نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: پيشگويي که حتما رخ مي دهد!؟

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/07
    سن
    38
    نوشته ها
    2,630
    سپاس ها
    750
    سپاس شده 1,111 در 840 پست

    2 پيشگويي که حتما رخ مي دهد!؟

    پيشگويي که حتما رخ مي دهد!؟

    در آستانه ي سال جديد و دل مشغولي هاي مخصوص عيد که به جاي خود بسيار زيبا ست ، خالي از لطف نيست اين مقاله را بخوانيد و راجع به آن فکر کنيد، شايد براي سال جديد با خود قرار ومدارهايي داشته باشيد...
    ***
    هيچ چيز به اندازه «مرگ‏»، براى آينده انسان، قطعى نيست!
    شگفت اينكه از هيچ چيز هم به اندازه مرگ، «غافل‏» نيستيم.
    دو موش سياه و سفيد ، يعنى شب و روز، پيوسته در حال جويدن‏ريسمانى هستند كه ما از آن، در چاهى آويزان شده‏ايم كه به «گور» منتهى‏مى‏شود.
    اين ريسمان، «عمر» ماست. و... شب و روز، پيوسته در حال كاستن و فرسودن آنند.
    «جوانى‏»، بهارى زودگذر است. عمرها خيلى زود مى‏گذرد ، به سرعت‏ابرهاى آسمان!
    درست است كه بايد به زندگى «اميدوار» باشيم و هر كس به «اميد» زنده است، ولى غفلت از اين آينده حتمى و قطعى هم كار خردمندان‏نيست. وقتى مرگ فرا برسد ، نه از پزشك كارى ساخته است، نه دارو ودرمان و طلسم و جادو و جنبل كارساز است و نه مهلتى براى تدارك وجبران.
    «اى كه دستت مى‏رسد! كارى بكن پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار!».
    و اين «كار»، مى‏تواند خدمت‏به مردم و ميهن باشد، يا تلاش روز و نيايش شب، يا فعاليت عملى و آموزشى، يا روشنگرى اجتماعى، ياخودسازى اخلاقى، يا ذخيره‏سازى «عمل صالح‏» براى روز نياز.
    به فرموده مولاي مان على‏عليه السلام:
    « مجهز و آماده و گوش به زنگ باشيد! نداى كوچ ، در داده‏اند ،
    اين قدر به دنيا دل نبنديد و توشه آخرت برگيريد،
    گردنه‏هايى سخت و منازلى هولناك در پيش داريد،
    مرگ در چند قدمى شماست، با چنگالى آماده!
    وابستگى‏هاى دنيايى را قطع كنيد و ره‏توشه تقوا برداريد». (1)

    مرگ، دريچه ورود به دنيايى بزرگتر و شكستن حصار تنگ و محدوددنياست. پس از آن، نه فرصت‏بازگشتى است، نه مهلت عملى! آخرت و بهشت، خانه‏اى است كه آن را با دو دست « ايمان‏» و « عمل‏» مى‏سازى ودر آن ساكن مى‏شوى.
    هر كار و گام و تلاش تو، بخشى از «آينده‏»ات را مى‏سازد.
    تو ، يا معمار بهشت‏خويشتنى، يا هيزم‏كش دوزخ خويش.
    مرگ، لحظه «مهر خوردن‏» به پرونده اعمال است... پس نبايد از آن‏غافل بود!
    وقتى حادثه در كمين است، «غفلت‏» گناه بزرگى است. خطر و حادثه درچند قدمى است. حادثه‏اى حتمى و ترديدناپذير! دير يا زود ، بخواهيم يانخواهيم، بگريزيم يا بمانيم، گريبان ما را خواهد گرفت.


    مهم آن است كه غافلگير نشويم و آمادگى برخورد و رويارويى با آن راداشته باشيم.
    بناست‏بى‏خبر و ناگهانى ما را به مسافرت دور و دراز و برگشت‏ناپذيرببرند. در اين سفر، عبور از گذرگاه هاى خطرناك و گردنه‏هاى سخت و پاسگاههاى تفتيش و بازرسى در پيش است. هيچ ايستگاه و مهمانسرا وبازار و قهوه‏خانه و پارك و چشمه‏اى هم در سر راه نيست. هر كس بايدآذوقه و ره‏توشه و وسايل سفر و استراحت‏خود را با خود بردارد.


    پيشگويي که حتما رخ مي دهد!؟
    آيا آماده سفريد؟!
    از سختى‏هاى اين راه طولانى و دشوار، كسى خبر داده است كه آن‏سوى «ديوار مرگ‏» را هم مى‏ديد و از دوره برزخ و قيامت‏خبر داشت، يعنى‏حضرت على‏عليه السلام كه مى‏فرمود: اگر پرده‏ها كنار رود ، بر يقين من چيزى‏افزوده نخواهد شد. همين امام بزرگ، هر شب پس از نماز عشا، در كوفه وميان مردم چنين ندا سر مى‏داد تا همه مسجديان بشنوند:
    «اى مردم!... آماده و مجهز باشيد! نداى كوچ سرداده‏اند. اين همه به دنياچسبيدن براى چيست؟ با بهترين ره‏توشه‏ها آماده كوچ باشيد. راهتان‏به سوى معاد و گذرتان بر «صراط‏» است. هراسى بزرگ و منزلگاههايى‏مخوف بر سر راه است كه حتما بايد از آنها بگذريد...» (2)
    امام على‏عليه السلام فرمان «آماده باش‏» داده است. كجايند سربازان و پيروان‏آن امام؟
    از پيامبر خداصلى الله عليه وآله پرسيدند: هوشمندترين و زيرك‏ترين مؤمنان‏كيست؟ فرمود:
    «آن كه بيشتر به ياد مرگ باشد و براى آن آماده‏تر باشد». (3)
    آنچه ما را از «مرگ‏» مى‏ترساند ، خرابى خانه آخرت است. آنچه سبب‏چنگ‏زدن و چسبيدن به اين «دنيا»ست، احساس «تهيدستى‏» در «روزمحاسبه‏» است.


    وقتى راوى، از امام سؤال مى‏كند كه «چرا از مرگ مى‏ترسم؟» حضرت‏پاسخ مى‏دهد:
    «چون براى آن دنيا چيزى نفرستاده‏اى و خانه آخرت خالى است و هيچ‏كس دوست ندارد از خانه آباد، به ويرانه كوچ كند!».
    وقتى آخرت، بازتاب اعمال دنياست و مردم در قيامت، محصول زراعت‏دنيا را «برداشت‏» مى‏كنند، ترس كسانى كه در «فصل كشت‏»، چيزى براى‏آن روز نكاشته و بذرى نيفشانده‏اند، طبيعى است!
    عده‏اى مشتاق هجرت از اين خاكدان به سراى جاويدند.
    عده‏اى را هم كشان كشان و به زور، مى‏برند.
    انبيا آمده‏اند تا شوق رفتن و جذبه كوچ به آن خانه و منزل را در دل‏هاپديد آورند ، رفتنى عاشقانه و اميدوار، نه ترسان و به زور!
    اگر «آن جهانى‏» باشى و براى «آن جهان‏» كار كرده باشى و بدانى كه‏« نعيم مقيم‏» و «خلد برين‏» چشم به راه توست، بى‏صبرانه در انتظار آن‏« لحظه موعود » خواهى بود ، آنگونه كه على‏عليه السلام مشتاق رفتن بود وحسين‏عليه السلام هر چه به آن لحظه نزديك‏تر مى‏شد، چهره‏اش شاداب‏تر وبرافروخته‏تر مى‏شد.
    «جان عزم رحيل كرد ، گفتم كه مرو! گفتا: چه كنم؟ خانه فرو مى‏ريزد!».
    و... خدا نكند كه زير آوار جاذبه‏هاى ناپايدار دنيا «مدفون‏» شويم.


    پي نوشت :
    1- تجهزوا رحمكم الله فقد نودى فيكم بالرحيل... (نهج‏البلاغه، فيض الاسلام،خطبه 195).
    2- بحارالانوار، ج 68 ، ص 263.
    3- همان، ص 267.

  2. 2 کاربر از پست مفید azadeh سپاس کرده اند .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •