فرهنگ و آداب مردم سوادکوه/مراسم پنو /shirgah


امید است فرهنگ کهن ایران زمین همیشه زنده باشد
سوادكوه در پهنه تاریخ و فرهنگ ایران نامی آشناست. تمدن این ناحیه، به دلیل برخورداری از شرائط خاص جغرافیائی، در طول تاریخ، نسبت به نواحی دیگر، در مقابل هجوم بیگانگان دچار آسیب كمتری شده است.
در میان فرهنگ ها و آئین های برجای مانده از گذشته های دور، باید به رسم سنتی پنو به عنوان یكی از آئین های مهم و جالب اشاره كرد.
پنو در میان دامداران سوادكوه به معنی تغییر مكان حیوانات از یك نقطه به نقطه ای دیگر می باشد. فاصله زمانی این جابجائی به پنوسر معروف است و هر گله را با نام نوع حیوانات آن گله مانند پنو گو (گاو)، پنو گوسفند، پنو اسب و . . . می خوانند.
واژه پنوسن نیز به معانی گوناگون مانند راندن، متراكم كردن و به هم فشردن به كار می رود. پنو نیز از دو واژه په به معنی پشت و عقب، نو به معنی نا و تشكیل شده است. در هنگام پنو در هر طرف گله افراد به كار خاص می پردازند و نحوه استقرار آنها در اطراف رمه حیوانات، شكل ناو را تداعی می كند. در این هنگام عده ای در سمت چپ و راست گله و عده ای دیگر در عقب گله، كار هدایت بر عهده می گیرند.
دلائل جابجائی حیوانات نیز فراوان است كه مهمترین آنها، نامناسب شدن محل اسكان به ویژه در بهار و تابستان به علت بارندگی، عدم توان مراتع در تغزیه دام ها، جابجائی فصلی در بهار و پائیز از ییلاق به قشلاق می باشد.
در طول سال ممكن است چندین بار پنو انجام شود كه هریك از آنها با نامهائی مانند پنو مازرون به پرتاس، پرتاس به كو و كوبه گر معروف هستند. مازرون به نواحی جلگه ای، پرتاس به ارتفاعات جنگلی، كو به ارتفاعات بالاتر با مراتع و گربه دره های عمیق اطلاق می گیرد. پنوئی كه در هنگام بهار و از قشلاق به ییلاق صورت می گیرد در میان دامداران ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار است. پنو برای دامداران سوادكوه یك ضرورت طبیعی است و برای سلامت و صحت دامها لزوما محل چراگاهها باید تغییر یابد.
نقاط مختلف كه در فصل سال جهت تغذیه دام مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
ـ مرتع لفور با ارتفاع 200 الی 400 متر از سطح دریا و دارا بودن علوفه هائی مانند آنا، اتدا، هچه، بزگوش، تلم، لم، ولگ، واش، چاپلیك، كلاب چك، سرخنه، مسك، تلاریش یااپرتس و تلوش پلوس.
ـ پرتاس با ارتفاع 500 الی 1600 متر از سطح دریا و با باران و درختان فراوان كه باعث رشد گیاهان علوفه ای مانند شور و كوك می گردد. این علوفه ها علاوه بر استفاده غذائی دارای خواص داروئی نیز می باشند.
ـ كوه با ارتفاع 1500 الی 3500 متر از سطح دریا و برخورداری از بهترین نوع علفهای داروئی مانند ساكو، ترم و لاری.
ـ گر در نواحی عمیق دره ای و با هوائی لطیف و كم باران كه آن را به استراحگاهی مناسب بدل نموده است.
در پنو بهاره دامداران كلیه آداب و سنن گذشتگان را ارج نهاده و مواردی نظیر ساعت هوجین را در نیمه و یا دهه آخر و همن ماه كه مطابق با دوم یا سوم خرداد انجام می دهند. در این هنگام عده ای از پیش كسوتان با توجه به اوضاع روز پنو را تعیین می كنند.
بعد از آن هر دامدار بر اساس جهت راه ورودی تلار خود، مسیر را مشخص می سازد تلار در مازندران به محل اطراق دام و بناهای سنتی مربوط به آن اطلاق می شود. در تعیین مسیر دامها، نحوه قرار گرفتن ستاره زحل بعنوان نشانه بسیار مهم است.
دامداران از این واقعه آسمانی در هراسند و معتقدند كه اگر در این هنگام یقینی قرار گرفتن زحل در مقابل تلار به پنو اقدام كنند بلائی بر آنها نازل می گردد.
واژه هوجین به معنی ناصافی را صاف كردن و واژه وجین كردن به معنی رصد كردن ستاره بكار می رود.

دامداران نحوه قرار زحل را با گاهشماری تركی محاسبه می كنند. و اگر وضعیت بگونه ای باشد كه تا چند روز قادر به انجام پنو نباشند، برای رفع آن اقدام به سات خش می نماید سات خش مركب از دو واژه سات و خش است. صفت سات در زبان طبری كاربرد فراوان دارد از جمله می توان به واژه های تركیبی سات كار به معنی كار ساده، سات هوا به معنی هوای صاف و سات كو به معنی كوه بی درخت اشاره كرد.
واژه تهلن متضاد سات است كه واژه تیل به معنی گل از مشتقات آن می باشد. نام وردخانه تلار یا رود گل آلود و تلار بنه گاو یا خانه گلی نیز مبین همان معنی است.
كلمه سات خش در جمع به معنی زمان را خوش كردن یا خوشی را صاف كردن بكار می رود. در این زمان اگر ستاره زحل روبروی تلار قرار گیرد، دامداران برای رفع این واقعه دام را یك روز قبل از پنو، خلاف جهت ستاره به مكان دیگری می برند و همین جابجائی را اصطلاحا سات خش می نامند.
علاوه بر آن، هفت روز 3، 5، 13، 16، 21، 24، 25 هر ماه روزهای دوشنبه و چهارشنبه را نحس دانسته و لباس نوپوشیدن و ناخن گرفتن بویژه وزن كردن را نحس می دانند و در صورت اجبار كفه ترازو را در این روزها سیاه می كنند.
اگر یك زن در مقابل پنو در آمد و یا یك عطسه شنیده شود لازم است كار به تأخیر بیافتد. پس مراعات كلیه امور و موارد لازم، هنگام حركت پنو تعیین و دامداران هاكر یا اسباب و وسایل را آماده می كنند و با صدای مخصوص دامها را به گو خسه یا محل خواب آنها هدایت می كنند و در این زمان انواع زنگ و زنگوله مانند تال، تشو، افتو، و قرك را به گردن آنها می اندازند. زنان نیز به هنگام حركت برای رفع بلا، چشم زخم، طلسم و جادو برای دام و دامداران گلپر دود می كنند بدین صورت كه به اندازه یك مشت گلپر را داخل ظرفی ریخته و به تعداد افرادی كه شورچشم هستند خلال چوب را به نام هریك داخل گلپر می اندازند. باید احتیاط شود كه دانه ای از گلپرها مفقود شود چرا كه به باور آنها بهمین دلیل گلپری كه می گریزد از آن فردی است كه شورترین چشم را دارد.
پس از انجام كلیه مقدمات دامداران حركت كرده و آئین پنو آغاز می گردد.

__________________