفاوت مى كند. در ابتداى امر سلوك ، مراقبه عبارتست

    از آنكه از آنچه به درد دين و دنياى او نمى خورد، اجتناب كند... و سعى كند تا خلاف رضاى خدا در قول و فعل از او صادر نگردد،

    ولى كم كم اين مراقبه شدت يافته و درجه به درجه بالا مى رود. گاهى مراقبه عبارتست از توجه به سكوت خود و گاهى به نفس

    خود و گاهى به بالاتر از آن - از مراتب حقيقت از اسماء و صفات كليه الهيه .

    بايد دانست كه مراقبت از اهم شرايط سلوك است ، و مشايخ عظام را در آن تاكيداتى است و بسيارى آن را از لوازم حتميه سي

    ر و سلوك شمرده اند، چه آن به منزله حجر اساسى است ، و ذكر و فكر و ساير شرايط بر آن حجر بنا نهاده مى شود، لذاتا مراقبه صورت نگيرد، ذكر و فكر بدون اثر خواهدبود.

    هفتم : محاسبه

    و آن عبارتست از اينكه وقت معينى ار در شبانه روز براى خود معين كند و در آن وقت به تمام كارهاى شبانه روز خود رسيدگى

    بنمايد. و اشاره به آن است آنچه حضرت موسى بن جعفر (ع ) فرموده است كه :

    ليس منا من لم يحاسب نفسه كل يوم مره و جنان كه در محاسبه براى سالك چنين ظاهر شده كه از وظايف خود تخلف نموده

    است ، بايد استغفار كند و در صورت عدم تخلف ، شكر حضرت بارى تعالى شانه را به جاى آورد.

    هشتم : مواخذه

    و آن عبارتست از اينكه سالك پس از مشاهده خيانت ، در مقام تاديب نفس ‍ خود بر آمده و او را به نحوى كه خود مقتضى داند، تاديب و تنبيه كند.

    نهم : مسارعت

    يعنى در آنچه بر آن عزم نموده ، مسارعت كند، چون در اين راه آفاتياست و براى سالك در هر مقام متناسب - با حال او - مانعى

    پديد مى گردد. سالك بايد بسيار زرنگ و باهوش باشد و قبل از آنكه مانعى بدو دست يابد و دامان او را آلوده كند، وظيفه خود را

    انجام دهد و در اين راه وصول به مقصد دقيقه اى فروگذار نكند.

    دهم : ارادت

    و آن ارادت است به صاحب شريعت و خلفاى حقه بزرگوار آن . و در اين ارادت چنان بايد خود را خالص كند كه هيچ غشى در آن

    نباشد. و بايد در اين مرحله به سرحد كمال برسد، زيرا ارادت را در تاثير اعمال مدخليتى عظيم است و هر چند ارادت بيشتر و

    بهتر شود، اثر اعمال در نفس سالك راسختر و نيكوتر خواهد بود.

    و چون تمام موجودات مخلوقات خدا هستند، سالك بايد به همه آنها محبت كند و هر يك را در مرتبه و درجه خود بشمارد.

    يازدهم : ادب نگاهداشتن

    نسبت به جناب مقدس حضرت رب العزة و خلفاى او. و اين معنى با ارادت و محبت كه قبلا ذكر شد، فرق دارد؛ چه معناى ادب

    عبارت است از توجه به خود كه مبادا از حريم خود تجاوز شده باشد و آنچه خلاف مقتضاى عبوديت است ، از او سرزند؛ زيرا كه

    ممكن در برابر واجب حد و حريم دارد و لازمه حفظ اين ادب ، رعايت مقتضيات عالم كثرت است ، ولى ارادت و محبت انجذاب است به حضرت احديت و لازمه اش توجه به وحدت است .

    مرتبه كامل از ادب آنست كه سالك در همه احوال ، خود را در محضر حق - سبحانه و تعالى - حاضر دانسته و در حال تكلم و

    سكوت ، در خوردن و خوابيدن ، در سكوت و حركت و بالاخره در تمام حالات و سكنات و حركات ، ادب را ملحوظ دارد. و اگر سالك

    پيوسته توجه به اسما و صفات الهى داشته باشد، قهرا ادب و كوچكى بر او مشهود خواهد شد.

    دوازدهم : نيت

    و آن عبارتست از آنكه سالك منظورى در سلوك نداشته باشد، جز نفس ‍ سلوك و فنا در ذات احديت . بنابراين بايد سالك سيرش خالص باشد.

    سيزدهم : صمت

    و آن بر دو قسم است : سكوت عام و مضاف ، و سكوت خاص و مطلق . سكوت عام و مضاف عبارتست از حفظ لسان از تكلم ب

    ه قدر زائد بر ضرورت با مردمان . بلكه سالك بايد اكتفا كند به قدر ضرورت و به اقل ما يمكن ، و اين صمت در همه دوران سلوك و

    در تمام اوقات لازم است ، بلكه مى توان گفت مطلقا ممدوح است . واشاره همين صمت است قوله (ع ):

    ان شيعتنا الخرس و نيز آنچه در مصباح الشريعه از حضرت صادق (ع ) نقل شده است كه :

    الصمت شعار المحبين ، و فيه رضا الرب ، و هو من اخلاق الانبياء و شعار الاصفياء.

    و در حديث بزنطى است از حضرت رضا عليه السلام .

    الصمت باب من ابواب الحكمه ، و انه دليل عى كل خير.

    قسم دوم ، كه سكوت خاص و مطلق است ، عبارتسست از: حفظ لسان از تكلم با ناس در حين اشتغال به اذكار كلاميه ، ودر غير آن غير مستحسن است .

    چهارهم : جوع و كم خورى

    به اندازه اى كه باعث بر ضعف نگردد و احوال را مشوش ندارد. قال الصادبق (ع ):

    الجوع ادام المومن ، و غذاء الروح ، و طعام القلب .

    زيرا گرسنگى وجب سبكى و نورانيت نفس مى گردد و فكر در حتل گرسنگى مى تواند به طيران در آيد. غذاى زياد خوردن و سير

    بودن ، نفس را ملول و خسته و سنگين مى كند و از سير در اسمان معرفت باز مى دارد.

    پانزدهم : خلوت

    وآن بر دو گونه است : خلوت عام و خلوت خاص

    خلوت عام عبارتست از كناره گيرى و عزلت از غير اهل الله - خصوصا از صاحبان عقول ضعيفه از عوام مردم مگر به قدر ضرورت -

    و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوه الدنيا.

    و اما خلوت خاص عبارتست ا دورى از جميع مردم . و اگر چه آن در همه عبادات و اذكار خالى از فضيلت نيست و ليكن در طايفه

    اى از اذكار كلاميه ، بلكه در جميع آنها در نزد مشايخ راه ، شرط است .

    شانزدهم : سحر

    و آن بيدارى سحر است به قدرى كه طبيعت سالك را طاقت باشد و در مذمت خواب سحرگاه و مدح عادت به بيدارى آن موقع است قوله تعالى :

    كانوا قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحار هم يستغفرون .

    هفدهم : وام طهارت

    و آن عبارتست از دوام وضو و اغسال واجبه و غسل جمعه و ساير اغسال مستحبه حتى الامكان .

    هيجدهم : مبالغه در تضرع

    و مسكنت و خاكسارى و بكا.

    نوزدهم : احتراز از لذايذ

    و مشتههيات به قدر استطاعت ، و اكتفا به انچه قوام بدن و حيات به آن است .

    بيستم : كتمان سر

    و اين از شرايط بسيار مهم سلوك است و بزرگان طريق در اين شرط اهتمام بسيار نموده و به شاگردان خود سفارشهاى مهم

    نموده و توصيه را به حد مبالغه رسانيده اند، خواه در عمل و اوراد و اذكار باشد و خواه در واردات و مكاشفات و حالات ، حتى در

    مواردى كه تقيه غير ممكن و افشاى سر نزديك مى گردد، توريه را از لوازم و دستورات شمرده اند و حتى آنكه اگر كتمان سر مستلزم ترك عمل و ورد است ، بايد دست از عمل بردارد.

    در اثر تقيه و كتمان سر، مصايب و شدايد به مقدار معتنابهى پايين مى ايد و ترك تقيه موجب كثرت فتن و بلايا و مصايبى است كه

    بر سالك روى آور مى شود، و علاو هنگام بروز مشكلات با تحملات و صبر بايد قدم در راه نها و پيروز شد.

    بيست و يكم : شيخ و استاد

    و آن بر دو قسم است : استاد عام و استاد خا(ص ) استاد عام انست كه بخصوصه (::فقط براى سالك ) مامور به هدايت نباشد

    رجوع به او از باب رجوع به اهل خبره بوده باشد. و لزوم رجوع به استاد عام فقط در ابتداى سير و سلوك است ، وقتى كه سالك

    مشرف به مشاهدات و تجليات صفاتيه و ذاتيه شد، ديگر همراهى او لازم نيست و اما استاد خاص ، انست كه بخصوصه

    منصوص به ارشاد و هدايت است و آن رسول خدا و خلفاى خاصه حقه او هستند.

    بيست و دوم : ورد

    و آن عبارتست از اذكار و اوراد لسانيه و كيفيت و كميت آن منوط به نظر استاد است چه آن ، حكم دوايى را ماند كه بعضى را نافع

    و ديگرى را مضر است . و گاه اتفاق مى افتند كه سالك به دو ذكر مشغول مى شود كه يكى او را به كثرت توجه مى دهد و

    ديگرى به وحدت ، و در صورت اجتماع ، نتيجه هر دو خنثى مى گردد و نتيجه اى عايد نمى شود. البته اذن استاد شرط در اورادى

    است كه اذن عام در آن داده نشده است و اما در آنچه اذن عام داده شده ، اشتغال به آن مانعى ندارد.

    ورد بر چهار قسم است : قالبى و خفى ، و هر يك با اطلاقى است و يا جصرى . و اهل سلوك را به قالبى اعتنايى نيست ، زيرا

    ذكر قالبى عبارتست از تلفظ به زبان بدون التفات به معنى ، و در واقع لقلقه لسان است و چون سالك در جستجوى معناست نه

    چيز ديگرى ، لذا در ذكر قالبى براى او مفيد فايده نخواهد بود

    منبع:کتاب در محضر عارفان

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •