صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

موضوع: دولت آل بویه

  1. #11

    پیش فرض

    دولت بویه ری

    اکنون به سراغ شاخه دولت بویهی در ری باز گردیم.گذشت که رکن الدوله در ری با دشواری‏های زیادی روبرو بود.وزیر بلند پایه او ابن العمید در حل دشواری‏های حکومت وی در ری و اصفهان نقشی اساسی داشت.مهم‏ترین دشواری دولت بویهی ری، سامانیان یا سپاه خراسان بود که هر از چندی اقدام به لشکر کشی به سوی ری و منطقه جبال می‏کردند.این زمان، یکی از انگیزه‏های مهم سامانیان، مرز بندی شیعه و سنی میان خراسان و جبال بود.در بحث از سامانیان، گذشت که آنان سخت وفادار به مذهب سنت بودند.اکنون که بویهیان شیعی در ری بودند، سامانیان می‏کوشیدند تا جنگ خود را با آنها، به صورت یک جنگ مذهبی در آورند.
    در سال 355 بیست هزار نفر خراسانی به بهانه آن که به میدان‏های جنگ با رومیان می‏روند به سوی ری حرکت کردند.ابن العمید با زیرکی کوشید تا آنها را آرام کند، اما آنان در پی بهانه بودند تا با رسیدن نیروهای کمکی بیش‏تر از خراسان، ری را به تصرف در آوردند.زمانی که وارد شهر شدند، به قتل و غارت دیلمیان‏پرداخته و به نوشته ابن اثیر با این اتهام که دیلمیان رافضی هستند، به کشتن مردم این شهر پرداختند.نیروهای دیلمی توانستند بر آنها غلبه کرده و با تأمینی که رکن الدوله به آنها داد، به خراسان بازگشتند.
    وشمگیر در سال 356 با حمایت سامانیان در تلاش برای لشکر کشی به ری بود، اما مرگ وی همه چیز را به نفع رکن الدوله پایان داد.شگفت آن که در این سال بسیاری از امیران بلاد مردند .از آن جمله: معز الدوله، وشمگیر، حسن بن فیروزان، کافور اخشیدی امیر مصر، ابو علی بن الیاس امیر کرمان و سیف الدوله حمدانی.
    همان سال، برخی از دشمنان محلی رکن الدوله نیز از میان رفتند و دولت بویهی در ری استحکام بیش‏تری به دست آورد.در سال 361 که بویهیان با سامانیان صلح کرده و منصور بن نوح با دختر عضد الدوله ازدواج کرد، برای مدتی طولانی، نزاع میان آنها پایان یافت.
    تاکنون بارها از ابن العمید یاد کرده‏ایم.وی وزیری فرهنگ دوست و اهل سیاست بود و از هر جهت شایستگی و لیاقت موقعیت خویش را داشت.او در ادبیات عرب تخصص فوق العاده و در شعر عربی مهارتی ستودنی داشت.مجالس علمی و ادبی که در محضر او برگزار می‏شد، ری را به شهری فرهنگی و علمی تبدیل کرد و شهرت وی در این باره، به اقصا نقاط جهان اسلام رسیده بود.
    در سال 366 رکن الدوله درگذشت و اداره ممالک بزرگی که در اختیار او بود، به فرزندش عضد الدوله رسید.پیش از درگذشت وی، تمامی بویهیان در اصفهان اجتماع کرده و رکن الدوله در حضور آنها عضد الدوله را جانشین خود کرد.
    ابن اثیر از اخلاق رکن الدوله و منش اجتماعی او و کمکش به بی‏خانمان‏ها سخت ستایش کرده و از کمک بزرگی که وی درباره علویان می‏کرد، یاد کرده است.رکن الدوله می‏گفت که از برخورد خشن مرداویج و بدی سرانجام او درس گرفته، مصمم شده تا در زندگی برخورد نرمی با مردم داشته باشد.

  2. #12

    پیش فرض

    دولت بویه ری پس از رکن الدوله

    با بازگشت عضد الدوله به عراق، برادرش فخر الدوله ـ فرزند رکن الدوله ـ به حکومت ری و همدان منصوب شد.اندکی بعد، وی با عضد الدوله به مخالفت برخاست.همین امر سبب آمدن عضد الدوله به جبال شد.فخر الدوله به امید کمک‏سر در مسجد جورجیر از دوره آل بویه آرامگاه صاحب بن عباد (م 385) بنای معاصرگرفتن از زیاریان نزد آنان رفت و برادر دیگر وی مؤید الدوله به حکومت ری رسید.پس از آن عضد الدوله به بغداد بازگشت.او در مسیر، بسیاری از سرکشان کرد و جز آنها را آرام کرد.
    سلاطین بویهی ری/سالهای حکومت
    عماد الدوله علی/320 ـ 335
    رکن الدوله حسن/335 ـ 360
    فخر الدوله/366 ـ 387
    مجد الدوله رستم/387 ـ 420
    بعد از این ری به دست محمود غزنوی افتاد.
    سلاطین بویهی همدان و اصفهان/سالهای حکومت
    مؤید الدوله بویه/364 ـ 373
    فخر الدوله علی/373 ـ 378
    شمس الدوله ابو طاهر/378 ـ 412
    بعد از این حکومت به بنی کاکویه منتقل شد.
    اقبال مؤید الدوله، به مانند پدرش، در داشتن یک وزیر زیرک، ادیب و با استعداد بود.
    ابو القاسم اسماعیل بن عباد معروف به صاحب بن عباد وزیر با کفایت وی، به درستی خلف ابن العمید بلکه به مراتب از وی، نسبت به مسائل سیاسی و نیز فرهنگی و ادبی آگاه‏تر بود.
    در سال 371 مؤید الدوله با حمایت عضد الدوله موفق شد تا جرجان و طبرستان را از زیاریان ستانده و قابوس را همراه با برادر خود فخر الدوله آواره خراسان کند.
    مؤید الدوله به سال 373 در حالی که تنها چهل و سه سال داشت، درگذشت و هیچ کس را به جانشینی خود انتخاب نکرد.صاحب بن عباد احساس کرد تنها فرد لایق این مقام، مؤید الدوله بویهی است که آن زمان در خراسان بود.از وی دعوت کرد تا به ری آمده و ریاست دولت بویهی را بپذیرد .پس از آمدن، صاحب از او خواست تاوی را از خدمت معاف کند، اما فخر الدوله نپذیرفت و صاحب همچنان با قدرت به وزارت خود ادامه داد.
    اشاره کردیم که فخر الدوله و وزیرش، پس از مرگ شرف الدوله، به منظور تسلط بر عراق و خوزستان لشکر کشی کرده، اما توفیقی بدست نیاوردند.بعد از آن، برای سال‏ها بویهیان ری، با آرامش به حکومت خود ادامه دادند.
    صاحب بن عباد وزیر مشهور بویهی در سال 386 در ری درگذشت که جنازه وی را به اصفهان منتقل کردند.خبر درگذشت او موجی از اندوه میان فرهیختگان و شاعران و فرهنگیان و ارباب مذاهب ایجاد کرد.نمونه‏های فراوانی از اشعاری که شاعران در سوگ وی سرودند، در تاریخ یمینی آمده است.از همان روزگار تاکنون، مقبره‏اش در اصفهان بر جای مانده است.
    فخر الدوله هم در سال 387 درگذشت.پس از وی فرزند چهار ساله‏اش مجد الدوله به ریاست دولت بویهی ری رسید.روشن بود که مادر وی و دیگر امرا دست اندر کار این امارت بودند.برادر دیگرش شمس الدوله نیز در همدان به امارت نشست.مادر مجد الدوله در سال 397 فرزندش را از امارت ری خلع کرد، اما شمس الدوله از همدان به ری آمد و بار دیگر قدرت به دست مجد الدوله افتاد.
    در این زمان دولت بویهی ری به سه دولت کوچک‏تر تقسیم شد:



    شمس الدوله در همدان موفق شد منطقه لرستان را نیز تحت سیطره خود در آورده به حکومت بدر بن حسنویه خاتمه دهد.وی که ثروت باد آورده‏ای به دست آورده بود، به سوی ری آمد، اما به دلیل شورش سپاهیانش مجبور به بازگشت به همدان شد.
    علاء الدوله در سال 413 همدان را تصرف کرد و بدین ترتیب قلمرو خود را گسترش داد.
    مجد الدوله همچنان بر ری حکم می‏راند، جز آن که تقریبا از کار سیاست کناره گرفته و مادرش امور را اداره می‏کرد.نوشته‏اند که مجد به کتاب علاقه فراوانی داشت قلمرو آل بویه
    و وقت باقی مانده را نیز صرف زنان می‏کرد! سپاه وی که هر روز برای پول بیش‏تر وی را تحت فشار می‏گذاشتند، او را آزرده کردند.همین امر سبب توسل او به سلطان محمود غزنوی شد.او نیز به سال 420 به ری آمد و به دولت بویهی ری خاتمه داد.وی شیعیان را سخت آزار داد، معتزلیان را به خراسان تبعید کرد و کتاب‏های فراوانی را سوزاند.ما در جای دیگری درباره وی سخن خواهیم گفت.
    زمانی که محمود غزنوی در سال 421 در گذشت، فنا خسرو فرزند مجد الدوله تلاشی برای تصرف ری کرد که به جایی نرسید.علاء الدوله نیز مدت کوتاهی ری را تصرف‏کرد، اما شکست خورد و به همدان گریخت.تلاش‏های بعدی او نیز به جایی نرسید و سپاه مسعود غزنوی، سپاه او را شکست داد.او توانست با مسعود کنار آمده و اصفهان را در ازای پرداخت مبلغی سالانه برای خود نگاه دارد.
    گفتنی است که این زمان ابن سینا در خدمت علاء الدوله بود و هنگامی که به سال 425 اصفهان غارت شد، کتاب‏های ابن سینا، به یغما، به غزنه برده شد.
    علاء الدوله تا سال 433 زنده بود.پس از وی فرزندش ظهیر الدین فرامرز در اصفهان به جای او بر تخت امارت نشست.
    در اصل، دولت بویهی در ری، در همان سال 420، هفده سال پیش از پایان قدرت آن در بغداد، پایان یافته بود.
    1 ـ شاخه ری به امارت مجد الدوله، 2 ـ شاخه همدان به امارت شمس الدوله، 3 ـ شاخه اصفهان به امارت علاء الدوله کاکویه (ابو جعفر بن دشمن زیار) فرزند دایی مادر مجد الدوله.

  3. #13

    پیش فرض

    زوال دولت بویه

    روی کار آمدن بویهیان، نتیجه قدرت نظامی برتر دیلمیان بود که از زمان علویان به تدریج خودنمایی کردند.بعدها زیاریان را سر کار آوردند و سپس آل بویه را.آل بویه با خلق و خویی بهتر از زیاریان، از دیلمان استفاده کردند.آنها تا چند دهه، در عین استفاده از نیروهای دیلمی، با ترکان نیز برخورد مناسبی داشتند و توانستند از پیاده نظام دیلمیان و سوارکاران ترک به خوبی استفاده کنند.در آن روزگار، هیچ دولتی نمی‏توانست بدون نظامی‏گری برقرار بماند و به همین دلیل، بویهیان با استفاده بهتر از این نیرو، دولت خود را تثبیت کردند .دولت آل بویه برای کسانی که آن روزگار را دیده‏اند، دولتی با عظمت و بسیار وسیع بوده است.مقدسی که خود در عراق عرب و عجم قدرت آنها را دیده، می‏نویسد:
    ایشان سیاستی شگفت‏انگیز و رسم‏های بد دارند، ولی ایشان هیچ‏گاه به بازماندگان کاری ندارند و اگر مواجبی برای کسی قرار دادند تا هنگام مرگ به وی می‏دهند.در جنگ‏ها با صولت و هیبت و شکیبایی پیروز می‏شوند.کشوری پهناور و دولتی نیرومند دارند، از چین تا یمن خطبه به نام ایشان است، در برابر پادشاهان زمانه ایستادند.پادشاه خاوران از ایشان درمانده، خلیفگان عباسی در دامان ایشان مانده، هفت اقلیم مهم را در دست دارند.
    اتحاد خانوادگی آل بویه تا چند دهه، یکی از عوامل مهم پایداری این خاندان بر سریر قدرت بود.در اصل، نوعی عصبیت خانوادگی نیرومند، پایه نخست دولت‏بویهی را استوار کرده بود .
    برای زوال دولت بویهی، باید به از میان رفتن اتحاد دیلمیان از یک سو و اختلاف آنها با ترکان از سوی دیگر اشاره کرد.نه تنها بغداد، که فارس و ری نیز از بابت اختلاف ترک و دیلم گرفتار آشوب و فتنه شده بود.هر دوی اینها، ارکان پایه‏های نظامی‏گری آل بویه بودند .با وجود اختلاف میان آنها و پیوستن آنها به رقبایشان، بویهیان به طور مرتب گرفتار مشکل می‏شدند.
    از سوی دیگر، بویهیان بر مذهب شیعه بودند و از این جهت، میان سنیان، نه تنها محبوبیتی نداشتند بلکه به نوعی مورد تنفر بودند.زمانی که در درگیری‏های بغداد، بویهیان جانب شیعه را می‏گرفتند، خشم اهالی سنی این شهر را بر می‏انگیختند.اخبار این مسائل به سایر نقاط می‏رسید و برای آنها دشواری‏های بیش‏تری به وجود می‏آورد.البته زیرکی بویهیان سبب شد تا آنها بتوانند برای یک صد و سیزده سال در بغداد بمانند، اما روشن بود که این دشواری، همچنان ادامه داشت.ناگفته پیداست که سامانیان و غزنویان که خود را سنیان متعصبی می‏دانستند، با استفاده از همین بهانه، به تحریک خیل سنیان خراسان بر ضد آل بویه می‏پرداختند.به طور معمول، ترکان مدافع مذهب سنت و دیلمیان مدافع تشیع بودند.
    یکی دیگر از مشکلات آل بویه در بغداد، ناتوانی در رسیدگی مالی به سپاه بود.اعتراضات پیاپی سپاهیان، چنان وضع شهر را بحرانی کرده بود که هر زمان احتمال جنگ و درگیری در شهر می‏رفت.آنها مجبور بودند از هر راهی به تهیه مال بپردازند.از این روی به تصاحب اموال برخی از بزرگان و وزیران و حتی خلفا می‏پرداختند.روشن بود که این کار تا چه اندازه به نفوذ آنها لطمه می‏زد.
    عیاران نیز که مشتی بیکاره و غارتگر بوده و شمارشان در بغداد بسیار فراوان بود، برای چپاول مردم دسته‏های متحدی تشکیل داده، در درگیری‏ها بغداد نقش مهمی بازی می‏کردند و غالبا با بحرانی شدن اوضاع به چپاول مردم می‏پرداختند.
    از همه مهم‏تر، از دست رفتن اتحاد خانوادگی میان امیران بویهی بود.این مسأله مشکل تمامی سلسله‏های ایرانی (و غیره) است که به صورت موروثی به قدرت می‏رسیده‏اند.البته این روابط، گاه با ازدواج استحکام می‏یافت، اما به سرعت نقض‏بویه
    عماد الدوله علی (322 ـ 338) /رکن الدوله حسن (335 ـ 366) /معز الدوله احمد (334 ـ 356)
    عز الدوله بختیار (356 ـ 367)
    عضد الدوله (338 ـ 372) /فخر الدوله (373 ـ 378) /مؤید الدوله (366 ـ 373)
    مجد الدوله رستم (387 ـ 420) /شمس الدوله (378 ـ 412)
    شرف الدوله شیردل (376 ـ 379) /صمصام الدوله (372 ـ 376) /بهاء الدوله (379 ـ 403)
    سلطان الدوله ابو شجاع (403 ـ 412) /مشرف الدوله (412 ـ 416) /قوام الدوله ابو الفوارس/جلال الدوله (416 ـ 435)
    ملک الرحیم (440 ـ 447) /فولاد ستون/ابو علی خسرو
    شده و کار به جنگ و نزاع می‏کشید.روشن بود که برای این قبیل جنگ‏ها، هیچ دلیل معقولی وجود نداشت و تلفات انسانی و مالی آن، ضربه سختی بر جامعه بود.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •