از تاریخ طبرستان (جلد1 صفحه 92)

از جمله‌ آورده‌اند، كه‌ هارون‌ بوزينه‌اي‌ را مقام‌ امارت‌ داد. چنان‌ كه‌ سي‌ مرد از درباريان‌ وي‌ ملتزم‌ ركاب‌ آن‌ بوزينه‌ بودند. و به‌ امر خليفه‌ «او را كمر شمشير بر ميان‌ بستندي‌ و سواران‌ با او برنشستندي‌. هر كس‌ كه‌ به‌ خدمت‌ درگاه‌ او رفتي‌ فرمودندي‌ تا آن‌ بوزينه‌ را دست‌بوس‌ كند و خدمت‌ و...آن‌ بوزينه‌ چند دختر بكر را بكارت‌ برداشته‌ بود» داستان‌ اين‌ بوزينه‌، پاره‌اي‌ حكايات‌ را كه‌ در باب‌ نرون‌ و كاليگولا جبّاران‌ روم‌ نقل‌ كرده‌اند به‌ خاطر مي‌آورد. اين‌ بوزينه‌ تعلق‌ به‌ زبيده‌ داشت‌ كه‌ خاتون‌ خليفه‌ي‌ بغداد بود و چندان‌، در اكرام‌ و تعظيم‌ آن‌ مبالغه‌ مي‌رفت‌ كه‌، اميران‌ غيرتمند تحمّل‌ آن‌ خواري‌ نمي‌توانستند كرد، يكي‌ از اين‌ اميران‌، نامش‌ يزيد بن‌ مزيد شيباني‌، اين‌ بوزينه‌ را بكشت‌ و مرگ‌ او بر هارون‌ و زبيده‌ گران‌ آمد و شاعران‌، زبيده‌ را بدان‌ تعزيتها گفتند و جاي‌ آن‌ بود! و اين‌ همه‌ از كژطبعي‌ و تندخويي‌ خليفه‌ حكايت‌ دارد، كه‌ بر خلاف‌ آنچه‌ ابن‌ خلدون‌ مي‌پنداشته‌ است‌، از اين‌گونه‌ هوسبازيهاي‌ كودكانه‌ هيچ‌ ابا نداشته‌ است‌.

و چنان که در سایر کتب متفرق تاریخی آمده هر روز یک دختر ایرانی باکره برای بوزینه خلیفه مسلمین می برده اند .