در مقام والای امام حسین (ع):
مـردی نماز کـرد
بعـد از نمـاز، دست بـاز کـرد
گفتـا:«بـده خـدای من، آنچـه صلاح توست!»
خالق، نظر به طرح ِ راز کرد
پـرونده ساز کـرد
*
اوّل نوشت:«نور»
تایید لحظه هائی از حضور
یعنی: تمام شد سخن ِ بنده، حـرف نیست
بایـد مقـامی آورنـد جــــور
در یک جهان دور
*
دوّم نوشت: «آب»
صیقـل به روح، زیر ِ آفتاب
یعنی:هر آنچه داخل جسم است رفتنی ست
گاهی به نرمی و گهی شتاب
گاهی در اضطراب
*
سوّم نوشت:«خون»
طرحی شبیه ِ نقشه ی جنون
رازی که در کلاس ِ تمنـّای معنـوی ست
یعنی: عـلامتی ز دل بـرون
با حکم «راجعون»
*
آنگه فرشتگان
مست شکـوه محضر انسان
در آسمان ِ حیــرتش اصل ِ نمـــاز را
کردند ادا از دل و از جان
در عالم عرفان
*
آری،چنین شدست
رجعت بـــه مـاورا یقین شدَست
اینجا پُـلی بُــوَد بـــه تجلـیّ گــه ِ شـهـود
آنکس که عاشق ِ زمین شدست
دردآفرین شدست
*
بایـد بـه نـــــور رفت
در موقعش ز خاک دور رفت
یعنی:بــه دام ِ نفس مبادا اسیـــــــــر گشت
باید که غرق درحضور رفت
سرحال و جور رفت