صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

موضوع: علی شریعتی

  1. #11
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2008/06/01
    محل سکونت
    طهرون
    نوشته ها
    489

    پیش فرض

    علی شریعتی







    شگفتا !

    وقتي که بود نمي ديدم‌‌ ، وقتي مي خواند نمي شنيدم


    وقتي ديدم که نبود ، وقتي شنيدم که نخواند


    چه غم انگيز است ، که وقتي چشمه اي سرد و زلال


    در برابرت مي جو شد و مي خواند و مي نالد


    تشنه آتش باشي و نه آب


    و چشمه که خشکيد


    چشمه که از آن آتش که تو تشنه آن بودي


    بخار شد و به هوا رفت


    و آتش کوير را تافت و در خود گداخت


    و از زمين آتش رويـيد و از آسمان باريد


    تو تشنه آب گردي و نه تشنه آتش


    و بعد عمري گداختن
    از غم نبودن کسي که تا بود از غم نبودن تو مي گداخت .


    یادش سرشار ٬ از سرشاری که به من داد...
    ویرایش توسط zahir : 2009/03/09 در ساعت 10:27

  2. #12
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2008/06/01
    محل سکونت
    طهرون
    نوشته ها
    489

    پیش فرض

    علی شریعتی

    مطلب زیر بر گرفته ازسمینار دکتر شریعتی درباره حجاب است.
    با توجه به اینکه مسئله حجاب و سخنان دکتر در این باره نیاز به چند مرحله نوشتار دارد و عموما" از حوصله دوستان خارج است ؛ بنابر این چکیده ای بسیار مختصر از سمیناری که درباره حجاب بوده است را در زیر آورده ام.
    دوستانی که نیاز به مطالعه بیشتر و نظر دکتر شریعتی در این باره دارند را به خواندن کتاب زن (فاطمه، فاطمه است ) دعوت می نمایم.







    آنچه در همه پدر و مادر ها مشترک است ، این است که مذهب را طوری تعریف می کنند که انگار شیپور را از طرف دیگرش باد می کنند !
    توصیه هایی که به نسل جوان می کنند اینطوری است .
    درست مثل این است که طبیبی - یا به هر حال آدمی - دائم به کسی که لبش زخم شده یا صورتش جوش زده بگوید که « جوش نزن » و « زخم نشو » ؛ و بعد هم بگوید که به طور مثال «زخم شدن دهن فلان بدی را دارد ؛ جوش صورت فلان قدر بد است» !
    این - اگر چه درست است – اصولا" چه تاثیری دارد ؟ چه می خواهد بشود و بعد چه نتیجه ای می خواهد بگیرد ؟
    به جای این صحبتها باید فهمید چه عواملی باعث شده که این جوشها در زندگی روحی این بچه و این نسل بوجود آمده ؛ آن ریشه ها را باید یافت.
    تجربه نشان می دهد که به عنوان اینکه دین فلان چیز را می گوید ، نمی شود حجاب را بر زن تحمیل کرد ، و عبادت را بر پسر تحمیل کرد ، مگر اینکه یک آگاهی انسانی پیدا کند ، و این ها نماینده یک طرز فکر باشد.
    آیا در عوام ما پوشش اسلامی به عنوان یک طرز تفکر خاص است؟
    نه ، طرز تفکر خاص نیست ، بلکه به عنوان تیپ خاص است ، که در آن مومن دارد ، فاسق دارد ، بد اندیش دارد ، خوش اندیش دارد ، خلاصه همه جور آدمی دارد !
    البته حجاب غیر از چادر است ؛ چادر فرم است.
    اصل قضیه این است که ، این دختری که الان می خواهد پوشش را انتخاب کند ، انگیزه اش چیست؟
    معمولا انگیزه این است که « مادرم همینطور بوده ، خاله ام همینطور است ، محیطمان همینطور است ».این ، یک لباس سنتی است ؛ نشانه طبقه عقب مانده در حال مرگ است. جلویش را هم نمی توان گرفت ؛ بخواهی ده سال دیگر هم ادامه اش بدهی ، بعد از سال یازدهم تمام می شود ؛ رشد و تکاملش به سمت ریختن این حجاب است ، یعنی تکامل جامعه به سمت تَرک آن سمبل های سنتی اُمّلی.
    بنابر این شما طرز فکر بچه ها را عوض کنید ، آنها خودشان پوشش را انتخاب خواهند کرد ؛ شما نمی خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید ! او خودش انتخاب می کند. شما را بطه عاشقانه بین او و این عالم وجود برقرار کنید ؛ او خودش به نماز می ایستد . هی به زور بیدارش نکنید !
    « دکتر علی شریعتی »
    ( زن ، ص۲۷۱ و ۲۷۲ و ۲۸۴ و ۲۸۸ )
    ویرایش توسط zahir : 2009/03/09 در ساعت 10:26

  3. #13
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2008/06/01
    محل سکونت
    طهرون
    نوشته ها
    489

    پیش فرض

    علی شریعتی







    وه که چه زمینه آماده ای برای استعمار که فریاد بکشد :
    - آزاد شو .
    - از چی ؟
    - دیگر « از چی » ندارد ؛ داری خفه می شوی ، هیچ چیز نداری ، محرومی ، آزاد شو ! از همه چیز آزاد شو !
    آنکه در زیر سنگین ترین بارها خفته است و دارد خفه می شود ، فقط به نفس آزاد شدن و برخواستن از زیر آوار خفقان و فشار می اندیشد ، نه به چگونه آزاد شدن ، چگونه برخواستن !
    زن آزاد می شود اما نه با کتاب و دانش و ایجاد فرهنگ و روشن بینی و بالا رفتن سطح شعور و سطح احساس و سطح جهان بینی ، بلکه با قیچی !
    قیچی شدن چادر !
    زن یک باره روشنفکر می شود !
    «زن ، حیوانی که خرید می کند » ! تعریف جامع و مانعی که ارسطو از انسان می کند - «انسان ، حیوان ناطق » است - در زن ، تبدیل می شود به « انسان ، حیوانی که خرید می کند ».
    یکی از همین مجلات مخصوص زن شرقی ، نوشته بود که در تهران از سال ۱۳۳۵ تا ۴۵ ، مصرف لوازم آرایش ۵۰۰ برابر شده است و موسسات زیبایی ۵۰۰ برابر.
    ۵۰۰ برابر رقم بسیار سنگینی است معجزه است ! ، در طول تاریخ بشر سابقه ندارد.
    البته در سال ۴۵ ، اگر همین نسبت تصاعدی را تا امسال حساب کنیم.... من که عقلم قد نمی دهد.
    در جامعه ، هر مصرفی ، مصرف هایی را تداعی می کند ، مثلا همین که قبایم عوض شد و کت و شلوار جایش را گرفت ، گیوه ام نیز فرق می کند و کفش می شود و......
    برای عوض کردن مصرف باید عقیده ، تیپ ، سلیقه و سنت تاریخ و جامعه را نابود کرد ؛ این است که سرمایه داری برای دستمالی ، قیصریه را آتش می زند.
    اکنون که باید تغییر پیدا کند و متفکرین و آگاهان جامعه ، ناشی و بی خبرند پس چه بهتر که من - سرمایه دار - دست به کار شوم و قالب هایم را آماده کنم تا همین که زن از قالب های سنتی اش در آمد ، قالب های خود بر سرش زنم و به شکلیش در آورم که می خواهم ، و آنگاه او را - به جای خودم - مامور در هم ریختن جامعه خودش کنم. به اصطلاح مشهور فرانکو :« ستون پنجم » نیروی خارجی ، در داخل !

    « دکتر علی شریعتی »
    (زن ، ص ۱۰۹ و ۱۱۰ )
    ویرایش توسط zahir : 2009/03/09 در ساعت 10:25

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •