صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 34

موضوع: دل نوشته های غمگین

  1. #21
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    تو غریبه بودی ومن،تورو ازخود دونستم تو برام نقشه کشیدی،ولی من نمیدونستم

    تو تموم زندگیمو چرا تودستات گرفتی
    نمی دونم که تو این حیله روازکی یاد گرفتی

    اگه من بگذرم ازتو،پس خدا بالا چی کاره س
    اگه من بگم گذشته،وقت گریه ستاره س

    ای غریبه،ای غریبه،تو چشات پرٍ فریبه
    ای غریبه،ای غریبه،تو دلت چه نانجیبه

    مرگ خنده هام رسیده،مرگ لحظه های سبزم
    مرگ آفتاب امیدم،مرگ قصه های نبضم

    خنده های پرفریبت،هیچ وقت از یادم نمیره
    ای خدا هرکی که بدکرد،دلش ازغصه بمیره

    برودیدار به قیامت،تو رو به خدا سپردم
    فقط اونه که می دونه،من مثٍ پروانه مردم

  2. #22
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    خانه دوست کجاست؟ درفلق بود که سپیدارسوار.
    آسمان مکثی کرد.
    رهگذرشاحه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
    وبه انگشت نشان دادسپیداری وگفت:
    نرسیده به درخت،
    کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
    ودر آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.
    می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می آورد،
    پس به سمت گل تنهایی می پیچی،
    دو قدم مانده به گل،
    پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
    وتو را ترسی شفاف فرا میگیرد.
    درصمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی:
    کودکی می بینی
    رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه زنبور
    واز او می پرسی
    خانه دوست کجاست.

  3. #23
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    ای پناه بی پناهی ها در این دنیا پدر! ای انیس بی بدیل و گوهر یکتا پدر!دست هایت چتر سبز مهربانی بر سرم چشم هایت بوده چون منظومه ی دریا پدر
    بعد تو دنیا سراسر داغ بود و درد بود بعد تو دنیای من مجموعه ی غم هاپدر
    خون دل جاری شد از چشمم زمان رفتنت گریه کردم رفتنت را بی کس وتنها پدر
    تو نمی میری پدر!در خاطر من زنده ای ای پناه بی پناهی ها در این دنیا پدر

  4. #24
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    دل من مبتلای عشقت
    شدم عاشق در هوای عشقت
    بنوازم نوای جانسوزی
    از غم فراق جانکاه عشقت

    چه صبوریها کردم در ره تو
    تا شوم در نظرت لایق عشقت
    شده ام عاشق و مدهوش و مست
    از بوی شفا بخش عشقت

    دیوانه شود هر که بیند
    چون من در ردای عشقت
    گر من بمیرم و روم در خاک
    هرگز نرود زیادم،هوای عشقت

    بر همگان شود آشکارا
    رخ زیبای وصال عشقت
    تیر غم تو برفت، در دل من
    چون لیلی مجنون عشقت

    هرگز نشود، ز یادم فراموش
    چون رفته به تن،خاک عشقت
    هرگز نشوم، ناامید من
    چون وفادارم، در پای عشقت

    گر شوی مثل من، تو عاشق
    چون من بکشی، بلای عشقت
    شاعر تو اگر دوا خواهی بر عشق
    سجده بکن بر خدای عشقت

  5. #25
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    شبی باهم کنار یک پنجرهببستیم پیمان عشق،نبودند همهبگفتیم از لحظه های آشناییچه خندیدیم باهم خدایی
    به هم گفتیم همیشه باهم هستیماگر بودیم،وفادار هم هستیمهمیشه زمان این دل حزین بوددل ما ازهمه عاشقترین بود
    تو ای سازونوای عاشقی هامنشونی ازهمه دلواپسی هاموجودم بی تو تنهاترین استدلم ز یاد تو زیباترین است
    چه وقتا که زدوری گریه کردیمولی با این همه نفرین نکردیمقسم خوردیم به خدای یگانهنریم از پیش هم حتی یه لحظه
    ولی عاشقی چه رسمی استدل و دلدادگی که حتمی استبه چشمانت قسم ای عزیزمتو رو دوست دارم ای بهترینم

  6. #26
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    یه حرفی بگو تابدونم،تاکی باهام میمونی
    یه نگاه کن دلبرم،توکه حال منو میدونی
    همه میدونن که من وتو،خیلی عاشق هم بودیم
    همه میدونن که خیلی،به هم دل وابسته بودیم
    بیاکه من دارم،از دوریت دیوونه میشم
    بیاکه دارم بی تو،از دنیا سیر میشم
    نگران توام چی میشه،تو هم نگران من باشی
    به دنبال توام شاید، تو هم دنبال من باشی
    تواگه بیای دل من،مثل قدیما جوون میشه
    خونه ویرون من،دوباره همون خونه میشه
    بی تو نفس کشیدن،برام خیلی محاله
    این دنیارو نمیخوام،بی توبرام چه فایده
    یادته باهم قرار گذاشتیم،برا دیدن هم
    یادته باهم خنده وگریه کردیم،زندیدن هم
    نگران توام چی میشه،تو هم نگران من باشی
    به دنبال توام شاید، تو هم دنبال من باشی
    تموم دلخوشیم این بود، که باهم می مونیم
    تموم دلخوشیم این بود،غمخوار هم می مونیم
    جای صندلی توخالی ست،توخونه وتو قلب من
    به جون خاطراتی که ،داشتیم باهم کنار من
    قسم به عشقمون قسم به خاطراتمون عزیزم
    تاآخر عمر تا آخرین نفس،منتظرتم تمام وجودم
    نگران توام چی میشه،تو هم نگران من باشی
    به دنبال توام شاید، تو هم دنبال من باشی

  7. #27
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    یه آسمان آبی،برای زندگییه دل صاف وساده برای عشق
    شبِ تاریک باعشق، پرازخورشیدِِِِِِ
    آسمانِ عاشق بامعشوق،پرازستاره
    زندگی کن به خاطرمعشوق
    نفس بکش به خاطرِِِِِِ آسمان آبی
    غصه زندگی همیشه گفتنی است
    قصه معشوق همیشه ماندنی است
    قصه وغصه همیشه کنارهم اند
    عاشق ومعشوق همیشه به پای هم اند
    شاید قصه غصه عشق من
    نزاره هیچ کی ازکسی جدا شه مثلِ من
    لحظه های زندگی بی عشق تباهِ
    زندگی بی عشق چقدر سیاهِ
    برای عشق بایدنوشت وگریست
    برای زندگی بایدآزمودو آموخت
    زندگی بی عشق ممکمن نیست
    زندگی بی عشق ومعشوق آسان نیست
    باورکنیم زندگی را،باورش کنیم بی عشق سختیش را
    عاشق شو،زندگی بی عشق کم ازهیچ نیست

  8. #28
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    ازوقتی رفت،یه روزخوش ندیدمازوقتی رفت،دلم خواست بمیرمخدامگه بهم نگفته بود،دوست دارمخدامگه بهم نگفته بود،میمونم باهاتاورفت ومن روتنها گذاشت،چه کنم؟اورفت ومن ماندم،باخاطراتش بادلمخداکاش هیچ موقع اونو نمی دیدم!خداآخه نمیتونم اونو فراموشش کنمدیگه قسم خوردم،عاشق هیچ کی نشمدیگه قسم خوردم،باهیچ کی هم زبون نشمحیف من که دل به دلش دادمحیف من که جوونیامو به پاش گذاشتمکاش باور نمیکردم حرف هاشوکاش باورنمیکردم دروغ هاشو خداخودت کمک کن فراموشش کنمخدا خودت کمک کن باخاطراتش چه کنم!؟

  9. #29
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    منم اسیردلت ای امید آرزوهایم بمان بادلِ من ای امید آرزوهایم
    توآسمانی وابری من از عمق زمینم
    خداکند که بیایی به محفل دل ما هم
    چشمهایت مات وابری مانده اند
    کلبه ام را سایه ها پوشانده اند
    چند فصلی است که تنها مانده ام
    نیست گوشی که بشنود فریادم
    نیست دستی که دهد شاخه گلی ازسر مهر
    نیست دستی که بگیرد گل عشق
    قسم به لحظه جدایی قسم به صبح ورهایی
    خداکند که بیایی به کلبه دل ماهم
    تو ازطلوع بهاری ُ من ازغروب پاییز
    تو استوار و رفیعیُ منم کلبه ویران
    تو ازلطافت شعری من ازخشونت خط
    تو ازترنم صبحی من از کدورت شب
    وقتی زتو پرسیدم از عشق چه میدانی؟
    ناگه تو به من گفتی ازعشق چه میدانی؟

  10. #30
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/03/06
    محل سکونت
    سناتورها
    سن
    34
    نوشته ها
    1,014

    پیش فرض

    آتش مرانمیسوزاند ای چشم سیاهآخ خسته ام ولی دوای دردم طبیب نیست
    چشم هایم خیس است ولی کسی آن را پاک نمی کند
    غریب وتنهایم ولی کسی دستم نمی گیرد
    من خسته چشمان سیاهت هستم
    شاید چشمان تو دوای دردم باشد
    خیلی دوست داشتم که چشات مال من باشه
    اما بدون تو فقط شبها میکردم ناله
    ای خدا میخوام بهم بگه که پیشم میمونه
    ولی میدونم که این رویای محاله!
    خدا مگه من عاشقش نبودم
    پس چرارفت ومنو تنها گذاشت
    خداییش حق من بود به پات بسوزم
    خداییش این بود حال و روز من
    آخه جواب محبتهای من این بود
    منی که جوونیام ورو به پاش گذاشته بودم
    ولی خدا بهش بگوهمه تقصیرات گردنِ من
    منی که تنها بودم ولی همیشه عاشق یک نگاه از چشاش بودم
    باید امشب چمدانم روبردارم برم یه سفر
    باشد که نماند زمن نامی دراین زمان

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •