-
کاربر سایت
- 2 - الإمام ناصر محمد اليماني 07 - 09 - 1428 هـ 19- 09 - 2007 مـ ۲۸-شهریور-۱۳۸۶ه.ش. 02:28 صباحاً ــــــــــــــــــ ای علمای امت شما را چه شده
- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
07 - 09 - 1428 هـ
19- 09 - 2007 مـ
۲۸-شهریور-۱۳۸۶ه.ش.
02:28 صباحاً
ــــــــــــــــــ
ای علمای امت شما را چه شده وچرا سکوت کرده اید؟
گفتار دیگری خطاب به علمای امت که از امر من خبر دارند اما سکوت کرده اند نه تکذیب می کنند و نه تأیید(ادامه نفی حد سنگسار)
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين وأتباعهم بالحق إلى يوم الدين، ثُمّ أما بعد..
ای علمای امت با وجود اطلاع تان از خطابه های من ، و علیرغم اینکه جسورانه یکی از حدود کیفری ( نسبت داده شده به) دین حنیف اسلام ( یعنی سنگسار زناکار متأهل) را نفی کرده بودیم، هنوز در برابر آن سکوت اختیار نموده اید. اما من علت این سکوت را می دانم .این حدیث و کلام خداوند من و شماست که از قرآن عظیم برایتان آورده ام .اگر برهانی از جانب او نداشتم تا به حال پوست مرا با زبان های برانتان کنده بودید. از آنجا که حق با من ؛ناصر محمد یمانی است همگی شما را وادار به تسلیم و سکوت کرده ام ؛ و همین علت سکوت عجیبی شما در برابر کسانی است که در تکاپوی یافتن حقیقت هستند . ای علمای امت چرا در برابر حق سکوت اختیار کرده اید؛ شما به خوبی می دانید سکوت کننده در برابر حق شیطانی لال است. شما دریافته اید من از جماعت قرآنییون نیستم که فکر می کنند به قرآن درآویخته اند اما با وجود این دو نمازاز نمازهای فریضه را نمی خوانند و نمازهای روزانه را به سه نماز تبدیل کرده اند! . به همین ترتیب میدانید من از شیعیان نیستم. آنها به احادیث منقوله از اهل بیت تمسک جسته و به دنبال یافتن کتاب فاطمة الزهراء هستند ؛ من کتابی جز کتاب پدرشان( قرآن عظیم) که صلوات و سلام براو باد برای ایشان نمی شناسم. همان کتابی که آنها (شیعیان) پشت سرشان انداخته اند. من از جماعت اهل سنت نیز نیستم ، آنهایی که سنت نبوی را برگزیده و قرآن را پشت سرشان انداخته اند و می گویند تأویل قرآن را تنها خدا ؛ رسولش و صحابه همزمان پیامبر می دانسته اند. اصلا حاضر نیستند احادیث وارده را با قرآن مقایسه کنند تا ببینند آیا با کتاب( خداوند) مغایرتی دارند یا خیر!؟ همه شما از راه راست –صراط مستقیم- خارج شده اید مگر کسی که خداوند به او رحم کند. خداوند به همین علت مرا به سوی شما فرستاده است تا شما و تمام مردم را از تاریکی خارج کرده و به سوی نور برده و از عبادت رسولان و انبیاء و اولیاء الهی به سوی پرستش خداوند یکتا راهنمایی تان کنم تا به کتاب خداوند و سنت رسولش رسوله صلى الله عليه وآله وسلم، دست یازید و بین خداوند و رسولش جدایی قائل نشوید. شهادت می دهم هم قرآن از جانب خداست و هم سنت ؛ وسنت برای تشریح و توضیح روشن تر آیات قرآن بیان شده است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ }صدق الله العظيم [النحل:44]
{و ما این ذکر [= قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شاید اندیشه کنند!}
از خلال این بیان حق علمای امت در می یابند که سنت محمد رسول الله برای توضیح بیشتر آیات قرآنی آمده است؛ اما با این وجود و با کمال تأسف ،برخی شان معتقدند آیه ای در قرآن درباره رجم وجود داشته و مردم آن را از یاد برده اند و به آیه زیر از فرمودههای خداوند تعالی استناد میکنند که:
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(106)}صدق الله العظيم [البقرة]
{نسخه ای ( رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را میآوریم. آیا نمیدانستی که خداوند بر هر چیز توانا است}
این نسبت دروغ برای این است که تصور می کنند{نُنسِهَا} به معنی فراموش کردن انسان ها است؛ ولی اشتباه می کنند!. پس بیائید معنی بر حق و درست آن را برایتان بازگو کنم تا شاید ( به راه درست) ارشاد شوید.این از متشابهات است .معنی(النسیء) در این جا نسیان و فراموشی نیست؛ بلکه به معنی به تأخیر افتادن است. اگر در جایی درمورد معنی یک کلمه حیران(گیج) شدید؛ دنبال معنای آن در سایر آیه ها بگردید حتی اگر آن آیه در ارتباط با موضوع مشابهی نباشد. این قیاس نیست چون هدف دریافتن معنای لغتی است که نمی دانید. این حکم نیست ، بلکه جستجوی معنی لغت درجای دیگری است که واضح تر بیان شده است. از کجا می فهمیم (النسیء)به معنی تأخیر است نه فراموشی؟ در کلام خداوند تعالی می توان آن را یافت که می فرماید:
{إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ}صدق الله العظيم [التوبة:37]
{نسیء [=تأخیر ماههای حرام]، افزایشی در کفر (مشرکان) است}
علمای امت می دانند معنی النسیء اینجا :به تأخیر انداختن است تا به کمک آن زمان (ماه) حرام را تغییر داده و حرام خدا را حلال گردانند.حال به آیه اول باز می گردیم
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(106)}صدق الله العظيم [البقرة]
{نسخه ای(رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را میآوریم. آیا نمیدانستی که خداوند بر هر چیز توانا است}
تأویل حق این آیه برای کسانی که در جستجوی یافتن حق هستند اینجاست. من جز حق به خداوند نسبت نمی دهم.{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَة}خداوند تعالی می فرماید:
{بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿21﴾ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿22﴾ }صدق الله العظيم [البروج]
{بلکه قرآن باعظمت است... (۲۱) که در لوح محفوظ جای دارد! (۲۲)}
بنابر این منظور از: {مَا نَنسَخْ مِنْ آيَة} این است که نسخه ای درست مثل نسخه ای که در لوح محفوظ هست به زمین وبه سوی مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم – فرستاده می شود.
{أَوْ نُنسِهَا} یا اینکه حکم اصلی ، ثابت و دائمی آن را به تأخیر می اندازیم ؛ و به علت حکمتی که خدا میداند فعلاً حکم موقت را می فرستیم تا زمان نازل شدن حکم ثابت فرابرسد.
{نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا} این درباره زمانی است که آیه ای به صورت حکم اصلی و ثابت در دین حنیف آمده و وارد اساس کتاب ( ام الکتاب ) می شود.در نظر کسانی که قلبهای آنان تازه به اسلام گرویده (المولفة قلوبهم ) حکم خداوند از سبک به سنگین تر تبدیل می شود ، ولی در واقع این حکم برای آنان بهتر از حکم موقت اولی است. برای مثال خداوند تعالی می فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ}صدق الله العظيم [النساء:43]
{ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید}
و سپس حکم اساسی؛ ثابت و غیر قابل تغییردر کلام خداوند تعالی بیان می گردد:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ }صدق الله العظيم [المائدة:90]
{ی کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعی بختآزمایی]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید}
اجتنابی که در این جا آمده است از شدیدترین موارد تحریم است؛ به این صورت که بعد حرام شدن آن ؛باید از محل فروش آنها نیز دوری شود تا برای نوشیدن خمر وسوسه نشوید .و اینجاست که حکم آیه به حکم دیگری تغییر می یابد. این حکم ثابتی است که خداوند صدور آن را به تأخیر انداخته است. با اینکه حکم قبلی تغییر کرده اما هنوز لفظ آن در قرآن باقیست اما بعد تبدیل ؛حکم جدید لازم الإجراست( نمی توان به حکم قبلی بازگشت).
سپس خداوند نکته دیگری را بیان می فرماید: {أَوْ مِثْلِهَا} در اینجا با حفظ حکم قبل ؛حکم جدیدی فرستاده می شود اما پاداش آنها با هم متفاوت است.برای مثال خداوند تعالی می فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً}صدق الله العظيم [المجادلة:12]
{ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که میخواهید با رسول خدا نجوا کنید ،قبل از آن صدقهای (در راه خدا) بدهید}
قرار بر این شد که هر کس برای صحبت درامور دینی به نزد رسول الله می آید، قبل آن صدقه ای به بیت المال مسلمانان بدهد. در این امر هم حکمتی بود چون برخی ازافراد وقت رسول الله را بیهوده به هدر می دادند و ایشان نیز از باب ادب حرفشان را تا تمام نمی شد قطع نمی کردند و خیری هم در بسیاری این صحبت هایشان نبود، تا زمانی که قضیه صدقه پیش آمد.لذا دنیا طلبان و منافقین برای اینکه صدقه ای ندهند دیگر صحبت نمی کردند اما این حکم بر ایمان و اعتقاد اهالی آخرت افزود؛اما برایشان دشوار بود که وقتی چیزی برای صدقه داشتن نداشتند ،ساکت شده و سخن خیر را هم نگویند. لذا برای این آیه حکم دیگری هم آمد در حالی که حکم اول نیز بر سرجایش بود و هرکس می خواست از حکم اول ؛ و هرکه می خواست از حکم دوم تبعیت می کرد. در اینجا آیه ای می یابیم که دوحکم دارد؛ بدون اینکه حکم اول را تغییر کند. بلکه این حکم مثل اولیست(از نظر وجوب انجام).خداوند تعالی می فرماید:
{أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿13﴾ }
صدق الله العظيم [المجادلة]
{آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خودداری کردید؟! اکنون که این کار را نکردید و خداوند توبه شما را پذیرفت، نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و (بدانید) خداوند از آنچه انجام میدهید با خبر است! (۱۳)}
ومی بینید که در اینجا حکم اول تغییر نکرده است بلکه حکمی مشابه آن آمده است ومی توان هریک را انجام داد اما پاداش حکم اول بیشتر است.اگر کسی حکم دادن صدقه را انجام ندهد خدا بر او می بخشد. می بینیم که حکم دوم ؛ اولی را نقض نکرده است بلکه برای آن آیه دو حکم آمده است؛ می توان هرکدام را انجام داد اما آنها که قبل سخن گفتن صدقه بدهند اجر دارند . این معنی فرموده خداوند تعالی است: {او مثلها} ؛ یعنی دو حکم آمده بدون اینکه حکم اول تغییر کرده باشد.
ای لغت شناسان کارتان عجیب است شما می دانید ((نسخ)) یعنی از چیزی درست مثل اصل آن نسخه برداری کردن.این چیزی است که ما در لغت عربی از آن خبر داریم. ولی شما(( نسخ)) را به( تبدیل )معنی کرده اید ؛ در حالیکه در کلام خداوند استفاده از (تبدیل )کاملاً روشن است ؛از لغت نسخ استفاده نشده بلکه خداوند می فرماید:
{وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿101﴾} صدق الله العظيم [النحل]
{و هنگامی که آیهای را به آیه دیگر مبدّل کنیم -و خدا بهتر میداند چه حکمی را نازل کند - آنها میگویند: «تو افترا میبندی!» امّا بیشترشان (حقیقت را) نمیدانند! (۱۰۱)}
این تبدیل یک حکم به حکم دیگر است در حالی که حکم اول در قرآن باقیست اما کسی حق ندارد آنرا انجام دهد بلکه باید به حکم جدید عمل نمایدو این معنای {نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا} است و حکم به صورت دائمی از (دستور) سبک تر به سخت تر تبدیل می شود این تغییر نیز برای این است که تازه مسلمانان(المولفة قلوبهم )پذیرش بهتری داشته باشند. اگر چه حکم دوم سخت تر از اولی است اما خیر آن برای مردم بیشتر از اولیست...
ولی برخی احکام هست که به حکم قبلی اضافه می شود؛ تبدیلی صورت نگرفته بلکه برای یک آیه دو حکم آمده است . می توان به هرکدام عمل کرد اما پاداش آنها متفاوت است در اینجا حکم سنگین اول ، سبکتر شده است. در این جا برای یک آیه دو حکم آمده است یکی سنگین تر ؛که حکم اول است و دیگری سبکتر که حکم دوم است. حکم اول برای کسی که بخواهد به آن عمل کند ،پابرجاست. مثل فرموده خداوند تعالی :
{إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا}صدق الله العظيم [الأنفال:65]
{هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز میگردند؛}
اما این حکم برای کسانی که یقین قلبیشان به این امر که" بیست نفر میتوانند دویست نفر را شکست بدهند" ضعیف باشد سنگین است و برای محقق شدن آن باید یقین قطعی داشت که: " بیست نفر جنگجو حتما میتوانند بر صد نفر غلبه کنند ". لذا برای آیه جنگ حکم دیگری به حکم اول اضافه می شود که در آن خداوند (به بندگانش)تخفیف داده است ؛بدون اینکه حکم اول حذف گرددو افرادی که یقینشان قطعی است می توانند از حکم اول که تغییری نکرده است، پیروی کنند .هر یک از این دوحکم، صبر و پاداش خودش را دارد.حکم سنگین تر ، پاداشش نزد خدا بیشتر محاسبه می شود. حکم سبکتر پاداش (حسنات ) کمتری نسبت به حکم اول دارد.و اما حکم دوم آیه ،برای تبدیل و تغییر حکم اول نیامده بلکه مثل آن است . لذا خداوند تعالی می فرماید:
{الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿66﴾ }صدق الله العظيم [الأنفال]
{هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد، ودانست که در شما ضعفی است؛ بنابراین، هرگاه یک صد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز میشوند؛ واگر یکهزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد! وخدا با صابران است! (۶۶)}
اما خداوند جنگیدن بیست نفر بر علیه دویست نفر را حرام نکرده است ؛بلکه به علت ضعیف بودن یقین(برخی جنگجویان) حکم آسان تری آمده و حکم قبلی برای هر کس که طالب آن باشد پابرجاست.این معنی {او مثلها} است. حکمی مثل حکم اول آمده است ؛ چیزی لغو نشده و امکان انتخاب هرکدام هست.
اما آیا پاداش بیست نفری که صابرانه در مقابل دویست نفر پیروز شده اند مانند پیروزی صد نفر در مقابل دویست نفر است ؟ هرگز...مساوی بودن به معنی امکان اتخاذ هر یک از احکام است اما وزن این دو عمل و میزان آن ( نزد خداوند ] متفاوت است ...اگر که بدانید....
اما فریبی که یهودیان در حق این آیه بکار برده اند :
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿106﴾ }صدق الله العظيم [البقرة]
{نسخه ای(رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را میآوریم. آیا نمیدانستی که خداوند بر هر چیز توانا است}
می گویند سنت ؛ قرآن را نسخ( به معنی فسخ کردن ؛ جایگزین شدن) کرده است!!و این که آیه رجم در قرآن بوده است ولی در سنت نسخ شده است. از آنجا که می دانند به علت غیر قابل تحریف بودن قرآن (و در نتیجه حجت بودن آن برای مؤمنان)نمی توانند شما را فریب دهند؛لذا می خواهند قرآن را (به زعم خود ) با سنت نسخ کنند. خداوند هلاکشان کند چگونه حق را بر می گردانند..{ سوره توبه ؛آیه 30:...قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ}. چگونه سخن رسول الله کلام خداوند را (فسخ ) میکند؟شما را چه شده است؟! می گویند معنی {نُنسِهَا}فراموش شدن از حافظه انسان هاست!!...سپس احادیثی را که ظاهری شبیه به برخی از آیات قرآن دارند را می آورند .که نیاز به تأویل کسی داردکه آنرا بیان میکندکه منظور از النسیء بهتأخیر افتادن است نهفراموش شدن. اما با کمال تأسف کسانی که قلبشان منحرف است ؛ از احادیثی که ظاهری شبیه به این آیات دارند پیروی میکنند تا احادیث فتنه انگیز یهود را ثابت کنند. آنها نمی دانند این احادیث توسط یهود جعل شده ،بلکه تصور می کنند از جانب رسول الله صلى الله عليه وسلم آمده است. همچنین این آیاتی که با حدیث تشابه ظاهری دارند و نیاز به تأویل و تفسیر دارند را گرفته و سعی دارند با حدیث آنها را تفسیر می کنند.اینها کسانی هستند که قلبهاشان از آیات محکم و واضح قرآن منحرف شده است. قرآن را رها کرده و با احادیث جعلی به آیات متشابهه قرآن تکیه می کنند؛ در حالی که آگاه نیستند این احادیث توسط برخی یهودیان در سنت پیامبر گنجانیده شده اند. لذا قرآن آنها را گناهکار نمی داندچون قصدشان به دست آوردن دلیلی برای این حدیث است و به همین ترتیب علیرغم اینکه این آیات نیاز به تأویل دارند به دنبال تفسیر آنها هستند(توضیح : آیات متشابه نیاز به تاویل دارند و فقط راسخون می توانند آنها را تاویل و تفسیر کنند اما آنان که قلبشان منحرف است در صدد تفسیر این آیات هستند که کارشان نیست) . اما قلب آنها منحرف شده است لذا بدون توجه به این که با قرآن همخوانی دارد یا نه ؛اصرار دارند که این حدیث از جانب رسول الله - صلى الله عليه وسلم –و میگویند به این ترتیب سنت ؛قرآن را نسخ (فسخ) کرده است.این انحراف واضحی است .چگونه سخن عبد می تواند سخن خالق را فسخ نماید؟!!! تمام احادیث از جانب خداوند است.احادیث سنت نبوی برای بیان روشن تر و بیشتر قرآن آورده شده اند. لذا من معنی نسخ رامحو یا تبدیل نمی دانم. بلکه منظور آوردن نسخه ای ازلوح محفوظ است .لذا همانندهمان آیه ای (نسخه ای از همان آیه) که در لوح محفوظ وجود دارد نازل شده است. خداوند تعالی می فرماید:
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا}صدق الله العظيم
{نسخه ای(رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را میآوریم}
منظور از نسخ به هیچ وجه تبدیل نیست. کلمه تبدیل در قرآن عظیم به وضوح ذکر شده است. خداوند تعالی می فرماید:
{ وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿101﴾ }صدق الله العظيم [النحل]
{و هنگامی که آیهای را به آیه دیگر مبدّل کنیم -و خدا بهتر میداند چه حکمی را نازل کند- آنها میگویند: «تو افترا میبندی!» امّا بیشترشان (حقیقت را) نمیدانند! (۱۰۱)}
چگونه نسخ را تبدیل معنی میکنید در حالی که می دانید معنی اصلی نسخ یعنی رونوشتی مطابق اصل(نسخه) و حتی قرآن نیز می گوید نسخ به معنی رونوشت مطابق اصل است. برای مثال خداوند تعالی می فرماید:
{إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}صدق الله العظيم [الجاثية:29]
{ما آنچه را انجام میدادید مینوشتیم! (۲۹)}
به این معنی که اعمال آنها دقیقاً طبق آنچه که انجام داده اند بدون کم وزیاد در کتاب (اعمالشان) رونوشت شده است (نسخ شده است) :
{اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿14﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء]
{کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی! (۱۴)}
سپس هر یک کتابی خواهند داشت که دقیقاً مشابه اعمالی است که انجام داده اند. هیچ عمل بزرگ و کوچکی نیست که در آن ثبت نشده باشد .هر چه کرده اند را در آن پیدا می کنند و خداوند به احدی ظلم نمی کند!!برایتان از قرآن توضیح دادیم که نسخ رونوشتی از اصل مطلب است که هیچ تفاوتی با آن ندارد.شما از معنی لغوی آن آگاه هستید. چگونه یهودیان توانسته اند شما در مورد لغتی که از معنی اش به یقین اطلاع دارید به گمراهی بکشانند؟ اگرکسی به این خطابه ما اعتراض دارد ؛خوش آمده است ؛ تشریف بیاورد برای بحث و گفتگو...
أخو المُسلمين الحقير الصغير بين يدي الله والذليل على المؤمنين تواضعاً لله، الإمام ناصر محمد اليماني المهدي المنتظر والناصر لمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، خداوند نام مرا نشانه ای ا برای عاقلان قرار داده است.اسم هدف را همراهی و تعقیب میکند نام مهدی منتظر از صفتش خبر می دهد (البته) اگر بیندیشید...
-
-
کاربر سایت
- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
18 - 08 - 1430 هـ
10 - 08 - 2009 مـ
11:06 مساءً
ــــــــــــــــــ
پاسخ مهدی منتظر به کسی که حجت را در ظهور مهدی منتظر میبیند نه در قرآن حاوی ذکر... سُبحان الله عما يصفون!
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على النّبيّ الأمّي الأمين خاتم الانبياء والمُرسلين وآله الطيبين والتابعين للحق في كُل زمان ومكان إلى يوم الدين..
برادر گرامی؛ اگر حق را میخواهی؛ شایسته نیست جز حق به خداوند نسبت دهم و سزاوار است که از حق پیروی گردد؛ مشکل شما و علمای امتتان در این است که نمیدانید چگونه در زمانی که مهدی منتظر طبق تقدیری که خداوند در کتاب مقرر فرموده -وفرمان خدا روي حساب و برنامه دقيقي است- در عصر مقدر شدهحاضر شد؛ او را بشناسید. چه بسیار از علمای امت سؤآل کرده و گفتیم: به من جواب دهید؛ آیا خداوند مهدی منتظر را نبی یا رسولی جدید قرار خواهد داد؟ میدانم جوابشان چیست:به هیچ وجه ناصرمحمد یمانی: ما به حق به تو فتوا میدهیم که خاتم الأنبياء والمُرسلين ،مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است و بیتردید مهدي برای یاری(ناصر)َ مُحمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد". پس به آنان میگویم: معنی این که میگویید:"و بیتردید مهدي برای یاری(ناصر)َ مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد" چیست؟ جوابتان این است که: یعنی مهدی منتظر نبی جدیدی نیست؛ بلکه یاری کننده(ناصر) مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است. بعد سؤال دیگری در برابر علمای امت قرار میدهم: آیا ایمان دارید که خداوند مهدی منتظر را خلیفه خود در زمین قرار خواهد داد؟ جوابتان معلوم است:"به خداوند قسم که همین طور است" حال سؤال دیگری از آنان میکنم: آیا خداوند انتخاب خلیفه خود را به شما واگذار کرده تا به جای او از میان خود خلیفه خدا را انتخاب کنید؟ و شرطی که شما بین خودتان گذاشتهاید این است که او مهدی منتظر بودنش را انکار کند ولی شما او را در حالی که ناتوان و خوار است وادار به بیعت میکنید و سپس علم کتاب خدا قرآن عظیم را به او میدهید تا در موارد اختلاف میان شما حکم کند؟ خدا را به شهادت گرفته و به حق شهادت میدهم شما اکنون در عصرمهدی منتظر هستید واو در میان شماست؛ پس بفرمایید و انتخابش کرده و علم بیان قرآن را به او یاد دهید؛ اگر راست میگویید!آیا آن شخص این افترای آشکار شما را باور میکند که به او بگویید: تو مهدی منتظری! از کجا میدانید او خلیفه خدا برشماست درحالی که خداوند نام او را به شما نفرموده است ؟ پس به شما میگوییم: اگر راست میگویید و از خدا بیشتر میدانید، بگویید نام او چیست! خلیفه خدا را جز خود خداوند انتخاب نمیکند و وقتی ملائکه به رأی پروردگارشان اعتراض کرده و گفتند:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ}[البقرة:30]؟
{آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند}
انگار که آنها از غیب میدانند خلفای منتخب خداوند در کتاب چه کسانی هستند. سپس خداوند آنها را به ملایکه نشان داده و میفرماید:
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:31].
{ اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید}
حال که ملایکه از دانستن نام خلفای خداوند در زمین عاجز ماندند؛ از کجا میدانند آنها در زمین فساد کرده و خونریزی میکنند؛ در حالی که حتی اسم آنها را هم نمیتواستند بدانند؟ اینجا بود که ملایکه دریافتند از حد خود پا فراتر نهادهاند و وارد امری شدند که اختیاری در آن نداشته جز این که به فرمان خداوند که آدم را به عنوان خلیفه خود در زمین برگزیده؛ در برابر او سر طاعت فرود آورند. وقتی انتخاب خلیفه شأنی است که مختص پروردگاراست؛ خداوندی که یکتاست و هیچ کس در حکم او شریک نیست؛ پس چرا شما علمای شیعه و سنی از حدتان تجاوز میکنید؟ و اما شیعیان قبل از این که متولد شود؛ انتخابش کردهاند؛ قبل از این که او یعنی "الإنسان" امام مهدی در زمان مقدر شدهاش متولد شود و خداوند علم بیان حق قرآن را به او بیاموزد تا با برهان علمی از قرآن برتمام علمای امت چیره شود و در موارد اختلاف میان آنان حکم کند و بعد ازپراکندگی و فرقهگرایی و در حالی که هریک به داشتههای خود دلخوشند؛ سپس خداوند آنها را به یک حزب واحد بر ضد طاغوت مبدل و با قران صفوف مومنین را یکپارچه می کند
به پروردگارم قسم من از علمای مسلمین چیزی جز ایمان داشتن به قرآن عظیم را نمیخواهم و میدانم جوابشان چیست:" صبرکن صبرکن؛ آیا به حساب تو علمای مسلمین به کتاب خداوند قرآن عظیم ایمان ندارند؟" پس به انان میگویم: اگر ایمان دارید، پس چرا به دعوت برای حکمیت بر اساس کتاب خداوند پاسخ نمیدهید؟ شاید یکی از آنها به ما پاسخ داده و بگوید:" همانا که تأویل قرآن را جز خداوند نمیداند و سنت نبوی وارد شده از صحابهرسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- یا روایت عترت نقل شده از رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- برای ما کافی است" پس در جواب آنها میگویم: پس چرا میگویید در منهاج و مسیر کتاب خدا و سنت رسوش هستید؛ شما با این حجت که تأویل قرآن را کسی جز خداوند نمیداند؛ آن را مهجور گذاشتهاید؟ برای این سخن که تأویل تمام قرآن را کسی جز خدا نمیداند برهان آشکار بیاورید. بعد یکی از آنها آیهای از قرآن را میآورد و میگوید خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
{ او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن] است؛ که اساس این کتاب میباشد؛) و قسمتی از آن، «متشابه» است اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن میطلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند میگویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند}
در پاسخ آنها میگوییم: پس چطورتأویل این آیات محکم کتاب خدا را که میدانید ؛ به ناحق تأویل کرده و گفتید تأویل قرآن را جز خدا نمیداند در حالی که خدا چنین نفرموده است؟ آیا به خداوند نسبت دروغ میدهید؛ شما میدانید مقصود خداوند از ندانستن تأویل آیات؛ تمام قرآن نیست؟ بلکه خداوند به شما خبر میدهد که دستهای از آیات قرآن؛ آیات محکم و بینه و ام الکتابند و ظاهر آنها مانند باطنشان است و این را تمام علمای شما میدانند ولی از آن رو گردانده و با حکم طاغوت که از نزد خدا نیست و از جانب شیطان رجیم آمده در مورد زناکار حکم میدهند؛ افتراهایی که از زبان شیاطین انس که اولیای شیطانند نقل میشود. سپس یکی از علمای دین بر سر ما فریاد میکشد:" حد خودت را نگه دار ناصر محمد یمانی؛ ما اولیای طاغوت نیستیم که از حکم خدا روگردان باشیم و با حکم طاغوت حکمیت کنیم" . به او جواب داده و میگویم: آیا آن چه که در ادامه میاید از آیات بینه نیست؛ یا از نظر شما متشابه است؟ آنجا که خداوند تعالی میفرماید:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2) الزَّانِي لَا يَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ (3) وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جلدة وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (4) إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (5) وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (6) وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ (7) وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ (8) وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ (9) وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ (10)}صدق الله العظيم [النور].
{ این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم، باشد که شما متذکر شوید. (۱) باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند. (۲) مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک نکاح نمیکند و زن زانیه را هم جز مرد زانی یا مشرک نکاح نمی کند و این کار بر مردان مؤمن حرام است. (۳)* و آنان که به زنان با عفت مؤمنه نسبت زنا دهند آنگاه چهار شاهد (عادل) بر دعوی خود نیاورند آنان را به هشتاد تازیانه کیفر دهید، و دیگر هرگز شهادت آنها را نپذیرید، و آنان مردمی فاسق و نادرستند. (۴) مگر آنهایی که بعد از آن فسق و بهتان به درگاه خدا توبه کنند و در مقام اصلاح عمل خود برآیند، در این صورت خدا البته بسیار آمرزنده و مهربان است. (۵)آنان که به زنان خود نسبت زنا دهند و جز خود بر آن شاهد و گواهی ندارند باید از آن زن و مرد نخست مرد چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته او (در این دعوی زنا) از راستگویان است. (۶) و بار پنجم قسم یاد کند که لعن خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (۷) برای رفع عذاب حد، آن زن نیز نخست چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته شوهرش دروغ میگوید. (۸) و بار پنجم قسم یاد کند که غضب خدا بر او اگر این مرد (در این دعوی) از راستگویان باشد. (۹) و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما مؤمنان نبود و اگر نه این بود که خدای مهربان البته توبهپذیر است و کار به حکمت کند (۱۰)}
آیا خداوند فرموده که این آیات متشابه هستند و تأویل آن را جز خداوند نمیداند؟ بگو اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؟ اما برهان ناصر محمد یمانی در مورد این که این آیات از آیات محکم و بینه هستند، این فرموده خداوند تعالی است:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم، باشد که شما متذکر شوید. (۱) باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند. (۲)}
و خواهید دید بعد از آن که خداوند قدرت را در زمین به من عنایت نمود( تمکین) به غیر از حکم خدا حکم نمی دهم ؛ پس به اذن خداوند امر به معروف و نهی از منکر خواهم کرد و کسانی که مرتکب گناه زنا شده باشند چه زن و چه مرد آزاد را صد ضربه تازیانه و عبد و کنیز غیر آزاد را پنجاه ضربه تازیانه خوام زد بدون این که از تاهل و یا تجردشان سؤآل کنم.
ممکن است یکی از علمای سنی یا شیعه بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید:"صبرکن صبرکن؛ از خدا بترس ای کسی که از سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، خارج شدهای؛ رسول الله به ما فرمان نداده تا به متأهلین تازیانه بزنیم؛ بلکه حکمشان مرگ با سنگسار است. زنای متأهلین مثل زنای مجردان نیست. فرد مجردی که به آبروی مردم تعرض میکند حجتی دارد؛ همسر ندارد و برای همین است که در سنت نبوی حکم زنای زناکاران متأهل مرگ با سنگسار است". پس به آنان پاسخ داده و میگویم: والله که اگر این حدیث برخلاف حکم حق در کتاب خدا نبود؛ من از شما پیروی میکردم چون نسبت به سنت نبوی که برخلاف احکام بینه و روشن کتاب خدا نباشد؛ کافر نیستم وبین خدا ورسولش فاصله نمیاندازم؛ پناه برخدا از کسانی باشم که تنها به قرآن تمسک میجویند و سنت حق محمد رسول الله را پشت سر میاندازند؛ و پناه برخدا از کسانی باشم که به سنت نبوی تمسک جسته و قرآن را پشت سر میاندازند؛ اما من امام مهدی براساس کتاب خداوند قرآن عظیم حکم میکنم و اگرچیزی در قرآن نبود بر اساس سنت حق نبوی حکم خواهم کرد به شرط آن که برخلاف آیات بینه کتاب خدا نباشد. ولی حکم شما برخلاف آیات بینه کتاب خداست:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم، باشد که شما متذکر شوید. (۱) باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند. (۲)}
شما دو نوع زنا قایل شدهاید؛ زانی متأهل و زانی مجرد! اما زنا دو جور نیست؛ زنا یعنی برقراری رابطه جنسی از راهی غیر از سنت ازدواج که در کتاب خدا و سنت رسولش آمده است؛ چه متأهل باشند چه مجرد؛ خداوند به مجردان عذری برای تعرض به آبروی مردم را نمیدهد؛ آیا مردی که دور ازهمسرش است اگر به علت زنا دستگیر شود را سنگسار میکنید یا تازیانه میزنید؟ آیا پروا نمیکنید؟
ای علمای امت که انسانی را به بهانه زنا میکشید؛ جرم شما نزد خداوند مانند این است که تمام مردم را کشته باشید؛ پس چه کسی شما را از عذاب خداوند نجات خواهد داد؟ چگونه است که خداوند در آیات محکم کتاب خود مسایل کمتر و سادهتر از این را برای شما بیان فرموده ولی حکم زنا را بیان نمیکند تا گمراه نشوید و گمراه نشده و انسانی را نکشید که خداوند کشتن به ناحقش را حرام نموده است؟ حجت شما برای اختلاف بین زناکار متاهل و مجرد چیست؟ چرا خداوند به شما فرمان میدهد زن زناکار متأهلی را که آزاد نیست نصف زن متاهل آزاد تازیانه بزنید؛ برای این که به یقین بدانید حکم زناکار آزاد صد تازیانه و حکم عبد پنجاه ضربه است؛ خداوند در این مورد در آیات محکم کتابش به شما فتوا داده است:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النساء:25].
{اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است}
پس درمییابید که عذاب زن زناکار متأهل صد ضربه تازیانه است؛ اگر راست میگویید چطور میتوانید سنگسار را نصف کنید؟ و اگر گفتید:" مقصود خدا زن مجرد پاکدامن مسلمان است (المُحصنة المُسلمة العزباء) که شوهر ندارد و خدا برای او مقرر کرده که صد ضربه تازیانه به او بزنیم و زن غیر آزاد متأهل را نصف آن یعنی پنجاه ضربه" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: مگر شما نبودید که میگفتید حکم زنای متأهلان با مجردان یکی نیست؛پس چطور به زناکار زن مجرد صد تازیانه میزنید و به زناکار متأهلی که آزاد نیست نصف زنی که همسری ندارد تازیانه میزنید؟ آیا فکر نمیکنید؟
ای امت اسلام؛ اگر یکی از شما دو همسر داشته باشد، یکی آزاد و دیگری غیر آزاد(کنیز) و خدای نکرده هردو زنا کنند و سپس زن آزادتان محکوم به مرگ با سنگسار شود و همسر غیر آزاد تنها پنجاه ضربه تازیانه ! حکمی غیر از نصف مجازات زنای زن آزاد ( پنجاه ضربه شلاق ) برای زن غیر آزاد پیدا نمیکنید در حالی که او شوهر دارد؛ چطور برای کنیز آزاد خدا حکم مرگ با سنگسار معین میکنید؟ آیا هردوی آنها کنیزان خدا نیستند؟ پنجاه ضربه تازیانه با مرگ با سنگسار تفاوت خیلی زیادی دارد؛ به خداوند و پروردگار عالمیان قسم میخورم که ـ قلب ـ انسان عاقل به این حکم باطل مرگ با سنگسار اطمینان پیدا نمی کند؛ آیا فکر نمی کنید؟ پس میگویید:" سبحان الله العظیم؛ خداوند ظالم نیست! چطور برای یکی مرگ با سنگسار و برای دیگری نصف حد زناکار یعنی تنها پنجاه ضربه تازیانه مقرر شود؟" آن گاه امام مهدی میگوید: سبحان الله العظیم و پروردگارت به احدی ظلم نمی کند؛ بلکه حکم زن زناکار آزاد صد ضربه تازیانه و حکم زن متأهل غیر آزاد نصف حکم زن آزاد شوهردار است یعنی پنجاه ضربه و خداوند این حکم را در آیات محکم کتابش چنین بیان فرموده است:
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [النساء:25].
{و هر کس از شما از لحاظ مالی توانایی ازدواج با زنان آزاده مؤمن؛ نداشته باشد، پس با زنان با ایمانی که ملک یمین شما هستند ( ازدواج کند) و خداوند به ایمان شما داناتر است. برخی از برخی هستند، پس آنان را با اجازه صاحبانشان به ازدواج خود در آورید، و مهرشان به طور پسندیده به آنان بدهید. ( به شرط آنکه) پاکدامن باشند، نه زناکار، و نه آنان که در پنهانی دوست گیرند. پس چون ازدواج کردند، اگر مرتکب زنا شدند،پس مجازاتشان؛ نصف مجازات زنان آزاد است..}
ممکن است عالم دیگری بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید:" آیا نمیبینی خداوند میفرماید: {وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ} لذا مقصود زن محصنه است" در پاسخ او میگوییم: از نظر تو در این آیه مقصود از "محصنات" چیست؟ در پاسخم میگویی:" این امری شناخته شده و معروف است؛ مقصود زنان پاکدامنی است که خداوند و رسولش به ما توصیه میکنند با آنان ازدواج کنیم" در پاسخش میگوییم: آیا برای عفت چنین زنی حد جزایی در نظر گرفتهای که حال میخواهی زن غیر آزاد را نصف او تازیانه بزنی! آیا از خدا نمیترسید؟ من در کتاب جز این دو معنی؛ معنای دیگری برای "محصنه" پیدا نمیکنم: زنان پاکدامن و زنان متأهل؛ لذا مقصود زن پاکدامن متدین است؛ پس باید برای ازدواج با زن دیندار بشتابید.
ممکن است یک نفر دیگر با یک روایت کاذب از عمر بیاید و بگوید:" او گفته است: من برای شما نگرانم که قومی بیایند و سنگسار را با این حجت که در کتاب خدا وجود ندارد، نفی کنم؛ همانا که در کتاب خدا آیهای بودکه ما آن را میخواندیم و روی آن تفکر میکردیم:
{الشيخ والشيخة فارجموهما نكالا البته}زن {و مرد پیر زناکار را سنگسار کنید که این عقوبت آنها است}
خداشما را بکشد که اینگونه به بیراهه میروید؛ حد زنا برای متأهل و آزاد و بنده و کنیز در آیات؛ محم کتاب آمده است ولی شما قومی هستید که افترا میزنید؛ اگر یکی از علمای امت میتواند؛ بیاید و ثابت کند در مورد نفی حد سنگسار ناصر محمد یمانی گمراه است؛ همین یک برهان برای گمراه بودن ناصر محمد یمانی کافی است تا انصارش همگی دست از پیروی از او بردارند. اما اگر ناصر محمد یمانی در مورد نفی حد سنگسار بر تمام علمای امتی که گمراه شدهاند چیره شده است پس برای هر ادعایی برهان لازم است.
ای رهگذر مانند نابینایان ازکنار میز گفتگو نگذر؛ که هرکس به دنبال حق آمده و نابینا باشد؛ به اذن خدا بصیرش کرده و دیدی نافذ به او میدهیم؛ این برای آنانی است که از خدا پروا دارند و قبل از حکم کردن؛ در بیانات تدبیر میکنند و خداوند برای آنان نوری قرار میدهد که هرکس که خدا به او نور ندهد؛ نور نخواهد داشت؛ ای رهگذر آیا نور و ظلمات برابر است؛ از اینجا به کجا میخواهی بروی؟ آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ و اما این که فتوا دادهای تا من ظهور نکنم؛ خداوند حجتی بر تو ندارد؛ اشتباه میکنی. مهدی منتظر حجت خدا برمردم نیست؛ بلکه آن چیزی بر مردم حجت است که مهدی منتظر با آن برایشان برهان میآورد یعنی بیان حق ذکر قرآن عظیم که حجت خدا و رسول خدا و مهدی منتظر است؛ کتابی که ذکر خدا برای تمام عالمیان است؛ برای هرکسی که بخواهد راه راست را در پیش گیرد.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
أخوك؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
-
-
کاربر سایت
- 4 - الإمام ناصر محمد اليماني 02 - 07 - 1429 هـ 06 - 07 - 2008 مـ ۱۶-تیر-۱۳۸۷ه.ش. 09:13 مساءً ـــــــــــــــ حکم مختصر از مهدی منتظر درباره حد زن
- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 07 - 1429 هـ
06 - 07 - 2008 مـ
۱۶-تیر-۱۳۸۷ه.ش.
09:13 مساءً
ـــــــــــــــ
حکم مختصر از مهدی منتظر درباره حد زنا ..
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ سورهای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}
آیا این آيه را از آیات بینه و محکم و واضح نمیبینید ازآیاتی که از شدت وضوح نیازی به تأویل ندارند، چون از آیات ام الکتابند؟ شما میدانید معنای کلمه زناکار مرد یا زن چیست؛ اینها کسانی هستند که با کسی که همسرشان نیست مباشرت میکننددر حالی که تنها همسرانشان برای مباشرت بر آنان حلال شده است. خداوند درمورد آنان حکم صد ضربه تازیانه میدهد فرقی ندارد مرد باشند یا زن و متأهل باشند یا مجرد. این حکم افراد ازاد است و اما در مورد كنيز؛ مجازات نصف انسان آزاد وپنجاه ضربه است. پس از آن جا که حکم زن زناکارمتأهل مسلمان صد ضربه است؛ حکم کنیز متأهل پنجاه ضربه میشود. خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].
{و در صورتی که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت.}
یا مگر خداوند حد زنا را در آیهای دیگر تغییر داده است؟ تمام آیاتی که خداوند حکم آنها را در آیات محکم دیگر تبدیل کرده است؛ و تمام آیاتی که تبدیل شدهاند در قرآن عظیم موجود و متن آنها باقی است و آن حکم گرفته نشده بلکه حکمی که به جای آن آمده است استفاده میشود؛ لذا اگر راست میگویید آیهای که حکم سنگسار درآن آمده را برایم بیاورید.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
إمام المُسلمين الهادي بكتاب الله وسنة رسوله إلى الصراط المُستقيم؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
-
-
کاربر سایت
- 5 -
الإمام ناصر محمد اليماني
25 - 12 - 1430 هـ
13 - 12 - 2009 مـ
۲۲-آذر-۱۳۸۸ه.ش.
07:52 مساءً
ـــــــــــــــــــــ
برای حکم حق درمورد حد سنگسار حکم را به خداوند میسپاریم..
برادرناصرسلام علیکم؛ موضوع گفتگو درباره حکم سنگسار متأهلان بود و جوابت را دادم اما پاسخی درمورد موضوع گفتگو از شما دریافت نکردم. خواهش میکنم پاسخ دهید تا این موضوع بسته شود. من مطمئن هستم حق با من است و جواب من درباره موضوع از کتاب کریم و سنت مطهر نبوی است. منتظر پاسخت هستم.
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر خاتم الأنبياء والمُرسلين جدم النّبيّ الأمّي الأمين مُحمد رسول الله عليه الصلاة والسلام وآله الأطهار به عدد ثانیههای دهر تا روز قیامت و روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار میگیرند و سلام و صلوات بر پیروان از امام علی ابوبکر و عمر و تمام انصار در عصر تنزیل و بر انصار مهدی منتظر انصار پیشگام برگزیده در عصر تأویب-قرآن- و سلام برصلوات بر تمام پیروان حق در گذشته و آینده و در ملاء الاعلی تا یوم الدین و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین....
ای کسانی که درمورد حد زنا- عملی حرام- درمورد کسانی که مرتکب گناه بزرگ و زشت زنا میشوند- عملی که بر مؤمنان حرام است- سؤال میکنید؛ خداوند درآیات ام الکتاب؛ آیات بینه و محکم خود حد جبریّ زنا را معین فرموده است ؛ آیات برای عالم و جاهل روشن واضح است و تنها کسانی از آن حکم رو میگردانند که قلبشان از حق منحرف است. خداوند تعالی میفرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ سورهای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}
ای جماعت خردمندان به نام خداوندی که پروردگار من و شماو پروردگار آسمانها و زمین و مابین آنها و رب عرش عظیم و پروردگار عالمیان است، از شما سؤال میکنم. آیا حکمی که خداوند برای زنا مقرر فرموده را از آیات محکم و بینه قرآن نمییابید؟ برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}
والله اگر مهدی منتظر از عالم و جاهل شما از هر فرقه یا مذهبی که باشید؛ سؤال کرده و بگوید: به من بگویید زنا یعنی چه؟ جواب عالم و جاهل شما یکی است و خواهید گفت:" زنا عمل ناشایست بین زن و مردی است که در ازداواج هم نباشند و این شوهر او و او زن این نباشد و این بر مؤمنان حرام است". مهدی منتظر در پاسخ میگوید: آیا کسی که به آبروی مردم تعرض میکند را میتوان معذور داشت و در حکمش تخفیف قایل شد؟ جوابتان متأسفانه و حتماً باطل است و خواهید گفت" بله اگر متأهل نباشد معذور است و برای همین او را سنگسار نکرده وحد او فقط صد ضربه تازیانه است" مهدی منتظر حق پروردگارتان در پاسخ میگوید: اگز زناکار مرد و زن متأهل نبوده و آزاد باشند(احرار در برابر بنده) از نظر شما معذور هستند و در حکمشان تخفیف داده و صد ضربه تازیانه حکم شماست؛ در این صورت به من جواب دهید حد کنیز متأهل زنا کار در آیات محکم کتاب خدا چیست؟ پاسخ حق شما از آیات محکم کتاب خدا این خواهد بود و میگویید خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النساء:25].
{ و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، میتوانند با زنان پاکدامن از ملک یمین که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاهتر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند (شوهر دار)و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد شوهردار را خواهند داشت. }
آن گاه مهدی منتظر به شما میگوید: در این صورت چگونه است که میبینید حد کنیز زناکارمتأهل در آیات محکم کتاب نصف زن متأهل آزاد و پنجاه تازیانه است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم،
{و در صورتی که «محصنه» باشند (شوهر دار)و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد شوهردار را خواهند داشت. }
و این تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{قَدْ بَيَّنَّا لَكُمْ الآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (118)}صدق الله العظيم [آل عمران].
{ ما آیات را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید!}
وتصديق فرموده خداوند تعالى:
{أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً}صدق الله العظيم [الأنعام:114].
{آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛}
چگونه است که خداوند به تفصیل حکم زنا را برایتان نازل فرموده و روشن نموده حد زنا برای افراد آزاد(احرار) صد تازیانه است فرقی ندارد متأهل باشند یا مجرد؟ فرد مجرد عذری برای تعدی به آبروی مردم ندارد؛ و برایتان توضیح داده شده حد کنیز زناکار با وجود این که متأهل است پنجاه تازیانه است. سؤالی که عقل و منطق مطرح میکند این است: چطور خداوند به شما امر میکند همسر کنیزتان را پنجاه ضربه تازیانه بزنید و همسران ازادتان را سنگسار کنید تا بمیرند؟ مگر این دو زن زنا کار هردو متأهل نیستند؛ یکی آزاد است و دیگری کنیز ودر آیات محکم کتاب خدا آمده است حکم کنیز متأهل زناکارپنجاه ضربه تازیانه است با این که متأهل است و خداوند فرمان میدهد مجازات او نصف زن آزاد است؛ تا بدانید خداوند برای زنا در آیات محکم و بینه و ام الکتاب چه حکمی معین نموده است.
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ سورهای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}
پس برایتان روشن شد حد حق محکم وواضح و بینه زنا که برای عالم و جاهل روشن است صد ضربه تازیانه برای افراد آزاد فارغ از متأهل یا مجرد بودن و یا زن و مرد بودن است تا عذری برای مجردان نباشد و به او تخفیف داده شده و به زعم شما به جای سنگسار،صد تازیانه به او زده شود. خداوند علام الغیوب میداند شما درمورد این امر دچار اختلاف خواهید شد و نفوسی را به قتل میرسانید که خدا فرمان کشتن آنان را نداده است و برای این که در پیشگاه پروردگارتان حجتی نداشته باشید؛ حد کنیزدر آیات محکم کتاب نصف است با وجود این که متأهل است تا بدانید شما چنان ظلمی درحق خود کردهاید که عرش خداوند الرحمن ازشدت غضب پروردگار بر شما تکان میخورد. والله با وجود این که قتل فرد بیگناه بالاترین جرم در کتاب خداوند است؛ اما خداوند فرمان نمیدهد یک قاتل را سنگسار کنید تا بمیرد با این که نفسی را به قتل رسانده که خداوند کشتنش را حرام کرده و خداوند در کتاب خود مقرر فرموده جزای عمل بد مثل خود آن عمل بد است و جزای عمل نیک ده برابرآن.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ}صدق الله العظيم [الأنعام:160].
{هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید؛ و ستمی بر آنها نخواهد شد.}
اما در مورد یک عمل سوء استثناء قایل شده و گناه قتل نفس بیگناه را معادل کشتن تمام ذریه آدم علیه الصلاة و السلام از اولین مولود تا آخرین بشری که متولد خواهد شد؛ در نظر گرفته است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَن قَتَلَ نفسًا بِغَيرِ نَفسٍ أو فسادٍ في ٱلأرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ ٱلنّاسَ جَميعًا}صدق الله العظيم [المائدة:32].
{ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است}
و اما بیان حق:
{مَن قَتَلَ نفسًا بِغَيرِ نَفسٍ}
{ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل بکشد}
یعنی کسی کشته شود که قاتل نیست؛منطبق بر ضرب المثل شیطانی که میگوید اگر مدیون و بدهکار را نیافتی پسر عمویش را بگیر و از فرموده خداوند تعالی روگردان که میفرماید:
{وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى} صدق الله العظيم [الزمر:7].
{ و هیچ کس بار [گناه] دیگرى را به دوش نمىکشد.}
وروگردان از فرموده خداوند تعالی :
{وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بالحقّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُوراً}صدق الله العظيم [الإسراء:33].
{كسى را كه خداوند، [كشتنش را] حرام كرده است، نكشید، مگر به حقّ. و هر كس مظلوم كشته شود، قطعاً براى ولىّ او، تسلّطى بر قاتل قرار دادهایم، پس نباید در كشتن [و قصاص] زیادهروى كند، چرا كه او مورد حمایت [خداوند] قرار گرفته است}
و اما بیان فرموده خداوند تعالی:
{أو فسادٍ فى ٱلأرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ ٱلنّاسَ جَميعًا}صدق الله العظيم [المائدة:32].
{ یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است}
مفسدان کسانی هستند که مردم را به ناحق به قتل رسانده و اموالشان را به غارت میبرند. این مانند آن است که تمام انسانها را به قتل رسانده باشند ومن در کتاب هیچ جرمی بزرگتر ازاین پیدا نمیکنم؛ با وجود این خداوند به شما فرمان نمیدهد برای قتل شکنجهاش کنید تا بمیرد؛ بلکه فرمان کشتن بدون شکنجهاش را میدهد. به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست قسم؛ در کتاب خدا تنها زمانی در برابر قتل نفس ؛ اجازه کشتن داده شده است به این شرط که مقتول مظلوم باشد نه ظالم و متعدی؛ که فرد متقیّ در دفاع از خود او را کشته باشد؛ خداوند دفاع از نفس را بر متقیان واجب گردانده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (39) الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (40)} صدق الله العظيم [الحج].
{به کسانى که مظلومانه مورد تهاجم و کشتار قرار گرفتهاند، اجازهی دفاع و جهاد داده شده است. و البتّه خداوند بر یارى آنان تواناست. (۳۹ همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد ، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است. (۴۰)}
ولی شما بر اساس آن چه خداوند نازل فرموده؛ حکم نمیکنید؛خداوند تعالی میفرماید:
{وَلا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:44].
{و آیات مرا به بهای اندک نفروشید. و کسانی که طبق آنچه خداوند نازل کرده داورى نکنند، کافرند.}
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}صدق الله العظيم [المائدة:45].
{و کسانی که طبق آنچه خداوند نازل کرده داورى نکنند، ستمکارند}
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:47].
{و کسانى که بر طبق آنچه خدا نازل کرده، داورى نمىکنند، فاسقاند.}
دعوت کننده به سوی حکم حقی که خداوند نازل فرموده است؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
-
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن