هلاکو برادر منکو قاآن، خان مغول بود که به دستور برادر، مسؤول فتح و فرمانروایی بر ایران و بغداد شد.
هلاکو از فرزندان تولی بود که با حکومتش بر ایران، سلسله ایلخانان یا خانان محلی بنیاد گذاشته شد.

حمله ی هلاکو به ایران

هلاکو در 30 ذی القعده 653 ق / 1 ژانویه 1256 م به همراه 000/129 مرد جنگی از جیحون گذشت و تقریباً بدون مقاومتی بخشهای شمالی فلات ایران را متصرف شد.
تنها اسماعیلیان بودند که در پناهگاههای مستحکم و غیر قابل دسترس خود سنگر گرفتند که عاقبت آنان نیز چون توان مقاومت و پایداری نیافتند ، تسلیم شدند.
واپسین امام اسماعیلی پس از این واقعه از دنیا رفت .
امیران و شاهان کوچک محلی مستقر در کوههای زاگرس، فارس و کرمان به میل خود فرمانبردارِ حاکمان تازه مغول شدند و خود و متصرفاتشان از آسیب در امان ماند.
در ایران نیز همچون آسیای مرکزی، مغولان به هیچ وجه در صدد آن نبودند که همه خاندانهای فرمانروایان محلی را براندازند و همه جا خود مستقیماً زمام امور را به دست گیرند.
هر کس به میل خود تسلیم آنان می‏شد، در امان می‏ماند و دیگر از ایشان بیم نداشت.
ولی لازم بود تا یک فرد مغول به عنوان ناظر در هر ناحیه مقیم شود تا خراج و مالیات را بستاند.
مغولان همچنین برخی از نواحی را که تسلیم نشده بودند، دست نخورده باقی گذاشتند، از آن گذشته مناطقی وجود داشت که به سبب صعب العبور بودن، قادر به تصرف آن جا نمی‏شدند.
از جمله امارت کَرت در اطراف فرات، مناطق گرم و مرطوب جنوب دریای خزر و کرانه‏های شمالی خلیج فارس، که به دلیل بدی آب و هوا و موانع طبیعی، مغولان را از اقامت طولانی در این نواحی باز می‏داشت.

پیشروی هلاکو به غرب و تصرف بغداد

هلاگو به پیشرفت خود به سوی غرب ایران ادامه داد.
در این هنگام سیاست سست و متزلزل مستعصم خلیفه عباسی و وزیرش، بستن یک پیمان مسالمت آمیز را با مغولان غیر ممکن ساخت.
بغداد در 4 صفر 656 ق / 10 فوریه 1285 م به تصرف مغولان درآمد و در مدت چند روز در معرض تاراج این قوم قرار گرفت.
اهل سنت مقیم این شهر، در مقایسه با شیعیان و مسیحیان، وضعی به مراتب ناگوارتر و وخیم‏تر داشتند. چرا که مسیحیان توانسته بودند محبت خان مغول را که همسر اصلی او مذهب نسطوری داشت، نسبت به خود جلب کنند.
شیعیان هم از حمایت دانشمند ایرانی، خواجه نصیر الدین طوسی «وفات 672 ق / 1274 م» برخوردار بودند که در نزد هلاکو منزلتی عالی داشت.
نصیر الدین طوسی که از چنگ اسماعیلیان الموت همراه هلاکو شده بود ، به عنوان مشاور هلاکو خان و برتر از آن به عنوان منجم قرون وسطی شخصیتی برجسته داشت.
زیجی که او برای رصدهای نجومی در رصد خانه مراغهی آذربایجان فراهم آورده بود، به مدت چند سده مورد توجه قرار گرفت.

سقوط خلافت عباسی و پیشروی هلاکو

مغولان خلیفه را پس از چند روز کشتند و خلافت عباسیان پس از پانصد سال پایانی نافرجام یافت و سپاهیان مغول در ادامه پیشروی خود از بغداد به کرانه‏های مدیترانه، از «جزیره» و دامنه‏های جنوبی کوههای ماورای قفقاز گذشتند.
عده‏ای از فرمانروایان محلی نیز که سر تسلیم فرو نیاوردند، پس از زد و خورد، مقهور و ناچار به طاعت شدند.
از آن گذشته، برخی نیز با توسل به دیپلماسی ماهرانه به سلامت رستند، چنان که ارتقیان و سلجوقیان روم نیز چنین کردند.

مرگ منکو قاآن و بازگشت هلاکو به آسیای مرکزی

در همین ایام منکو قاآن برادر هلاکو دار فانی را وداع گفت «657 ق / 1259 م» و چون قرار بود که خان دیگری به جای وی برگزیده شود، هلاگو ناگزیر عازم آسیای مرکزی شد.
در غیبت هولاگو در سال 658 ق / 1260 م، پیشرفت مغولان به سوی باختر محدود شد.
در عین حال، در این بین حادثه‏ای به وقوع پیوست که مسیر تاریخ را تغییر داد و به ویژه برای آینده جهان اسلام اهمیتی فراوان داشت. با بازگشت هولاگو خان، شهرهای سوریه به آسانی تسلیم فاتحان شرقی شد؛ تنها چند دژ کرانه دریا که برخی به صلیبیان تعلق داشت از تصرف مغولان مصون ماند.

درگیری مغولان با سپاه ممالیک

در 25 رمضان 658 ق / 3 سپتامبر 1260 م نیروهای مغول با سپاه ممالیک مصر در عَین جالوت واقع در شمال بیت المقدس رو به رو شدند.
ترکیب نژادی سپاهیان مملوک مصر بسیار شبیه مغولان بود، چه آنان را بیشتر از میان بردگان
ترک و قفقازی خریداری شده تمرین دیده و سپس آزاد شده، برگزیده بودند.
مملوکان با راه و رسم جنگی مهاجمان مغول - که بیشتر سوار نظام بودند - آشنایی کامل داشتند به طوری که می‏توانستند همچون حریفی برابر، در مقابل آنان بایستند.
در نبرد با مغولان، سپاه ممالیک به فرماندهی سیف الدین قدوز بر سپاه مغولان به سرداری کیتو بوقا که آیین مسیحی داشت، چیره شدند و
این نخستین باری بود که مغولان به صورت قطعی ضربه خوردند و ناچار از سوریه عقب نشینی کردند.

لشکرکشی هلاکو؛ سیاست استیلا و ماندگاری

گفتنی است که ایران و قسمت خاوری هلال حاصلخیز در حمله هلاکو، آن اندازه آسیب ندید که یک نسل پیش از آن دیده بود.
این بار مغولان با اعقاب خود بسیار متفاوت بودند، با دنیای اسلام خیلی بیشتر آشنا شدند و از غارتگران وحشی گونه عهد چنگیز معتدل‏تر و مجرب‏تر به نظر می‏رسیدند.
لشکرکشی هلاکو بر خلاف لشکر کشی چنگیز که بیشتر برای انتقامجویی و تخریب و ویرانی بود، مبتنی بر یک نقشه و طرح از پیش تعیین شده صورت گرفت و هدف از آن نیز فرمانروایی، استیلا و ماندگاری بود.

تحکیم قدرت هلاکوخان

در بازگشت از مغولستان، هلاکو به تحکیم قدرت و دفع مدعیان پرداخت.
پسر عمو و مدعی عمده خود برکای - پسر جوجی - را که در دشت قبچاق حاکم بود، و دائماً بر ضد هلاکو تحریک می‏کرد، در اران، نزدیک شماخی مغلوب نمود «جمادی الاول 661 ق».
متصرفات خود را نیز بین پسران و امرای مطیع و دست نشانده خویش تقسیم کرد. از جمله
خراسان و جبال را به پسرش اباقا ، و
اران و آذربایجان را به پسر دیگرش یشموت داد.
معین الدوله پروانه را شحنه مغول در روم و
امیر انکیانو را شحنه مغول در فارس کرد.
وزارت خود را نیز که در آغاز ورود به ایران به امیر سیف الدین خوارزمی سپرده بود،
در اواخر و به دنبال قتل او «661 ق»، به شمس الدین محمد جوینی برادر عطا ملک جوینی داد.