صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

موضوع: تقویم تاریخ- 14 سپتامبر میلادی

  1. #1

    Thumb تقویم تاریخ- 14 سپتامبر میلادی

    ضرب سكه «داريك» در ايران


    طبق نوشته بيشتر مورخان، 14 سپتامبر سال 488 پيش از ميلاد، داريوش بزرگ شاه وقت ايران دستور ضرب سكه را كه واحد پول ايران قرار گيرد صادر كرد كه مورخان يوناني در كتابهاي خود آن را «داريك (منتسب به داريوش)» نوشته اند. تا زمان رواج داريك، معاملات تجاري به صورت مبادله اجناس صورت مي گرفت كه كاري پيچيده بود و بازار هميشه نوسان داشت. داريوش همزمان دستور ايجاد پستخانه را در ايران صادر كرد كه تاريخنگاران وي را مبتكر «پست» و ارتباط پستي در تاريخ جهان معرفي كرده اند.
    داريوش بزرگ در سپتامبر 488 پيش از ميلاد همچنين ايجاد يك ارتش دائمي را براي ايران صادر كرده بود كه مورخان معاصر از آن به نام سپاه جاويدان نام برده اند. به اين ترتيب، ايرانيان نخستين ملت جهان بودند كه به اهميت وجود يك ارتش دائمي پي برده و آن را به وجود آورده بودند. پيش از آن، هنگام جنگ، دست به جمع آوري نيرو زده مي شد و يک ارتش دائمي وجود نداشت. بعدا اسكندر و سپس روميان اين ابتكار داريوش را اقتباس كردند.
    داريوش در همين سال ساختن تالار صد ستون را در تخت جمشيد داده بود كه محل اجتماع و ديد و بازديد هاي عمومي باشد و نيز ساختن راه طولاني شوش به سارد (ساحل مديترانه) را.
    وي كه سال پيش از آن دستور تقسيم ايران به استان هاي متعدد (ساتراپي) را داده بود دو سال پس از ضرب سكه داريك و قرار دادن آن به عنوان وسيله معاملات درگذشت. داريوش واژه ساتراپ را از آن جهت انتخاب كرد كه «استاندار» بداند نگهبان ايالت خود است نه سرور مردم.

  2. #2

    پیش فرض

    ريشه كياني هاي پنجاب (پاكستان و هند)


    دولت ساسانيان ايران که علاقه مند به متحد کردن اقوام ايراني ساکن در آن سوي شرق کشور در زير يک پرچم بود پس از پايان دادن به استقلال كوشان هاي ايراني تبار، درصدد انتقال شماري از اصيلزادگان پارس به همراه افراد خانواده خود به شرق رود سند بويژه پنجاب افتاد. اين انديشه درست سه دهه بعد و در زمان پادشاهي بهرام دوم وارد مرحله عمل شد زيرا كه بهرام دوم در لشكركشي سال 278 ميلادي به ايران خاوري (افغانستان امروز) به منظور تنبيه «سكان شاه» سيستاني و پايان دادن به تمرّد او و همچنين فرماندار كابل، نياز به چنان انتقالي را با تمامي وجود احساس كرده بود. بهرام دوم در بازگشت به پايتخت موضوع را در نشست بزرگان ايران مطرح ساخت كه تصويب شد. يافتن بزرگزادگان داوطلب براي نقل مكان به پنجاب چندان دشوار نبود و شماري از بزرگزادگاني كه خود را از نسل «كيان» و شاهزاده اصيل پارسي مي دانستند و عمدتا درفارس امروز، كرمان، زابلستان بزرگتر تا خجند (كنار رودخانه «سيردريا») مي زيستند آماده انتقال شدند. دولت چند واحد نظامي جمعا مركب از 13 هزار سوار پارسي دراختيارشان گذارد كه آنان هم با خانواده هايشان منتقل شدند. كار اين انتقال تا سال 294 ميلادي (زمان پادشاهي نرسي) ادامه يافت و در سپتامبر اين سال تكميل شد.
    به نوشته "راي زاده دونيچند بالي" در کتاب خود "تاريخ گاکهر"، اين ساسانيان در قسمتي از پنجاب امروز که به راولپندي ختم مي شود استقرار يافتند و نام خانوادگي "کياني" و «كي» برخود نهادند که در آن زمان عنواني بزرگ بود و تنها شاهزادگان پارس مي توانستند بر خود بگذارند. آنان به كار سپاهيگري ادامه دادند و هنگام نياز، افسر و سرباز به كمك دولت مي فرستادند و برخي از بهترين افسران ساساني از ميان آنان برخاسته بودند. به نوشته «راي زاده» كه تحقيق خود را در سال 1725 ميلادي تكميل و برنگاشته است، پس از فروپاشي امپراتوري ساساني، کياني هاي منتقل شده به شرق رود سند که به اصالت پارسي خود مباهات مي کردند در گوشه اي از پنجاب يک دولت محلي تشکيل دادند که درجريان دومين لشکر کشي محمود غزنوي به هند در سال 1008 ميلادي، با او كه به ادبيات پارسي و شعراء و نويسندگان پارسي گو احترام مي گذارد و كمك مي كرد و در جلسات شعر آنان شركت مي جست متحد شدند و به تدريج به اسلام گرويدند.
    در زمان معاصر، بخشي از اين كياني ها در منطقه راولپندي پاكستان زندگي مي كنند و ژنرال اشفاق پرويز کياني رئيس ستاد ارتش پاکستان از همين کيانيان است.
    دهم سپتامبر 2008 ژنرال کياني نسبت به حمله نظامي از داخل افغانستان به يک منطقه مرزي پاکستان (وزيرستان) که تلفات و زيان مالي به غيرنظاميان محل وارد ساخته بود واکنش سخت نشان داد و اخطار کرد که عبور از مرز و انجام عمليات نظامي در قلمرو پاکستان و يا تيراندازي از آن سوي مرز و همچنين حمله هوايي به هيچوجه قابل قبول نيست، اين کار حاکميت پاکستان را نقض مي کند. ما از حاکميت وطن دفاع خواهيم کرد؛ دفاع با پرداخت هرگونه بها.
    اين اعلاميه ژنرال کياني، اخطاري خلاف انتظار دولت آمريکا تلقي شده بود. اين نخستين اخطار پاکستان به آمريکا از اين دست در طول زمان بود که آمريکاييان انتظار شنيدنش را نداشتند.

  3. #3

    پیش فرض

    شورش هرات بر ضد عرب، و به اين مناسبت نگاهي كوتاه به تاريخچه اين شهر




    «پيروز» كه در طول سلطنت پدر، حكمران مناطقي چند در ايران خاوري بود؛ پس از قتل پدر به چين رفته بود تا از امپراتور آنجا براي بيرون راندن اعراب كمك گيرد. هرات واقع در دره «هري رود» در زمان داريوش بزرگ به صورت شهر درآمد و از عمر آن دو هزار و پانصد و بيست سال مي گذرد. هرات همزمان با اصفهان گسترش يافت كه اصفهان در 25 قرن پيش «اسپاندانا» ناميده مي شد كه بعدا سپاهان خوانده شد. مردم هرات در سال 330 پيش از ميلاد در برابر سلطه اسكندر مقاومت شديد از خود نشان دادند و اسكندر پس از تصرف شهر، در آنجا دژي براي نظاميان خود ساخت كه بقاياي آن هنوز باقي است. هدف از ساختن اين دژ، حفظ نظاميان از شورش احتمالي مردم شهر بود. هرات كه چند بار هم پايتخت ايران و وليعهد نشين آن شده بود در ميان دسته نخست شهرهاي ايران بود كه اشكانيان آن را از سلطه اسكندريان آزاد كردند، كاري كه يعقوب ليث صفار در سال 876 ميلادي انجام داد و آن را از اعراب پس گرفت.
    هرات كه به مهد فرهنگ و تمدن ايراني و ادبيات فارسي شهرت يافته است در زمان هخامنشيان «آرتاكوآنا Artacoana» تلفظ مي شد كه بعدا اين تلفظ به «هرويو Haroyu» تغيير يافت و مركز ساتراپي آريا شد. هرات توسط چنگيز خان مغول و امير تيمور گوركان (دو بار) كاملا ويران شد كه جانشينان تيمور و به ويژه شاهرخ ميرزا (ميرزا = امير زاده) خرابي هاي وارده را ترميم كردند. هرات به مدت دو هزار سال مركز اصلي مبادله كالا ميان ايران، چين و هند بود.
    14سپتامبر سال 661 ميلادي، مردم هرات كه خبر بازگشت پيروز پسر يزدگرد سوم آخرين شاه ايران از سلسله ساساني را از چين به تخارستان (شمالشرقي افغانستان امروز) شنيده بودند بر ضد حكمران عرب خود سر به شورش برداشتند.

  4. #4

    پیش فرض

    روزي كه هارون الرشيد خليف عباسي شد


    چهاردهم سپتامبر سال 786 ميلادي هارون الرشيد 23 ساله در بغداد بر جاي برادر خود الهادي كه تنها يك سال بر سر كار بود نشست و خليفه پنجم عباسيان شد. وي پسر المهدي خليفه سوم عباسي بود. هارون كه قبلا در ارتش، فرمانده سپاه بود با ارتش روم شرقي جنگيده و تا حاشيه قسطنطنيه (استانبول) پيش رفته بود. مورخان، هارون را كه 23 سال حكومت كرد و 24 مارس سال 809 در توس (خراسان) درگذشت، بزرگترين امپراتور جهان اسلام نوشته اند كه بر منطقه اي از شمال آفريقا تا رود سند و آسياي ميانه حكومت داشت و با شارلماني رهبر غرب و نيز دربار امپراتوران چين مناسبات حسنه داشت. اقتدار و پيشرفت هارون نتيجه شايستگي وزيران و مديران ايراني اش به ويژه يحيي برمكي و پسر او جعفر بود كه بعدا جعفر را كشت و يحيي و منسوبان او را به زندان افكند و ملت ايران را از خود رنجانيد. نوشته اند كه وي جعفر را دو شقه كرد و هر شقه اش را در يك طرف پل دجله آويزان ساخت كه به مدت سه سال به همان صورت بود. جعفر شوهر خواهر او «عباسه» بود و هارون به اين زن و شوهر تاکيد کرده بود که نبايد داراي فرزند شوند و آنان اين دستور را رعايت نکرده بودند.
    در زمان هارون شهر بغداد به صورت بزرگترين شهر جهان درآمده بود. درباره هارون افسانه سرايي فراوان شده است از جمله اين كه شب ها با لباس مبدل در كوچه و بازار پرسه مي زد تا از درد دل مردم آگاه شود و كار خود را اصلاح كند. وي يك بار نيز به منظور ترساندن سوري ها كه به وفاداري آنان ترديد داشت، دربار خود را به آن سرزمين منتقل كرده بود. هارون شيعيان را در مدينه سركوب كرد كه برخي از آنان به مراكش مهاجرت كردند و علويان مراكش را تشكيل دادند كه بعدا به قدرت دست يافتند. لطف هارون به شعراء و نويسندگان همه ديار سبب شد كه درباره بنويسند و بسرايند و برايش شهرت جهاني به وجود آورند. درباره هارون و دربار او افسانه سرايي بسيار شده است از جمله داستان هزار و يك شب و فيلم سينمايي علاء الدين و داستان «عباسه».

  5. #5

    پیش فرض

    تکميل استيلاي روسيه بر همه قفقاز - معاهده سال 1829 روسيه و عثماني و اجبار عثماني به تاييد متصرفات مسكو در قفقاز




    روسيه در جنگ اول خود با ايران كه طولاني بود و به شكست ايران انجاميد، طبق قرارداد گلستان كه در حقيقت «سر گور اوزلي» سفير (پارسي دان و شرقشناس) لندن آن را به فتحعلي شاه قاجار تحميل كرد و در 24 اكتبر 1813 امضا شد همه گرجستان، آبخيزستان (آبخازيا)، داغستان، دربند، قره باغ، شكي، باكو، شيروان و قسمتي از طالش را از دست داد. حاكم تفليس (نه همه گرجستان) به تصميم خود در 1801 وابسته به روسيه شده بود زيرا كه آغا محمد خان قاجار قبلا به تفليس رفته و متمردين شهر را با خشونت تمام سركوب كرده بود. باوجود اين، دولت ايران تا امضاي قرارداد گلستان، بر وابسته شدن تفليس به مسكو صحه نگذارده بود. جنگ دوم روسيه با ايران كه باز به شكست ايران انجاميد با امضاي معاهده تركمنچاي مورخ 21 فوريه 1828 پايان يافت و ايران طبق اين معاهده هم ايروان، نخجوان، اردوباد و مغان را از دست داد و بارديگر مفاد قرارداد گلستان را نيز تاييد كرد و قبول كرد كه مبلغي هم به روسيه غرامت بپردازد و فعاليت كشتيراني اش در درياي مازندران محدود شود. طبق اين معاهده، روسيه حق «كاپيتولاسيون» نيز به دست آورد. آصف الدوله و ميرزا ابوالحسن خان كه از جانب ايران معاهده تركمنچاي را امضا كرده بودند در آن زمان متوجه محدوديت كشتيراني و حق كاپيتولاسيون نشده بودند زيرا كه معلومات و تجربه ديپلماتيك كافي نداشتند.
    تا زمان استيلاي روسيه، منطقه اي كه امروز جمهوري آذربايجان را تشكيل مي دهد، خاك اصلي ايران و گرجستان و ارمنستان تحت الحمايه ايران بودند. روسها پس از تصرف موقت «دربند» قفقاز در سال 1727 چشم طمع از ساير نواحي اين منطقه برنداشته بودند كه با استفاده از قزاقهايي كه به تزارها پناهنده شده بودند به دست اندازي در اين ناحيه ادامه دادند (قزاق در لغت يعني ماجراجو ).
    پس از فروپاشي شوروي كه برجاي امپراتوري روسيه نشسته بود، يكي از دو طرف قراردادهاي گلستان و تركمن چاي، از ميان رفته و ديگر وجود نداشت؛ با اين كه نخجوان از لحاظ جغرافيائي منطقه اي "جدا" است، بر خلاف پيش بيني هاي قبلي، از تهران صدايي و ادعايي به گوش نرسيد!.
    جمعيت مناطقي كه در 1829 در اختيار امپراتوري روسيه قرار گرفت در زمان فروپاشي شوروي (سال 1991) جمعا 17 ميليون نفر بود. يك غفلت گورباچف، نه تنها همه اين تلاشهاي دويست ساله مسكو را برباد داد بلكه دردسرهايي براي ورّاث خود (دولت كنوني روسيه) برجاي گذارد كه برطرف ساختنش آسان نيست و اگر موضوع سلاح اتمي و قدرت تخريبي آن دركار نبود بعيد نبود كه ماجراي هشتم آگوست 2008 و حمله نظامي گرجستان به اوستياي جنوبي، غرب و شرق را برسر گرجستان وارد جنگ مي کرد.
    (درباره جنگهاي ايران و روسيه و اوضاع قفقاز مطالب متعدد در زمان خود در اين سايت آمده است)
    14 سپتامبر سال 1829 ميلادي در پايان جنگ روسيه و عثماني (تركيه) كه به شكست عثماني انجاميد، اين دولت (عثماني) با امضاي معاهده اي از همه دعاوي خود در قفقاز جنوب غربي صرفنظر كرد. چون معاهده این دو دولت در شهر آدريانپول Adrianople (هادريانپوليس = ادرنه) امضاء شده بود به معاهده آدريانپول معروف شده است. روس ها كه قبلا در دو جنگ با ايران، اراضي ماوراء ارس را تصرف كرده بودند به اين ترتيب پس از امضاي معاهده آدريانپول مالك بدون مدعي همه قفقاز (گرجستان، ارمنستان و ... جمعا 78 هزار مايل مربع) شدند كه سلطه آنان تا 160 سال بعد ادامه يافت و اينك منحصر به قسمت شمالي قفقاز از جمله داغستان و چچن است. به نوشته برخي از مورخان، هدف تزار وقت روسيه از جنگ با عثماني، عمدتا اجبار اين دولت به تاييد معاهدات خود با ايران معروف به «گلستان و تركمنچاي» و صحه گذاردن بر متصرفات مسكو در قفقاز بود. عثماني از پيش از صفويه، چون خودرا جانشين روم شرقي مي پنداشت مدعي برخي از نقاط قفقاز جنوب غربي (ايروان و مناطق اطراف آن) بود. زد و خوردهاي روسيه با عثماني كه منجر به امضاي قرارداد آدريانپول شد از 26 آوريل سال 1828 با اعلان جنگ روسيه به عثماني آغاز شده بود. در آن سال قتل عام يونانيان توسط تركان عثماني اين بهانه را به دولت روسيه داده بود كه به نام حمايت از يونانيان هم مذهب خود با عثماني وارد جنگ شود. نيروهاي روسيه در هشتم ژوئن همين سال از دانوب گذشته و در 12 اكتبر "وارنا "را متصرف شده بودند. عثماني ها پس از شكست هاي كولوچا kulevcha، سيليستريا silistria و آدريانوپل، پيشنهاد ترك مخاصمه دادند و قرارداد پايان جنگ در 14 سپتامبر 1829 به امضاء رسيد. طبق مواد ديگر همين قرارداد بود كه مراد دوم سلطان عثماني بر استقلال يونان صحه گذارد، و مولداوي (مولدوا) و "والاشيا"را هم به روسيه داد. دولت مسكو با امضاي قرارداد 1829 آدريانوپل Adrianople نه تنها مالك بدون مدعي همه قفقاز شد بلكه امتياز هايي هم از عثماني براي صربستان و يوناني ها و عبور كشتي ها از تنگه هاي درياي سياه گرفت كه چهار سال بعد با معاهده «خونكار اسكله سي» عبور كشتي هاي كشورهاي ديگر را از اين تنگه ها محدود كرد كه خشم فرانسه و انگلستان را برانگيخت.

  6. #6

    پیش فرض

    درگذشت مشکوک نخستين رئيس الوزرا پس از مشروطيت


    در چنين روزي در سال 1286 در تهران اعلام شد که ميرزا نصرالله مشير الدوله 21 شهريور (دو روز پيش از آن) درگذشته است. مرگ ميرزا نصرالله خان که به درستي معلوم نشده که هوادار استبداد بود يا مشروطه، ناگهاني و مشکوک اعلام و وعده رسيدگي در اين زمينه داده شده بود.
    ميرزا نصرالله خان نخستين رئيس الوزرا پس از مشروطيت ايران بود. وي قبل از مشروطيت هم به سمت رئيس الوزرايي دست يافته بود. پس از وي، ميرزا علي اصغرخان اتابک به سمت رئيس الوزرايي تعيين شده بود

  7. #7

    پیش فرض

    کناره گيري مخبرالسلطنه از نخست وزيري به اشاره رضاشاه



    در کابينه هدايت، فروغي وزير امور خارجه، حسن تقي زاده وزير دارائي و علي اکبر داور وزير دادگستري بودند. در زمان همين کابينه قانون تمديد قرارداد نفت با انگلستان تصويب، تيمورتاش به جرم اخذ رشوه به پنج سال زندان و دکتر ليندنبلات آلماني مدير بانک ملي به جرم دادن گزارش خلاف واقع به 18 ماه حبس محکوم شده بودند. اشاره رضاشاه به کناره گيري هدايت سه ماه پس از تصويب قرارداد نفت (پيش از آن که اعتبار قرارداد اوليه منقضي شود) صورت گرفته بود. تمديد قرارداد نفت موسوم به قانون سال 1933 از قوانين ننگين ايران بشمار مي رود زيرا که به موجب آن، مدت و منطقه مشمول قرارداد افزايش يافته بود و از همان زمان رجال ميهندوست در صدد برآمده بودند تا در فرصت مناسب (که 17 سال بعد دست داد) کل اين قرارداد را ابطال و دست انگليسي ها را از ايران کوتاه کنند.
    23 شهريور 1312 هجري اعلام شد كه مهدي قلي هدايت (مخبرالسلطنه) از رياست دولت كناري كرده و محمدعلي فروغي نخست وزير ايران شده است. کناره گيري هدايت به خواست رضا شاه صورت گرفته بود. هدايت در نخستين کابينه پس از مشروطه شدن ايران وزير تجارت بود.

  8. #8

    پیش فرض

    بازداشت دو وزير


    23 شهريور 1357 هجري (14 سپتامبر 1978 ) و در جريان انقلاب، منصور روحاني و فريدون مهدوي، دوتن از وزيران سابق، به اتهام سوء استفاده از قدرت و مقام خود بازداشت شدند. بعدا وزيران و مقامات ديگري ازجمله امير عباس هويدا هم به زندان فرستاده شدند، اما کسي جدي بودن اين عمل را باور نداشت و آن را يک بازي براي ساکت کردن مردم مي دانست. يكي از اتهامات مهدوي اعمال نفوذ در انتخابات شوراها در مهرماه 1355 بود. در آن زمان مهدوي عملا رئيس حزب رستاخيز بود. پس از پيروزي انقلاب، تني چند از وزيران و مقاماتي که به اين صورت، از فبل بازداشت بودند و نتوانسته بودند در دو روز 21 و 22 بهمن سال 1357 فرار کنند به راي قاضي شرع (صادق خلخالي) اعدام شدند.
    __________________

  9. #9

    پیش فرض

    سند تازه اثبات مالکیت جزایر 3گانه در خلیج فارس، به روایت روزنامه کیهان



    روزنامه کیهان چاپ تهران در صفحه دوم شماره 24 شهریور 1387 (14 سپتامبر 2008) خود در گزارشی از قول یک رادیو دولتی آمریکا و به نقل از "مجيد تفرشي" پژوهشگر تاريخ در لندن چنین گزارش کرده بود:
    "وقتي من (مجید تفرشی) و ديگران براي ديدن اسناد سال 1972 (از طبقه بندی خارج شده دولت لندن) مراجعه كرديم، اعلام شد اين اسناد حساس هستند و ممكن است انتشار آنها كفه را به نفع يكي از طرفين دعوا (ايران) سنگين كند. بنابراين، حداقل تا 10 سال (دیگر) آزاد نمي شوند!.".
    طبق همین گزارش کیهان، مجید تفرشی گفته است: " براساس این اسناد (اسناد مورد بحث، و برملاء شده دولت لندن) كه (او) به تازگي رؤيت كرده نقشه اي دیده می شود كه مساحان يا نقشه كش هاي انگليسي در سال 1886 تهيه كرده و ملكه ويكتوريا توسط لردسالزبوري به ناصرالدين شاه هديه داده بود. این نقشه كاملاً نشان از ايراني بودن جزاير (سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) دارد. طبق اسناد، لردسالزبوري بعداً (پس از پشیمان شدن از دادن نقشه به ناصرالدین شاه) گفته بود اعطاي اين نقشه و بهره برداري ايران از آن به من ياد داد که هرگز به هيچ دولت خارجي نقشه هديه نكنم.".
    وي (مجید تفرشی) در توضیح خود افزوده بود: "تا سال 1903 كه نيروهاي انگليسي جزاير سه گانه را اشغال نكرده بودند، جزاير به مدت طولاني و به طور كامل در اختيار ايران بودند و ساكنان آنها هم از صفحات جنوبي ايران بوده اند. اما از آن سال جزيره ها از سوي انگلستان - در دوره ضعف دولت مظفرالدين شاه- اشغال شدند و تا سال 1971 در دست انگليسي ها باقي مانده بودند.".
    انگلستان در دهه 1970 شرق سوئز و ازجمله خلیج فارس را ترک کرد.

  10. #10

    پیش فرض

    دولتمردان «تاريخنگاران» را تنها بگذاريد



    « وارن » علاوه بر مجموعه شعر و داستانهاي متعدد ، تاليفات ديگر از جمله كتب درسي دارد. همه داستانهاي او زمينه تجربه انساني دارد و پاره اي از انها تجربه هاي خود او را منعكس مي كند. وي كار داستان نويسي را از تجربه هاي خود شروع كرده بود.
    «وارن» در رساله اي درباره نگارش تاكيد بر آن دارد كه دولتمردان « تاريخ نگاران » را تنها بگذارند و در كار آنان مداخله نكنند تا نسلهاي بعدي از واقعيات امروز آگاه شوند و پند و اندرز بگيرندو از همه مهمتر اشتباهات را تكرار نكنند. « وارن » برنده چندين جايزه ادبي از جمله دوبار جايزه پوليتزر شده بود.
    14 سپتامبر سال 1989 « رابرت پن وارن » شاعر و داستان نگار آمريكايي و نويسنده داستان معروف « همه مردان پادشاه » در 84 سالگي درگذشت. وي استاد ادبيات دانشگاههاي ييل ، لوئيزيانا و مينه سوتا بود. داستان « همه مردان پادشاه » درباره سياستمداري به نام « ستارك » بود كه مردم به چشم اميد به او دوخته بودند ، ولي همين كه با آراء و كمك مردم به قدرت رسيد ، سياستباز و مانند ديگران فاسد شد و منافع مردم را كه قبلا آن همه دم از آن زده بود به فراموشي سپرد و به اين ترتيب آرزوي مردم را برباد داد و باعث سلب اعتماد آنان شد و....

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •