از هيپنوتيزم چه مي دانيد؟

هيپنوتيزم عبارتست از يک نوع حالت رواني مخصوص که تحت تلقينات شخص «خواب کننده» توسط شخص «خواب شونده» پذيرفته مي شود به شرط اين که تلقينات برخلا ف احساس و وجدان شخص خوابرو نباشد. عده اي هيپنوتيزم را تمرکز و توجه شديد روي موضوع يا نقطه اي خاص مي دانند. هيپنوتيزم يک واقعيت است که در عين شگفت انگيزي پديده اي عادي است. اگر چه مي تواند براي عده اي وسيله تفريح و جلب توجه شود ولي در کل پديده اي است علمي که مفيد و سودمند است و گاه ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گيرد و فاجعه بيافريند.
در درجات اوليه هيپنوتيزم، شخص آگاهي کامل دارد، کاملا احساس مي کند که بيدار است، صداها را مي شنود. اگر تلفن زنگ بزند مي فهمد ، در درجه دوم هيپنوتيزم، شخص هيپنوتيزم شده نمي فهمد که هيپنوتيزم است. تصور مي کند که بيدار است و فقط احساس مي کند که بدنش يا دستش سنگين است.
وقتي انسان فکر يا تصوري را براي مدت زمان طولاني همواره در خواب و بيداري در ذهن خود نگهداشته و پرورش دهد، عاقبت آن تصور به ضمير ناخودآگاه او نفوذ کرده و به حقيقت مي پيوندد.

اصول هيپنوتراپي
عامل اصلي در هيپنوتيزم تلقين است و تلقين هم عبارت از القاء فكري است بطور نيمه خودكار . قسمتهاي مختلف مغز ، هر يك انجام كار و وظايفي را بعهده دارند . هنگام هيپنوتيزم قسمتهاي ديگر مغزکه به انديشه هاي مختلف توجه دارند ، از كار ايستاده و فقط يك فكر و موضوع براي سوژه باقي مي ماند و آن توجه و تمركز به يك نقطه يا فكر است و در چنين حالتي تلقين وارد صحنه شده و سوژه ، افكار تلقين شده را مي پذيرد . امروزه از بسياري از جنبه هاي هيپنوتيزم در پزشكي, روانپزشكي و دندانپزشكي استفاده مي شود. پزشكي جديد معتقد است كه بيشتر از 80% بيماريها و بسياري از ناتوانيها ناشي از استرس وبويژه انقباضات عضلاني هستند وبا ريلكس كردن عضلات كه طبعاً با آرامش روحي همراه است ميتوان از بروز آنها پيشگيري و يا آنها را درمان نمود. هيپنوتيزم کردن ديگران کار ساده اي نيست و کسي که دنبال فراگيري دگر هيپنوتيزم است نياز به چند شرط لازم(نه کافي) دارد.
1- اعتماد به نفس خوبي داشته باشد.
2- از احساس شکست نترسد. چون شکستها پله هايي براي ترقي هستند.
3- تمرين و ممارست داشته باشد
4- از اثر گذاري خوبي روي ديگران برخوردار باشد.
5- هميشه نسبت به خود و اطرافيان نگاه مثبت داشته باشد وسعي کند خودش و ديگران را هميشه دوست داشته باشد.
مهمترين اصل در يادگيري و اعمال هيپنوتيزم
تلقين به عنوان مولفه اصلي در هيپنوتيزم تاثير چشمگيري دارد .
بايد سعي شود به اشخاصي که مورد هيپنوتيزم قرار مي گيرند تلقين ارائه شود ولي بايد در تلقين کردن مواردي را مد نظر داشت.
1- با اصول پنجگانه تلقين آشنايي کامل داشته باشيم و روشهاي استفاده آن را بخوبي بدانيم .
از هيپنوتيزم چه مي دانيد؟
2 - تلقين را بايد با لحن شيوا بدهيم .
3- با توجه به خصوصيات شخص بايد تلقين را به صورت آمرانه و يا خواهشانه دهيم . آمرانه بيشتر براي افراد سلطه پذير استفاده ميشود و خواهشانه بيشتر براي افراد سلطه جو استفاده ميشود .
4 - زير و بم کردن صدا هنگام تلقين دادن خيلي مهم است .
5- سعي کنيم که در تلقين کردن از شاخه اي به شاخه ديگر نپريم.
6- سعي نکينم که با تلقين هاي ممتد و بدون فاصله شخص رو خسته کنيم .خيلي اوقات تاثير مکثهاي بين تلقين بيشتر از خود تلقين است . البته اين مکثها نبايد بيش از 4 الي 6 ثانيه طول بکشد در اين مکث ها شخص تمرکز کامل به تلقين هاي شما پيدا ميکند.
کاربرد هيپنوتيزم در روان درماني
به وسيله هيپنوتيزم مي توان تغييرات زيربنايي در شخص به وجود آورد. در واقع عملکرد هيپنوتيزم بصورتي است که سوژه را (شخص هيپنوتيزم شونده) در يک حالت نيمه خواب مي بريم و در اين حالات با ضميرناخودآگاه وي ارتباط برقرار مي کنيم و به وسيله تلقينهاي پي در پي تغييرات مورد نظر را در رفتار شخص به وجود مي آوريم .
متاسفانه با وارد شدن افراد غير متخصص به اين رشته و تبديل آن به يک عمل نمايشي موزيکال يا سيرک، از اعتبار هيپنوتيزم بصورتي جدي در مجامع علمي کاسته شد. همچنين اجراي هيپنوتيزم از طريق افراد ناشي که صرفاً با خواندن چند کتاب و بدون هيچگونه آموزش علمي وعملي خود را "هيپنوتيزور" مي نامند، باعث شد تا اعتماد که اولين شرط يک مشاوره موثر هيپنوتيزمي است از سوژه سلب شود از روش بي نظير هيپنوتيزم در جهت از بين بردن ضعفهاي شخصيتي و عادات منفي مثل ترس ها و جايگزين ساختن ويژگي هاي مثبت در انسان مي توان سود جست. اشخاصي که همواره در زندگي شان موفق هستند بر شعور باطن خويش برنامه نويسي مثبت کرده اند همچنين افرادي که در زندگي ناتوان مي باشند قبلا روي ناخودآگاهشان برنامه نويسي منفي کرده اند. مثل افراد خلافکار و بزهکار. شايد اين سوال مطرح شود که اينان که هيپنوتيزم نشده اند پس چگونه بر شعور باطن خود برنامه نويسي مثبت يا منفي کرده اند ؟ در جواب بايد گفت : وقتي انسان فکر يا تصوري را براي مدت زمان طولاني همواره در خواب و بيداري در ذهن خود نگهداشته و پرورش دهد، عاقبت آن تصور به ضمير ناخودآگاه او نفوذ کرده و به حقيقت مي پيوندد. ولي بزرگترين مزيت هيپنوتيزم در اين است که از طريق چند جلسه هيپنوتيزم طي چند روز يا حداکثر چند هفته مي توان تصور دلخواهي را بر شعور باطن فردي برنامه نويسي کرد .
اشخاصي که همواره در زندگي شان موفق هستند بر شعور باطن خويش برنامه نويسي مثبت کرده اند

اما يک اخطار بزرگ و حياتي اين است که تنها وتنها خطر واقعي هيپنوتراپي زماني است که آن را يک هيپنوتيزور غير ماهر و بي صلاحيت انجام دهد .
تصورات غلط در مورد هيپنوتيزم
تصورات غلطي كه در هيپنوتيزم در جامعه وجود دارد سد مهمي را در راه پيشرفت علمي آن در جامعه به وجود آورده است .از جمله اين تصور كه هيپنوتيزم نوعي خواب است. در حالي كه تحقيقات مختلف نورولوژيك نشان مي دهد كه امواج مغز در هيپنوتيزم با خواب متفاوت است. تصورات غلط ديگر مانند اعتقاد به اينكه در حالت هيپنوتيزم فردكنترل رفتاري خود را از دست مي دهد و تحت تسلط هيپنوتيزور قرار مي گيرد يا افراد كند ذهن هيپنوتيزم مي شوند يا اينكه فرد هيپنوتيزم شده ممكن است بيدار نشود يا اينكه افراد ساده لوح زودتر هيپنوتيزم مي شوند و صدها تصور غلط ديگر . در حالي كه حقايق علمي نشان مي دهد افرادفقط در صورت تمايل مي توانند هيپنوتيزم شوند و در حين هيپنوتيزم در صورتي كه تلقينات ارائه شده با اعتقادات آنها مخالف باشد به راحتي در مقابل آن ايستادگي مي كنند و در هر مرحله از هيپنوز در صورت تمايل مي توانند ازحالت خلسه خارج شوند . همچنين مشخص شده كه برعكس تصور حاكم , افراد با هوش هيپنوتيزم پذيري بالاتري نسبت به بقيه افراد جامعه دارند .