نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: غزلواره......... حمید مصدق

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2013/09/07
    محل سکونت
    همین جا
    نوشته ها
    661
    سپاس ها
    1,193
    سپاس شده 1,392 در 453 پست
    نوشته های وبلاگ
    14

    پیش فرض غزلواره......... حمید مصدق

    این عشق ماندنی
    این
    شعر بودنی
    این لحظه‌های با تو نشستن
    سرودنی‌ست

    این لحظه های ناب
    در لحظه‌های بی خودی و مستی
    شعر بلند حافظ تو
    شنودنی‌ست
    این سر نه مست باده
    این سر که مست
    مست دو چشم سیاه توست
    اینک به خاک پای تو می‌سایم
    کاین سر به خاک پای تو با شوق
    ستودنی‌ست
    تنها تو را ستودم
    آن سان ستودمت که بدانند مردمان
    محبوب من به سان خدایان
    ستودنی‌ست
    من پاکباز عاشقم
    از عاشقان تو
    با
    مرگ آزمای
    با مرگ …
    اگر که شیوه تو
    آزمودنی‌ست
    این تیره روزگار در پرده غبار
    دلم را فرو گرفت
    تنها به خنده
    یا به شکر خنده‌های تو
    گرد و غبار از
    دل تنگم
    زدودنی‌ست
    در روزگار هر که ندزدید مفت باخت
    من نیز می‌ربایم
    اما چه؟
    بوسه، بوسه از آن لب
    ربودنی‌ست
    تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود
    غیر از تو
    هر که بود هر آنچه نمود نیست
    بگشای در به روی من و عهد عشق بند
    کاین عهد بستنی
    این در گشودنی ست
    این شعر خواندنی
    این شعر ماندنی
    این شور بودنی
    این لحظه‌های پرشور
    این لحظه‌های ناب
    این لحظه‌های با تو نشستن
    سرودنی‌ست

    حمید مصدق

  2. 2 کاربر از پست مفید !!REZA!! سپاس کرده اند .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •