«به نام خداوند متعال»


اندیشه های بازیافتی !!!



یوهان گوتفرید هردر ................ عبد الکريم سروش



بازيافت ادبي ، سنتي ديرين بود كه برخي از نويسندگان و شاعران در گستره ادب به آن دست مي يازيدند و گاه تمثيل يا تشبيهي را از كسي وام گرفته و به صورتي ديگر- گاه بهتر- جلوه گر مينمودند.
تا دلبري كنند و حيرت بيافرينند ؛
چرا كه طالب حيراني خلق بودند و با اعجاب ايشان به حُسن‏‏ ، دلفريب مردم مي آمدند.

طرفه آنكه گاه اين سرقت چندان به ظرافت انجام مي پذيرفت كه قطعه مسروقه در مذاق و كام شنوندگان شيرين تر ونمكين تر مي امد.


شگفتي انديشه بشر بس فراوان است و از بازيهاي پنهان كه در پس پرده افكار روزگار مانده اكنون شگفت و شگفت تر ميبينيم.



بازيافت هاي انديشه اي!

ابداعي نوين و دلفريب.گر چه ابتكاري چنين را ميتوانيم تعبير ديگر نيز بيابيم ! آري اكنون سخني ميشنويم كه در مكتب رومانتيسم دو قرن پيش از اين ميخواست تا دلربا بماند و نماند. و اكنون همان سخنان به گونه اي ديگر باز نويسي ميشود!

رومانتيسم را، همانطور که از نامش پيداست، نوعي واکنش احساسي در برابر عقلانيت به حساب مي ايد . و در پاسخ به عقل گرايي خشك و بي روح دوران روشنگري به وجود آمد. اين مکتب بر قوه تخيل آدمي تاكيد داشت و ميگفت قوه تخيل است كه ميتواند به اسرار عظيم پي ببرد نه عقلانيت !


ويليام وردزورث شاعر انگليسي در مورد تخيل مينويسد


تخيل صرفا نامي ديگر است براي قدرت مطلق

و روشن ترين بصيرت ها ، و عظمت ذهن

و عقل و خرد در متعالي ترين حالتشان


و يا به قول جان كيتس
[1]( از بابت هيچ چيز مطمئن نيستم مگر تقدس و علايق دل ...و حقيقت تخيل )

بي زاري رومانتيك ها از ماهيت خشك و بي روح عقل با تاكيدشان بر اهميت شناخت شناسي احساسات آدمي توام بود و اين مكتب ضمن تاكيد بر فرد گرايي انسان به جاي عقل بر احساسات و تخيل شخصي تاكيد داشت ؛

نوواليس[2] متفكري كه مكتب رومانتيسم آلمان از وي تاثير به سزايي گرفت ذهنيت مداري بشر و درون گرايي را آئينه اي ميدانست كه ميتواند بازتاب حقايق بيكران ازليت در آن ديده شود [3]


برخي ويژگي‌هاي رمانتيسم را مي‌توان اين‌گونه برشمرد:


1.تأكيد بر عواطف و احساس و دريافت‌هاي حسي به جاي قواعد خشك عقلاني؛

2.توجه بيش‌تر به ناخودآگاهي آدمي (البته ناخودآگاهي نفساني)؛

3.پرداختن به موضوعات عشقي و پرسوز و گداز در آثار ادبي و هنري؛

4.به تصوير كشيدن شخصيت‌هاي سودايي و افسرده‌حال و غم‌زده به عنوان قهرمانان ادبي و هنري؛

5.و غلبه‌ي نوعي فضاي افسردگي و دل‌تنگي براي گذشته‌ها بر ادبيات و هنر رمانتيك؛


چنانكه ديديم اين مکتب بر قوه تخيل و احساسات تاکيد بيش از حد داشت و همه چيز را از وادي احساسات و تخيل مورد بررسي قرار ميداد . كم كم حيطه هاي مکتب رمانتيسم گسترش پيدا کرد و وارد
الاهيات مسيحي هم شد و انديشمندان رمانتيسم براي خود الاهيات جديدي بر مبناي اصول رمانتيسم تدوين نمودند و همه چيز را بر مبناي اصلات احساسات و تخيل مورد بررسي قرار دادند و به همين خاطر در وحي نظريه اي جديد ايجاد كردند و معتقد شدند که وحي همان تجربه اي است كه شاعران دارند و در نتيجه شور و و احساسات پيامبر به وجود مي ايد همچنان که يک شور يک هنرمند در اثر نقاشي و يا شعر وي تاثير ميگذارد و دستاوردي انساني است نه الهي .

جي جي هردر
[4] بزرگ انديشمند الاهيات رمانتيسم اعلام كرد بايد مفهوم الهام را به معناي هنري و زيبا شناختي تعبير كرد و وي در اثر خود به نام ( روح شعر عبري) كه در سال 1782-1783 چاپ شد چنين استدلال كرد:

بهترين الگو براي الهامي بودن كتاب مقدس آثار هنري است درست همانطور كه الهامي بودن يك اثر نقاشي يا شعر يا رمان بزرگ سخن ميرانيم همين گونه ميتوان در مورد كتاب مقدس نيز سخن گفت[5]

اليستر مك گراث ميگويد از نظر هردر الهام صرفا يك دستاورد انساني است و نه عطيه اي از جانب خداوند[6]


از آنجا که مباني اين نظريه بر اصول رمانتيسم استوار بود نه کتاب مقدس ، لذا مورد توجه انديشمندان جهان مسيحيت قرار نگرفت و بعد از هردر کسي پي اين نظريه را نگرفت. آري تنها از اين نظريه در گوشه برخي کتاب ها ميتوان اسمي يافت


اينك برخي
[7] همان را با بزكي اندك ، بازيافت كرده و نظريه هردر را ترجمه آن به نامي نوين وارد حيطه انديشه اسلامي نمودند

متن مصاحبه اين نويسنده با راديو هلند چنين است :


وحي «الهام» است. اين همان تجربه‌اي است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پيامبر اين را در سطح بالاتري تجربه مي‌کنند. شعر ابزاري معرفتي است که کارکردي متفاوت با علم و فلسفه دارد. شاعر احساس مي‌کند که منبعي خارجي به او الهام مي‌کند؛ و چيزي دريافت کرده است. و شاعري، درست مانند وحي، يک استعداد و قريحه است


اگر به اين دو عبارت فوق دقت شود به نظر ميرسد يکي از اين دو متن ترجمه ديگري ميباشد

و تنها سخن اولين با ويرايشي نوين توسط اين نويسنده باز نويسي شده !


هردر مينويسد:


بهترين الگو براي الهامي بودن کتاب مقدس آثار هنري است درست همانطور كه الهامي بودن يك اثر نقاشي يا شعر يا رمان بزرگ سخن ميرانيم همين طور ميتوان در مورد كتاب مقدس نيز سخن گفت.


و جناب سروش ميگويد :


وحي «الهام» است. اين همان تجربه‌اي است که شاعران و عارفان دارند.


هنگامي كه متن مصاحبه وحي در قران را مطالعه ميكردم هيچ گاه احساس نكردم كه سخنان جناب سروش را ميخوانم و بيشتر اين حس را داشتم كه ترجمه فارسي كتاب روح شعر عبري هردر را مطالعه ميكنم . با اين تفاوت كه روح شعر عبري به فارسي ترجمه شده

[web]http://newmasihi.ir/loadimage.aspx?cat=i&id=394[/web]
كتاب‏ روح شعر عبري (the Spirit of Hebrew Poetry)


در اين كتاب همچنان كه از نامش پيداست ، وحي(در كتاب مقدس) به مثابه شعر تلقي شده


همان نظريه اي كه توسط دكتر سروش بيان شد !


بايد توجه داشت که اگر هردر چنين سخني را بگويد بر مبناي مکتب رمانتيسم مي انديشد و در اين مکتب همه چيز بر مبناي تخيل و احساسات بنا شده است وچرا كه مکتب رمانتيسم واکنشي در برابر عقل گرايي بود و بر مبناي ستيز با عقل گرايي بنا نهاده شد و سعي فراوان كرد تا وحي و الهام را به نوعي با احساس و تخيل سازگار کند و از اين رو چنين نظريه اي را ارائه کرد ؛ جالب آنكه اين نظريه با آيات صريح كتاب مقدس منافات دارد !
[8]

ولي كسي كه در نگاشته هايش با حدت تمام سعي اثبات مباني عقلاني دارد و ستيز با عقل و خرد را نميپذيرد و اصول رمانتيسم را در مباني فکري قبول نميكند چگونه ميتوان نظريه اي را در باره قران بيان کند که نه تنها با مباني اسلام سازگاري ندارد و مخالف نص قران كريم است
[9] بلکه حتي با مباني خود وي هم ناسازگار است!

بي جهت نيست اگر دكتر سروش آينده اي كه براي مسلمانان ترسيم ميكند همان گذشته ديروز مسيحيان و يهوديان باشد


« تجربه اسلام در دوران مدرن » چندان متفاوت با تجربه مسيحيت و يهوديت نخواهد بود.
[10]

و اين نويسنده به اين پيش بيني جامه عمل نيز پوشانيده و نظريات دنياي غرب را در اسلام كپي برداري ميكند و سير مباحثي زنجيره وار از پلوراليزم ديني گرفته تا قبض و بسط تئوريك شريعت و بسط تجربه نبوي و... همين مساله را تائيد ميكند و خبر از سير آينده مباحث ايشان نيز ميدهد .


انديشمند بزرگ دكتر سيد حسين نصر (كه از جانب همين نويسنده به بزرگترين نماد هويت اسلام در غرب معرفي شده است) از روشنفكران نيمه متجدد و مسلمان گلايه مند است و ميگفت :


بنده اصالتي در فکر آنان نمي‌بينم. آنان بيشتر تسليم تفکر دين‌زدايي غرب جديدند و دانشي عميق نسبت به خود فرهنگ غربي هم ندارند. بنده بيشتر اين نوع متفکران را يک نوع متفکر غربي درجه دوم مي‌دانم که مانند اسلاف متجدد خود از محمد عبده گرفته به بعد، تأثيري درآينده اسلام نخواهند داشت.
[11]

البته دكتر سروش سعي وافري كردند كه پيشينه رمانتيسم اين نظريه را مخفي نگاه دارند و در عوض براي اين نظريه همفكراني درسده هاي مياني جهان اسلام دست و پا كنند و چنانچه مشخص است در اين قضيه ناكام ماندند و فقط ميگويند يك فيلسوف مسلمان هم اين حرف را زده و حتي به نام فيلسوف مسلمان هم اشاره اي نكردند، تا بتوانيم اصل سخن او را جستجو کنيم !


خوب است بدانيم در باره وحي و الهام دو نظريه ديگر در جهان غرب وجود دارد يكي نظريه آنابابتيست ها كه چندي قبل با عنوان بسط تجربه نبوي به فارسي ترجمه شد !
نظريه دوم هنوز ترجمه نشده و شايد در ماه ها يا سالهاي آتي هم ترجمه شود و به عنوان نظريه اي نوين وحي در قران وارد بازار ميشود!!!


اين نظريه ترجمه ناشده نظريه
آوگوستوس استرانگ [12] (1836-1921) است كه وي الهامي بودن كتاب مقدس را موضوعي ذهني ميدانست و معتقد بود نه خود كتاب مقدس بلكه درك يا برداشت خواننده از آن را بايد الهامي دانست و او ميگفت :

الهامي بودن كتاب مقدس به نه اين معنا است كه كلمات كتاب مقدس الهامي است بلكه به اين معنا است كه برداشت خواننده از كتاب مقدس الهامي است و مرجعيت كتاب مقدس نميتوان در كلمات كتاب مقدس نهفته ديد چنانكه گويي اين كلمات مستقل از برداشت خواننده داراي مرجعيت باشد و الهام به معناي شوري است يك خواننده رمان يا بيننده يك تابلو زيباي نقاشي از ان ميگيرد .[13]


و در چيزي بعد شايد شاهد باشيم كه همين عبارات اندكي بسط داده شده و به جاي عبارت كتاب مقدس واژه قران جايگزين شده و با انتساب به يك فيلسوفي مسلمان! - اما بي نام- به عنوان انديشه اي نوين وارد حيطه انديشه اسلامي خواهد شد !


نسل آينده ، هنگامي که خط به خط تاريخ اين سالها را مورد مطالعه قرار دادند و
پايان نامه هاي متعددي در اين موضوعات به رشته تاليف در آوردند ،
از ما چه سوالهايي در باره اين انديشه هاي بازيافتي خواهند پرسيد ؟




محمد كاشاني
کارشناس ادیان ابراهیمی


--------------------------------------------------------------------------------

[1] - John keats
[2] - Novalis
[3] - McGrath Alister E. Christian Theology: An Introduction (4th ed.) . Blackwell Publishing 2007 . United Kingdom. P. 135
[4] - Johann Gottfried von Herder
[5] - Herder . Johann Gottfried . Spirit of Hebrew Poetry. P.143
[6] - McGrath Alister E. Christian Theology: An Introduction (4th ed.) . Blackwell Publishing 2007 . United Kingdom. P. 136
[7] - مصاحبه دکتر سروش با ميشل هوبينک خبر نگار راديو عربي هلند
http://www.drsoroush.com/English/Interv ... ammad.html
[8] - در كتاب مقدس آياتي وجود دارد كه اين كتاب را دميده شده از سوي خدا ميداند (theopneustos) (نامه دوم پولس به تيموتائوس 3: 16)
[9] -ايات صريحي در قران وجود دارد كه قران را كتابي آسماني ميداند نه زميني و به شدت اين نظريه را مردود ميداند كه در جوابيه هاي ايت ا.... سبحاني و جوابيه هاي ديگر به طور مبسوط به آن پرداخته شد كه چند مورد اشاره ميكنم
و انزل‌ الله‌ عليک‌الکتاب‌ والحکمة‌ و علمک‌ ما لم‌ تکن‌ تعلم‌ و کان‌ فضل‌ الله‌ عليک‌ عظيما (نسأ، 113)
‌‌و كذلك أوحينا إليك قرآناً عربياً».(شوري/7)
«انا أنزلناه قرآناً عربياً».(يوسف/2)
«و لقد أوحي إلي هذا القرآن لانذركم به و من بلغ».(آل‌عمران/19)
«و لا تعجل بالقرآن من قبل أن يقضي إليك وحيه».(طه/114)
«قل إنما أتبع ما يحوي إلي من ربي».(اعراف/203)
«ولو كان من عند غيرالله لوجدوا فيه اختلافاً كثراً».(نساء/82)
«لا تحرك به لسانك لتعجل به*إن علينا جمعه و قرآنه*فإذا قراناه فاتبع قرآنه* ثم إن علينا بيانه».(قيامت/16ـ19)
انه‌ لقول‌ رسول‌ کريم‌ و ما هو بقول‌ شاعر... و لابقول‌ کاهن... تنزيل‌ من‌ رب‌العالمين‌ و لو تَقَّول‌ علينا بعض‌ الاقاويل‌ لاخذنا منه‌ باليمين‌ ثم‌ لقطعنا منه‌الوتين‌ (حاقه، 40-46)
انزل‌ الله‌ عليک‌الکتاب‌ والحکمة‌ و علمک‌ ما لم‌ تکن‌ تعلم‌ و کان‌ فضل‌ الله‌ عليک‌ عظيما (نسأ، 113)
قل ما يكون لي ان ابدله من نفسي ان اتبع الا ما اوحي الي (يونس15)
وما ينطق عن الهوي . ان هو الا وحي يوحي . علمه شديد القوي (سوره نجم)
إنه فكر وقدر . فقتل كيف قدر . ثم قتل كيف قدر . ثم نظر . ثم عبس وبسر . ثم أدبر واستكبر . فقال إن هذا إلا سحر يؤثر .إن هذا إلا قول البشر . سأصليه سقر (سوره مدثر)
[10] - مقاله دکتر سروش در همايش 'دين و مدرنيته' مردادماه 1385
http://www.drsoroush.com/Persian/By_DrS ... rshad.html
[11] - مصاحبه دكتر سيدحسين نصر با روزنامه‌شرق مرداد 1385
[12] - Augustus H. Strong
[13] - McGrath Alister E. Christian Theology: An Introduction (4th ed.) . Blackwell Publishing 2007 . United Kingdom. P. 136