نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: یه گدا اومد جلومامانم رو گرفت و گفت

  1. #1

    Smile یه گدا اومد جلومامانم رو گرفت و گفت

    یه گدا اومد جلومامانم رو گرفت و گفت :خانم بچم سوخته و ... سیریش شد که 10تومن بهش بده مامانم...
    مامانم(عصبانی) : خانم پول ندارم، باور کن پسر منم مریضه ... نگاش کن(اشاره به من) ... مریضی مغزی داره ، 25 ساله دارم خرجش میکنم هيچئ نميفهمه خوب بشونیست ... سوختگی خوب میشه ولی مرض مغزی لاعلاجه . . . !!!
    گدا با لحن دلسوزی :خانم ایشالا خوب میشه پسرت و رفت ...
    من :|
    بازم من :|
    همش من :|
    هى من :|
    مادر گرامى
    دیروز تولد بابام بود و منم پول نداشتم واسش چیزی بگیرم. واسه همین رفتم کولرو خاموش کردم وقتی اومد خونه و دید کولر خاموشه اشک تو چشماش جم شده بود, توی همون حالت گفت کار کی بود؟ منم گفتم قابلی نداشت بابا, تولدت مبارک فک کنم خیییلی خوشش اومد

    ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺵ ﻭ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ.
    ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻦ؟
    ﺑﻮﺵ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺩﻩ ": ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﻘﺸﻪ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﻮﻡ
    ﺭﻭ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ".
    ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻪ ": ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﯿﺎﻓﺘﻪ ؟ ! "
    ﺑﻮﺵ ﻣﯿﮕﻪ ": ﻗﺮﺍﺭﻩ ﻣﺎ 140 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﻭ
    ﺁﻧﺠﻠﯿﻨﺎ ﺟﻮﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﻢ "!
    ﯾﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﮕﻪ ": ﺁﻧﺠﻠﯿﻨﺎ ﺟﻮﻟﯽ ! ؟ ! ﭼﺮﺍ ﻣﯽ
    ﺧﻮﺍﯾﻦ ﺁﻧﺠﻠﯿﻨﺎ ﺟﻮﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﺪ؟ ! "
    ﺑﻮﺵ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : " ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ !
    ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﮕﺮﺍﻥ 140 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ !!
    "






  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/12/25
    محل سکونت
    به قول سهراب : هر كحا باشم آسمان مال من است
    نوشته ها
    334

    King




    بابا مامان حاضر جواب !

    فرزند فداكار !

    آدم فكر حقوق بشر !

    كي ميره اين همه راهو

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •