راستش را بخواهید ماشین‌هایی که این هفته قصد بررسی و مقایسه آن‌ها با هم را داریم کمی عجیب هستند. نه اینکه در دنیا عجیب باشند. در کشور ما عجیب شده‌اند. هر جور فکرش را می‌کنیم سر و ته ماجرا به هم جور درنمی‌آید یعنی چیزی نزدیک به یک میلیارد تومان فرق معامله است. اما خب طبق استانداردهای جهانی این سه ماشین در یک کلاس قرار دارند و رقیب مستقیم هم به حساب می‌آیند. در دنیا هم فرق قیمتشان آنقدر نیست. خلاصه دلمان را به دریا زدیم و چشم روی اختلاف قیمتشان بستیم تا بتوانیم سه تا از برترین‌های بازار ایران را به جان هم بیندازیم و ببینیم کدامشان سربلند از این آزمون بیرون می‌آیند.

سه خودروی سنت‌شکن

این سه خودرو نه تنها در ایران بلکه در کشورهای خودشان و دیگر نقاط جهان هم تافته جدابافته‌ای هستند. هر یک از آن‌ها ویژگی‌هایی را دارند که آن‌ها را به چشم و چراغ برندشان تبدیل کرده است. پورشه پانامرا یک سنت‌شکن در خانواده پورشه است. خودرویی که با حفظ سنت‌های اسپرت پورشه، سعی کرد تا یک خودرو خانوادگی هم باشد.

از آن سو مرسدس‌بنز CLS به میدان می‌آید که حاصل یک نوآوری در طراحی خودروهای مرسدس‌بنز و در حقیقت تلفیقی از مدل‌های برتر این شرکت است. طراحی خاص این خودرو با قوس‌های نرم و طولانی موجب شده تا شبیه هیچ یک از دیگر محصولات مرسدس‌بنز نباشد. در آخر هم ب‌ام‌و سری شش گرن کوپه قرار دارد. این خودرو از هر نظر متمایز است. چرا که کلاً کلاس گرن کوپه یک کلاس نسبتاً جدید در طراحی به حساب می‌آید. تا قبل از آن کوپه را تنها با مدل‌های دودر می‌شناختیم اما گرن کوپه پای کوپه‌بازی را به دنیای خودروهای چهاردر هم باز کرد. زیبایی این سبک از طراحی تمام‌نشدنی است. به همین دلیل است که هر یک از این سه خودرو را که بخرید خودروهایی خاص و ویژه را زیر پای خود دارید.



اسپرت و عضلانی

پورشه پانامرا را وقتی اولین بار مشاهده می‌کنید انگار یک تکه ماده مذاب از دل زمین بیرون آمده و بعد سرد شده باشد. حالتی از لکه پخش شده روی زمین که به زیبایی تراش خورده است. با این حال قبول کنید که این خودرو بیشتر از آنکه یک طراحی سنگین شهری داشته باشد رگه‌هایی از طراحی اسپرت و عضلانی را در خود دارد. برای آنکه صرفاً آن را یک طراحی اسپرت به حساب آوریم، ابعاد آن کمی بزرگ است و از طرف دیگر در بخش خودروهای عضلانی هم به طور کامل نمی‌گنجد. این طراحی بینابینی موجب شده تا طیف وسیع‌تری از مشتریان را به خودش جلب کند و از طرف دیگر بعضی‌ها هم اصلاً سراغ آن نروند. کسانی که یک خودرو کاملاً رسمی می‌خواهند قطعاً با پانامرا به مقصود خود نخواهند رسید. با این حال در بخش طراحی داخلی پانامرا از هر سه خودرو دیگر برتر نشان می‌دهد. استفاده از رنگ‌های روشن در کنار عرض زیاد پانامرا این اجازه را به طراحان داده است که به خوبی یک فضای بزرگ را طراحی کنند. وقتی سر خود را برای سوار شدن به صندلی عقب پانامرا به داخل می‌برید انگار وارد یک سالن شده‌اید که قرار است روی یکی از صندلی‌های قرار گرفته در گوشه آن بنشینید. فاصله سقف هم کاملاً مناسب است و بعید به نظر می‌رسد حتی افراد بسیار قد بلند هم با آن مشکل داشته باشند. از آنجا که پورشه خیلی با وسواس و دیر ظاهر خودروهای خود را دگرگون می‌کند می‌توان مطمئن بود که با پانامرا برای سال‌های طولانی خودرویی با ظاهر به روز را می‌توان سوار شد.


پرنس خیابان

مرسدس‌بنز CLS از همان ابتدای کار بر مبنای ایجاد جذابیت با استفاده از سادگی طراحی شد. این استفاده از سادگی در طراحی در نسل‌های کنونی آن نیز همچنان رعایت شده است. به همین دلیل در این خودرو هیچ ویژگی اسپرتی را در طراحی مشاهده نمی‌کنید که بتوان روی آن انگشت گذاشت. مهم‌ترین ویژگی طراحی این خودرو قوس ملایمی است که بخش بالای نمای جانبی خودرو با استفاده از آن طراحی شده است. این قوس آنقدر چشم‌نواز است که بعید است به این زودی‌ها از دیدن آن سیر شوید. روی بدنه خودرو نیز فرورفتگی‌هایی در دو طرف با استفاده از خطوط بلند ایجاد شده تا زیبایی جانبی خودرو بیشتر شود. استفاده از طراحی ساده در CLS یک حسن بزرگ را ایجاد کرده است. آن هم اینکه مرسدس‌بنز شما برخلاف دیگر مدل‌های این شرکت زود قدیمی نمی‌شود.

مرسدس‌بنز هر فیس‌لیفتی را که ارائه می‌کند تقریباً بقیه مدل‌های سال‌های قبل را به گونه‌ای که توی ذوق می‌زند منسوخ می‌کند. اما در مورد مرسدس‌بنز CLS این شانس وجود دارد که به دلیل سادگی طراحی آن مدت زمان بیشتری در ردیف خودروهای دارای طراحی روز باقی بماند. بخش جلو خودرو هم در طراحی جدید دارای یک المان به روز شده است و آن هم جلو پنجره بزرگ و چراغ‌هایی با طراحی کنونی مرسدس‌بنز است. داخل خودرو CLS با وجود طول زیاد آن در مقایسه با پانامرا فضای کمتری دارد. بخشی از این فضا فدای طراحی صندلی‌های مبله آن شده است. همچنین ارتفاع سقف حتی در مقایسه با دیگر محصولات مرسدس‌بنز مانند Sکلاس و Eکلاس کمتر است. از طرف دیگر به دلیل وجود کنسول ثابت در صندلی عقب، عملاً این خودرو به یک خودرو چهار نفره تبدیل شده است.


آن روی سکه سدان

واقعاً مدل سدان سری شش چه چیزی کم داشت که ب‌ام‌و دست به تولید گرن کوپه سری شش زد؟ سدان سری شش بیش از اندازه یک خودرو کامل اما معمولی بود. نه آنقدر اسپرت بود و نه آنقدر رسمی که بتوان هیاهوی زیادی دور و برآن به راه انداخت. اما سری شش گرن کوپه روی دیگر یک خودرو سدان معمولی است. آن رو که دیگر معمولی نیست.این خودرو را از پنجره‌های کوتاه و ورودی‌های هوای جلو آن می‌توانید از سری شش سدان تشخیص دهید. طراحی این خودرو بسیار جالب توجه است شیب‌های خطوط به گونه‌ای هستند که از هر زاویه که به آن نگاه کنید جنبه جدیدی از زیبایی آن را کشف می‌کنید. این خطوط باعث شده آن تا سری شش گرن کوپه از نظر ظاهری بلندتر از آنچه هست دیده شود. استفاده از خطوط روی درب موتور هم آن را کشیده نشان می‌دهند به گونه‌ای که اگر از نمای رو به رو به خودرو نگاه کنید گویی در حال مشاهده مدل کوپه دودر این خودرو هستید.

در بخش عقب شیب ملایمی به انتهای خودرو می‌رسد. به همین دلیل اگر از زاویه سه رخ به خودرو نگاه کنید و کمی به طرف کاپوت متمایل باشید ممکن است تصور کنید این خودرو لیفت‌بلک است یعنی شیشه عقب و در صندوق با هم بالا می‌روند. اما این‌گونه نیست.در مجموع این خودرو طراحی زیباتری در میان سه خودرو مورد بررسی دارد. اما به همان میزان هم در صورت عوض شدن نسل یا فیس‌لیفت، بیشتر در معرض قدیمی‌تر شدن قرار می‌گیرد. داخل خودرو سری شش گرن کوپه را می‌توان چشم اسفندیار آن به حساب آورد. داخل خودرو می‌توانست بسیار شیک‌تر و با ابهت‌تر طراحی شود. نمی‌دانیم اما شاید ب‌ام‌و نمی‌خواسته یک تهدید داخلی برای سری هفت ایجاد کند. از آنجا که این خودرو در تعداد محدود در ایران وجود دارد قیمت آن بیشتر سلیقه‌ای تعیین می‌شود.


کابین، جایی برای تصمیم

کابین یک خودرو مخصوصاً وقتی قرار است چند صد میلیون یا بیش از یک میلیارد تومان پول بدهیم، اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. کابین جایی است که نتیجه پرداخت خود را مشاهده می‌کنیم. کابین هر سه خودرو از نظر ارگونومی کاملاً استاندارد است هر چند صندلی و نحوه قرارگیری راننده در پورشه پانامرا بیشتر به خودروهای اسپرت نزدیک است.از نظر چیدمان کابین پورشه پانامرا یک سر و گردن بالاتر قرار می‌گیرد. کلیدهای کنترلی آن یک سرگیجه به تمام معنا هستند و کاملاً راننده را از خرید خود راضی می‌کنند انگار به کابین یک شاتل فضایی قدم گذاشته باشید. بنز و ب‌ام‌و ترجیح داده‌اند به جای استفاده از کلیدهای مجزا به را آپشن از عملکردهای دیجیتالی و کلیدهای چند منظوره استفاده کنند. این کار باعث شده از تعداد کلیدهای کابین کاسته شود. با این حال استفاده از کلیدهای بزرگ‌تر و چیدمان با فاصله موجب شده تا کابین مرسدس‌بنز CLS شلوغ‌تر از ب‌ام‌و گرن کوپه به نظر برسد و از این نظر در جای دوم قرار می‌گیرد. در آخر هم گرن کوپه قرار دارد که کابینش برای چنین قیمتی خیلی معمولی و تا حدی ناامیدکننده است.