بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ولعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین

بدان که طالب سعادت ابدی را و سالک الی الله تعالی را مراعات چند امر ضروری است :
اول : تحصیل علوم دینی که عبارت است از فراگرفتن علوم کلامی به آن اندازه که اصول دین ؛ یعنی توحید،عدل ، نبوت ، امامت ، معاد و فروع دین ؛ یعنی آن 10 امر معروف ، به طور علم الیقین برای او ثابت باشد و همچنین علم به احکام دین به آن قدر که مورد احتیاج اوست از روی اجتهاد یا احتیاط در صورتی که عارف به موارد احتیاط است یا تقلید از مجتهد جامع الشرایط فرا گیرد و همچنین علم به اخلاق حمیده و تمییز آن ها از اخلاق رذیله وکیفیت تهذیب از اخلاق رذیله و تحلیه به اخلاق حمیده که در کتب اخلاق مانند جامع السعادات و معراج السعاده و حق الیقین علامه مجلسی (ره) و حقایق مرحوم فیض و امثالها را فرا گیرد به آن اندازه که کاملا به این امور احاطه علمی پیدا کرده باشد ، سپس در مقام سلوک بر آمده : اولا دامن همت به کمر زده و همت خود را عالی ساخته چنانچه فرمودند " المرأ یطیر بهمته کما یطیر الطائر بجناحیه " و چه خوش گفته :

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق بگیرد آزاد است

و به غیر محبوب و معبود حقیقی منظور و مطلوب و مقصد دیگری نداشته باشد. چه خوش گفته :

هر چه در این ره نشانت دهند
گر نستانی به از آنت دهند


و نیز تمام کارهایی خود را موکول به حق تعالی کند به نیروی توکل و نیز دل را بدهد به حق تعالی . یک دل داری تورا یک دوست بس است و آن خدای تعالی است - الیس الله بکاف عبده - (و ما جعل الله لرجل من قبلین فی جوفه ) چه خوش گفته است :


دو عالم را به یک بار از دل تنگ
برون کردیم تا جای تو باشد


ونیز در مقام تطهیر باطن و قطع علایق از غیر حق تعالی بر آید و خود را به صفات حمیده اولیا الله (تعالی ) زینت دهند تا قابلیت رسیدن به مقام معرفت حق تعالی را پیدا کنند. چنانچه فرمودند :

آیینه شو جمال پری طلعتان طلب
جاروب زن تو خانه پس میهمان طلب

و بعد از تحصیل این امور در مقام عمل سلوکی بر آید و چون راه را سه قسم بیا کرده اند : یکی : راه اوراد و اذکار ، دوم : راه معرفت نفس ، سوم : راه محبت و هر کدام اسناد مخصوصی دارد.
اگر چه مقصد همه یکی است و آن رسیدن به مقام معرفت حق است که بیانش فعلا ضروری نیست بلکه برای مبتدی مضر است .علی ای حال دو راه اول ودوم برای عوام پیمودنش بسیار مشکل است لذا از بیان او صرف نظر می کنیم و راه سوم را انتخاب می کنیم و آن را هم فعلا به قدر حاجت بیان می کنیم
و بقیه آن را اگر احتیاج شد بعدا ذکر خواهیم کرد و اما بیان به طور اجمال : بدان که از آیات و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت ظاهر می شود که یگانه صفات حمیده اولیا الله بدون استثناء محبت به حق تعالی است و هر چه محبت به حق تعالی بیشتر شود به اندازه ای که سر به عشق به حق تعالی زند قرب عبد به حق تعالی بیشتر می شود و موجب قطع علاقه مادی و جسمانی و غیر حق تعالی می شود که همان عشق به حق تعالی است و مراد از عشق همان زیادتی محبت است که انسان را بی اختیار و ذلیل در مقابل حق تعالی است چنانچه امیر المومنین (علیه السلام ) فرمودند: و" اجعل قلبی بحبک متیما ای مذللا " و اینکه در احادیث کمتر ذکر شده برای آن است که عشق مشترک بین عشق مجازی و عشق حقیقی ممدوح است و چون تمییز آن ها مشکل است برای عوام لذا ائمه (علیه السلام ) کمتر ذکر عشق نمودند ولی حقیقتش را به عبارت دیگر بیان کردند چنانچه گفته شد از کلام علی (علیه السلام) باری پیمودن راه محبت را چند امر برای مبتدی عامی ضروری است :
اول- اطاعت از استاد روحانی که ایمان داشته باشد که او راهنمای حقیقی است و مقصدش رساندن سالک است به سوی معرفت الله تعالی و مخالف چنین استاذی مخالف حق تعالی و شرع است .
دوم - عزم ثابت بر عمل کردن است بطوری که در خود هیچ احتمال مراجعت ندهد و این همان استقامت است که در قران و احادیث ائمه (علیه السلام) به آن تاکید شده است .
سوم - بنای قلبی بر ترک معصیت حق تعالی است که باید به هر قیمتی که باشد اقدام به معصیت نکند یعنی هر چه بر ضرر او باشد تحمل کند و معصیت نکند مگر آن چه را خود شرع تجویز کرده باشد در انجامش .
چهارم - ترک معاشرت با مردمان معصیت کار ومحجوب و غافل مگر به قدر ضرورت که قادر بر ترکش نباشد.
پنجم - مداخله نکردن در اموری که مورد نیاز او نیست و تکلیف شرعی ندارد . خلاصه ، برای خود مشاغل مادی پیش نیاورد .
ششم - کاملا جلوی زبان را گرفته و بیهوده و به معصیت و بی فایده نگشاید و این همان صمت است که در اخبار مدحش رسیده .
هفتم - جلوی شکم پروری را گرفته یعنی تا گرسنه نشده غذا نخورد وتا سیر نشده دست بکشد و حلال بخورد واز شبهه و حرام اجتناب اکید کند و بداعی نفس ولذت تا می تواند غذا نخورد.
هشتم - تا می تواند اوقات خود را به خلوت بگذراند ، با اشتغال به فکر الهی و در اسماء حسنی الهی و در آیات قرآنی ودرباره مرگ و برزخ و قیامت و عوالم آینده . البته این کار باید بعد از انجام امور ضروری مادی که مشروع است انجام گیرد پس خانمها نباید حق شوهر و خانه داری را ضایع کنند بلکه بعد از انجام وظیفه لازم به این خلوت و عزلت بپردازد.
نهم - همیشه قلباً متوجه به حق تعالی باشد و آنی از آن وجود مقدس غافل نباشد بلکه دائماً زبان او با قلبش همیشه مشغول به ذکری که مناسب حال اوست و دراو اثر می گذارد باشد.
دهم ـ انجام نمازهای یومیّه در وقت خودش با نوافل مقرره ترک نشود مخصوصاً نافله شب که تأکید درباره او زیاد شده بلکه دیده نشده کسی را که به مقصد برسد واهل نافله شب نباشد، چه خوش گفته شده:

صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به مدام
نا تمامان را کند این پنج، تمام


یازده- در هر شبانه روزی مقداری قران بخواند در جای خلوت با توجه به مقدار اقتضای حال او و هدیه کند آن را به روح مطهر ختمی مرتبت (علیه السلام) روحی و ارواح العالمین له الفداء

دوازدهم- هر روزی یا شبی توسل به امام زمان ) روحی و ارواح العالمین له الفداء داشته باشد به نحو مأثور وعرض حاجت و گدایی به ساحت مقدس آن بزرگوار نماید وسیله برای رسیدن به معرفت الهی ائمه اطهار (علیه السلام ) هستند و امروز وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است وروحی و ارواح العالمین له الفداء .
سیزدهم- در هر شبانه روزی سجده کند اقلش صد مرتبه تا چهار صد مرتبه با حال توجه در آن سجده بگوید (لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ) و در حالتی که خود را شرمنده و گنهکار و اسیر نفس و هوی با چنین حال سجده کند گفته اند بزرگان ، هر چه این سجده بیشتر و با حال بهتر انجام گیرد اثرش بهتر می شود و باید در تمام امور کتوم باشد و حال خود را به احدی اظهار ندارد مگر از برای استاد روحانی خودش ، آن هم به قصد رسیدگی و اصلاح نه به قصد اظهار و ریا .
چهاردهم – هر وقت بیکار است ، یا استغفار کند یا صلوات بفرستد و یا یک ( قل هو الله احد ) بخواند.
این دستورات که در عددش متبرک شدیم بنام نامی چهارده معصوم (علیه السلام ) برای سلوک راه محبت کافی است "وفقنا الله تعالی للعمل بها" سپس بدان که بعد از اشتغال به این امور سه مطلب ضروری است اگر ممکن باشد و اگر ممکن نباشد باید در درگاه الهی تضرع کند تا خدای تعالی مرحمت کند :
اول- تلمذ نزد استاد روحانی صاحب حال و معرفت که او را به بیان مطالب عرفانی و شوقی تشویق کند ؛ یعنی به ذکر حالات اولیاء الله تعالی و بیان روحیه آن ها و آثار سلوک آن ها که حق تعالی به آن ها مرحمت کرده و بیان مقصد از سلوک که معرفت الله باشد و آثار معرفت الله تعالی او را آشنا کند تا تشویق شود ودر سلوک ثابت قدم باشد و از نفس و هوی دور شود .
دوم: حضور در مجالس انس که با افراد صالح از اولیاء تشکیل می شود و در آن ذکر قرآن مجید یا مناجات های حالی و عشقی و یا مطالب معرفتی و مستی و عشقی نظماً و نثراً گفته شود داشته باشد و این حضور سازندگی عجیبی دارد ولی متاسفانه تحصیل آن به نحو مشروع و ممدوح نزد ائمه اطهار علیهم السلام خیلی مشکل است ( رزقناالله تعالی علیک به محمد وآله ) .
سوم : به اضافه مجلس خلوت با خدای تعالی که گفته شد سالک باید آنچه از معارف و محبت و عشق تحصیل کرده طوری باشد که آن ها را در مجلس انس بین خود و خدای تعالی به میان گذارد و مصرف کند که فرمودند :" المؤمن لا یأنس الا بالله او بمؤمن مثله " خلاصه باید مجلس خلوت که در او با خدای تعالی و بعداً با ائمه اطهار عشق ورزی کند و تملق کشد و گریه و زاری کندو خود را بزند و به خاک بیاندازد و زمزمه عشقی داشته باشد و عرض حال عبودیت و بندگی و عجز و نیستی بکند ؛ خلاصه هرچه یاد گرفته به کار بزند از عشق و معرفت الهی و خود را در دو امر ذل عبودیت و عز ربوبیت مشاهده کند که در ادامه این کار حجاب ها بر طرف می شود و سلطان معرفت الهی و ائمه اطهار (علیه السلام ) آشکار می شود و این حد نهایت ندارد و منوط به لطف اوست تا چه اندازه مرحمت کند و بنده اش را به قرب خود که یگانه مقصد اولیاء الله است برساند – رزقنا لله ذلک بمحمد و اله ، باری :

هر کس که ز شهر آشنا ئیست
داند که متاع ما کجا ئیست


و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته


آنچه من گفتم به قدر فهم تو است
مردم اندر حسرت فهم درست


حاج شیخ جواد کربلائی