هسته اصلي اين گروه بوسيله Kurt Cobain خواننده و نوازنده گيتار الكتريك و Krist Novoselicنوازنده باس در Aberdeen Washington شكل گرفت . بعد از بارها تغيير نام و اعضاي گروه . آنها نهايتاَ Chand Chaning را ملاقات كردند كه بعنوان نوازنده Drums براي اولين آلبومشان انتخاب شد... اولين آلبوم گروه بنام Bleach در جون 1989 عرضه شد... يك آلبوم غم انگيز همراه با صداي خشك گيتار اين آلبوم شامل ملوديهايي ساده بود بعلاوه آهنگهاي پخته‌تري مثل About A Girl ... بعد از ضبط اين آلبوم و اضافه كردن يك گيتاريست به گروه بنام Jason Everman آنها براي چند اجرا به سفر رفتند... علت اضافه شدن jason به گروه اين بود كه Kurt مطمئن نبود همزمان از عهده خواندن و نواختن گيتار فائق آيد... بعد از اين چند اجرا گروه به دنبال يك شركت توضيع و پخش جديد مي‌گشت تا اينكه بالاخره يك شركت قراردادي بمدت 2 سال با گروه منعقد كرد... در اين مدت بعد از چندين بار عوض كردن جازيست drummer گروه Dave Grohl را بعنوان چهارمين و آخرين درامر خود انتخاب كرد. سپس Nirvana آلبوم بعدي خود را بنام Never Mind در مي 1991 ضبط كرد و در سپتامبر همان سال به بازار عرضه كرد.كه بيشتر از 500000 نسخه از آن در مدت 3 هفته فروش كرد... و بخاطر ويدئو Smeells Like Teen Spirt آلبوم در فوريه 92 به صدر جدول پرفروش ترينها راه يافت .

بعد از يك اجراي بزرگ بخاطر Never Mind گروه به خانه برگشت . سپس چند اجراي پيوسته داشت و بالاخره در مارس 1993 به استوديو برگشت تا آلبومي كه انتظار زيادي براي آن كشيده شده بود را بنام In Utero ضبط كنند. شركت توزيع كننده اين آلبوم ابتدا اصلا از آن راضي نبود.. آنها بعد از شنيدن اين آلبوم گفتند دموهاي جالبيه ! كي بايد انتظار شنيدن آلبوم اصلي را داشته باشيم؟! و فكر مي‌كردند كه اين آلبوم فاقد ارزش تجاري است. و طرفداران Nirvana را بعد از شنيدن آلبومي مثل Never Mind از گروه نا اميد ميكند. بعضي از آهنگها دوباره ضبط شدند و لي بيشترشان به همان صورت اوليه باقي ماندند ... يكي از علتهايي كه باعث شد اين آلبوم به خوبي Never Mind نباشه اين بود كه In Utero فقط ظرف 2 هفته ضبط شد . بيشتر صدابرداري آن در 1 روز انجام شد و اكثر آهنگها در همان برداشت اول ضبط شدند... ولي شركت بعد از حل كردن مشكلاتشان با شركت توزيع و پخش ، اين آلبوم را در 14 سپتامبر 1993 در انگلستان و در 21 سپتامبر در آمريكا منتشر كرد.بعد از آن Nirvana اجراهاي زيادي در آمريكا و ساير نقاط جهان داشت ......

از مهمترين جوايزي كه اين گروه كه هيچوقت سردسته آنها را راضي نكرد بدست آورد ميتوان به اين موارد اشاره كرد ؛ جايزه Music Video MTV در سال 1992 Nirvana بخاطر اهنگ Smells Like Teen Sprit بعنوان بهترين گروه تازه كار انتخاب شد. جايزه grammy در سال 1995 بخاطر البوم Never Mind و آهنگ Smells Like Teen Sprit از طرف مجله Guitar World در سال 1999 Kurt Cobain بعنوان بهترين هنرمند اين دهه انتخاب شد ! جايزه Diamond در سال 1999 بخاطر آلبوم Never Mind كه بيش از 10 ميليون نسخه از آن فروخته شد . همچنين نام اين گروه در سال 2000 در كتاب ركوردهاي جهاني Guiness ثبت شد بخاطر آلبومهاي MTV Unplugged و From The Muddy Banks Of Wishkah همچنين ويدئو Smells Like Teen Sprit كه بيشترين تعداد دفعه پخش را در MTV داشته...


در 8 جون 1994 گروه آخرين اجراي خود را در آمريكا در سياتل واشنگتن انجام داد سپس به اروپا سفر كرد و آخرين اجراي خود را در 1 مارس در مونيخ انجام داد . مدتي بعد از بازگشت به آمريكا Kurt بعد از فرار از يك مركز بازپروري معتادين كه براي ترك اعتيادش به هروئين در اونجا بستري بود نا پديد شد مدتي بعد در 8 آوريل جسد او كه مدتي از مزگش گذشته بود بوسيله يك برقكار در خانه‌اش در سياتل واشنگتن پيدا شد ... بله Kurt خود كشي كرده بود و ياد داشت خودكشي او فرداي آن روز در اتاقش پيدا شد ...Kurt Cobain نابقه سبك Punk Rock در 27 سالگي به زندگي خود پايان داد تا تمام طرفدارانش در بهت و حيرت فرو روند . در قسمتهايي از يادداشت خودكشي او ميخوانيم : «... من هيچوقت به همان اندازه كه از شنيدن موسيقي لذت مي‌بردم از خلق يك اثر لذت نبردم من احساس گناهي فراي كلمات در مورد اين مسايل ميكنم . مثلا وقتي كه ما در پشت صحنه هستيم و ناگهان چراغها خاموش مي‌شود و جمعيت ديوانه وار فرياد ميزنند و منتظر ورود ما هستند من را آنطور تحت تاثير قرار نميدهد كه Freddie Mercury را تحت تاثير قرار ميداد كسي كه هميشه بنظر ميامد كه از تحسين جمعيت غرق لذت ميشود و اين هميشه چيزي بود كه حس تحسين و حسادت من را همزمان بر مي‌انگيخت خقيقت اينست كه من نمي‌توانم هيچكدام از شما را فريب دهم . جرمي از بالاتر نيست كه تظاهر كنم كه غرق در لذت هتم در صورتي كه اينطور نيست. من تمام تلاشم را كردم كه از اين موقعيت لذت ببرم (و خدا ميداند كه همه سعيم راه كردم ولي كافي نبود) اين موضوع را ميدانم كه من و گروه عده زيادي را تحت تاثير قرار داديم ولي مثل اينكه منهم جزو آن دسته آدمهايي هستم كه تا چيزي را از دست ندهند قدرش را نميدانند . من خيلي حساس هستم اخساس مي‌كنم بايد كمي كرخت و بي حس شوم تا شور و شوق كودكي را دوباره بدست بياورم . در 3 اجراي آخر احساس كردم كه از همه چيز بيشتر لذت ميبرم و حس قدرداني و شورو شوق در من بيشتر شده ولي همچنان نميتوانم بر حس درماندگي يأس و گناهي كه در وجودم هست قلبه كنم من احساس مي‌كنم كه مردم را خيلي دوست دارم آنقدر دوستشان دارم كه اين مسائل من را غمگين مي‌كند...»




ترجمه متن عکس بالا :

برای بودا از زبان یک ساده دل با تجربه که آشکارا به یک اخته و بچه غرغرو تبدیل شده صحبت میکنم.این یادداشت باید کاملا"راحت فهمیده شود. همه اخطارهایPunk-rock 101 طی این سالها از اولین آشنایی ام با اخلاقیاتی که همراه استقلال می آید و تحقیرهای جامعهء شما ثابت شده است که صحیح است. مثلا"وقتی بشت صحنه هستیم و چراغ ها خاموش می شود و فریاد دیوانه وار جمعیت شروع می شود آن گونه که فردی مرکوری را تحت تاثیر قرار می داد بر من اثر نداشت به نظر می رسید که او از عشق و تحسین جمعیت لذت میبرد لذتی که من کاملا" اجر می گذارم و به آن حسادت می کنم.حقیقت این است که من نمی توانم شما را تحمیق کنم هیچ کدام از شما را.این اصلا"برای شما یا خود من منصفانه نیست.بد ترین جنایتی که فکرش را می توانم بکنم این است که مردم را با جعل و وانمود کردن این که من صد در صد حال می کنم بچابم.گاهی اوقات احساس می کنم باید بیش از اینکه از روی سن بایین بروم کارت خروج بزنم.من با تمام قوا سعی کردم که قدر بدانم(و خدایا این کار را کردم باور کنید کردم اما کافی نیست).به این واقعیت که من و ما بسیاری از مردم را تحت تاثیر قرار دادیم و سر گرم کردیم اجر می گذارم.من باید از آن دسته آدم های خود شیفته ای باشم که وقتی چیزی گذشته تازه قدرش را می دانند.بسیار حساس هستم و احتیاج دارم تقریبا"بی حس باشم تا دوباره آن اشتیاق را که در دوران کودکی داشتم باز یابم. در طول سه تور اخیر نسبت به مردمی که می شناختم و هواداران موسیقی مان قدردانی بهتری داشتم.اما هنوز نمی توانم از احساس یاس گناه و همدلی ای که نسبت به همه دارم عبور کنم.در همه ما جنبه های خوب وجود دارد و من فکر می کنم مردم را بسیار دوست دارم آنقدر زیاد که من را وحشتناک غمگین می کند.هی مرد!متولد برج حوت غمگین کوچولو حساس قدر نشناس!چرا لذت نمی بری؟؟نمی دانم..!! همسری بسیار خوب دارم که از او بلند بروازی و همدلی تراوش میشود دختری که مرا بسیار به یاد آنچه خودم بودم ما اندازد.سرشار از عشق و لذت.هر کسی را که می بیند می بوسد چون همه خوبند و هیچ اسیبی به او نمی رسانند.و این مرا به هراس می اندازد تا جایی که کنترل خود را از دست می دهم.نمی توانم این خیال را تحمل کنم که فرانسیس هم بینوا و خودویرانگر و مرگ غلطانکی شبیه به انچه من شدم بشود. دوران خوبی داشتم و من بسیار خوب و من خوشحال و مفتخرم.اما از سن هفت سالگی به کلی از تمام انسان ها متنفر شدم.تنها به این دلیل که به نظر می رسید برای مردم بسیار آسان است که ادامه بدهند و همدلی داشته باشند.فکر می کنم تنها به این دلیل که من مردم را دوست دارم و برای آنها احساس تاسف می کنم! برای نامه ها و توجه تان در طی این سالها از ته چاله سوزان و بیچان شکو خود تشکر می کنم.من دمدمی و ویری هستم دلبندم!دیگر هیچ شور و سودایی ندارم.بیاد داشته باشید که بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شد.! صلح-عشق-همدلی کرت کوبین فرانسیس و کرتنی من در محراب شما خواهم بود. کرتنی خواهش می کنم ادامه بده!به خاطر فرانسیس. برای زندگی اش که بدون من بسیار شادتر خواهد بود. دوستت دارم!دوستت دارم