نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: تفسیرسوره قدر

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 تفسیرسوره قدر

    فسیرسوره قدر
    « بنام خداوند بسیار بخشنده بسیار مهربان »
    تفسیرسوره قدر

    اینکه سوره قدر در مکه ویا در مدینه نازل گردیده دو قول است:بعضی گفته اند بیشتر عالمان برمکی بودن آن هستندوبعضی دیگر برعکس بیشتر عالمان،بر مدنی بودن آن دانسته اند و در مصحف همه آن را مکی نوشته اند واین خود می رساند که مکی بودنش ارجح است.و شامل پنج آیه می باشد.
    سبب نزول:ابن جریر و واحدی از مجاهد روایت کرده اند که رسول الله(ص) مردی از بنی اسراییل را یاد فرمود که یک هزار ماه سلاح پوشید برای جهاد فی سبیل الله و مسلمانان از آن به شگفت آمدند.خدای متعال این سوره را نازل فرمود تا دانسته شود که شب قدر که به این امت داده شده ار آن هزار ماه سلاح پوشیدن مرد بنی اسراییل بهتر است. ودرسبب نزول آیه 3 «لیله القدر خیر من الف شهر»باز ابن جریر از مجاهد روایت نمود که:در بنی اسراییل مردی بود که شب تا صبح به عبادت می ایستاد و روز را تا شب به جهاد می پرداخت خدای عزوجل این آیه را نازل فرمود که یک شب قدر برای این امت از عمل آن مرد در هزار ماه بهتر است.لیلةالقدرچه شبی است؟ در صحیح بخاری و مسلم ازابو سعید خدری(رض)روایت کرده اند که ابوسعید گفت: رسول الله(ص) فرمود:شب قدر به من نشان داده شد و بعد آن را فراموش نمودم و دیدم در نماز صبح شب قدر میان آب و گل سجود می نمایم.ابوسعید میگوید:شب بیست ویکم رمضان باران آمد وازسقف مسجد آب چکه کرد و من به دو چشم خود دیدم که،اثرآب وگل ازسجود، میان پیشانی وبینی رسول الله(ص) ظاهر بود.به موجب این حدیث نظر امام شافعی(رح) براین است که شب قدر بیست ویکم رمضان است.و به موجب حدیثی که امام احمد،مسلم وازعبدالله بن انس(رض)روایت کرده اند شب بیست وسوم رمضان است. امام احمد،مسلم،ابوداود،ترمذی،ن سایی وابن حبان روایت کرده اند:زربن جیش از ابی بن کعب (رض)پرسید شب قدر کدام است؟ابی بن کعب قسم یاد کرد که شب بیست وهفتم رمضان است. وموقعی که دلیل آن از او پرسیده شد فرمود:به دلیل آیه 3سوره قدر و به علامتی که پیغمبر(ص) فرمود،آفتاب بامداد آن روزطلوع می کند و شعاع ندارد.وبعضی اخبار از عبدالله بن عباس(رض) هم برشب بیست و هفتم رمضان دلالت دارد . در روایت امام احمد،بخاری،مسلم و ترمذی از ام المومنین عایشه (رض) روایت شده است که گفت:رسول الله (ص) فرمود:برای یافتن شب قدر کوشش کنید در شبهای تک(فرد) از دهه آخر رمضان.بعضی بر آنند که شب قدردر ماه رمضان درهرسال در شبی است و ازابن مسعود نقل شده که هریک ازشبهای سال احتمال شب قدررا دارد ونووی (رح) این قول را به امام ابوحنیفه (رح) نسبت داده است.عدم تعیین شب قدر برای کوشش مداوم در طاعت واعمال در همه شبهای رمضان و خصوصا" در دهه آخر رمضان است تا فضیلت شب قدر به دست آید.وکسی گفته است:هر یک از شبهای سال احتمال شب قدررا دارد هم برای این منظور است که در تمام شبهای سال طاعت واعمال خیر انجام دهد تا آن شب قدروفضل آن را بیابد.جلال الدین سیوطی درکتاب اتقان شب قدر را شب هفدهم رمضان دانسته است.قرآن زمان نزول قرآن را به رسول الله(ص)در چهار جا اشاره فرموده است:1- در سوره قدر آیه1«انّاانزلناهُ فی لیلة القدر»2- درسوره دخان آیه3«انا انزلناه فی لیلة المبارکة» 3- سوره بقره آیه185 «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» 4- سوره انفال آیه41 «و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان ». آیه 185 سوره بقره می رساند که نزول قرآن در ماه رمضان است همان طور که آیه سوره انفال می رساند درشب هفدهم رمضان است.وآیه سوره قدر وسوره دخان می رسانددرشب هفدهم رمضان است. یوم الفرقان و یوم التقی الجمعان:روز بدراست که در هفدهم رمضان بود(غزوه بدردرشب وروزهفدهم ماه رمضان سال دوم هجری اتفاق افتاد) چنانکه گفته شد لازم نیست همیشه شب قدر در یک شب هفدهم یا بیست وهفتم باشد بلکه هر سالی وشبی است.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 تفسیر سوره قدر

    تفسیر سوره قدر

    «إِنّاأنزَلناهُ فی لَیلَةِالقَدر1» :ما نازل فرمودیم قرآن را در شب قدر.لیلةالقدر:شب شرف عظیم وقدر و منزلت بزرگوار شبی که با نزول قرآن آسمان و زمین به هم پیوست و روحی از سوی خدای رب العالمین به وسیله جبرییل امین بر محمد مصطفی(ص) خاتم النبیین نازل گردیدقرآن کتاب آسمانی که دستور سعادت دو جهان ثقلین را در بردارد برآخرین پیغمبرخدای متعال نزول اجلال فرمود واز لحظه شروع وحی ونزول قرآن درهای رحمت خدا بر خلایق گشوده شد.پایه های شرک سست شدودرجزیرةالعرب وهر جا که نور اسلام درخشیدن گرفت اساس کفر ریشه کن شد.ظلم وستم جباران در هم کوبیده شد و شالوده دین مبین برای نشر توحید و ایمان صحیح و عمل صالح محکم گردید و ظرف بیست وسه سال محمد رسول الله توانست دینی را به مردم تعلیم دهد که ایمان و اعمال صالح در آن باهم باشند و مردانی راتربیت فرمود که برای نشر و تعلیم دین خدا و در راه رضای خدا به سعادت رسانیدن بندگان خدا از نثار جان و مال و فرزند و پیوند دریغ ننمودند.در مدت بیست وسه سال در هر واقعه ای علاج آن و در برابر هر مشکلی حل آن از طریق وحی فراهم شد تا روزی که عظمت قرآن و سعادت دو جهان ناشی از آن به الیوم اکملت لکم دینکم درخشیدن گرفت و کمال دین مبین وآمادگی آن برای رهبری بشر در هر زمان و مکان اعلام گردید.چه روز و شب بزرگی بودند که قرآن کلام الله در آن نزول اجلال فرمود واین سوره و این آیه برای همیشه در گوش هرمؤمن طنین انداز شد تا قدر آن شب قدر را بداند و برای همیشه به یاد دارد،اما چه افسوس،مسلمانان که نشر تعالیم اسلام و رهبری ملل دنیابه عهده ایشان است گویی نمی خواهند بیدار شوند .می بینند که تمام ملتها بیدار شده اند وهمه فرقه ها با دو دست به دین وعقیده باطل خود چسبیده اند و مسلمانان می شنوند و می خوانند ومی بینند که درهمه جا موارد اضطهاد(اذیت وآزار)هستند. از چین و فیلیپین گرفته تا روس واز اروپا گرفته تا آمریکا همه جا دشمنی برای اسلام است.در فلسطین مسلمانان از دست یهود چه می کشند،همه آن را می بینند. امروزمسلمانان که همبستگی را از دست داده اند باید هر روز شاهد محنتی تازه باشند.مسلمان وقتی که از رهبری قرآن دور شد باید هر محنتی را به جان بخرد.مسلمان وقتی که از سنت مطهره خاتم الانبیا دور شد هر بلایی که بر سرش بیاید از خود اوست. در هیچ فرقه ای کسی که خود را به دشمن بفروشد و به نفع دشمن کار کند نخواهی دید،اما در مسلمانان همه بلیات (بلاها) ازهمان افراد خود فروخته برمی خیزد.خدای متعال به مسلمانان بیداری وهوشیاری دهد تا خوب و بد را تشخیص دهند. پروردگار متعال شب قدر مسلمانان را تازه فرماید تا رجوع به کتاب و سنت و اخلاص لرب العالمین را از نواحیا کنند.«انا انزلناه فی لیلة القدر» : ما قرآن را درشب قدر برزمین فرود آوردیم.الامام الحافظ ابن حجر در شرح صحیح بخاری آورده است که:در شب قدر قرآن از لوح محفوظ به بیت العزه در آسمان انتقال یافت تا از آنجا به تدریج بررسول الله به حسب وقایع نازل شود. این شب قدر مایه به هم پیوستن آسمان و زمین شد و همین شب قدر نوید بخش زمانی پر برکت بود که دین خدا انتشار یافت و سعادت جهانیان را پایه گذاشت.چنین شبی با این همه شرف، چه کسی می تواند قدرو منزلت آن را بداند واز عهده سپاس آن برآید.« وَما أدرَاکَ مَا لَیلَةُالقَدر2»: چه دانی که شب قدر چگونه شبی است ؟ علم عالمان به آن نمی رسد و ارجمندی و عظمت آن شب را کسی نمی داند مگر پروردگار جهانیان که آن شب را آفرید وآنچنان منزلتی بخشید تا آن در سر آغاز دینی باشد که تا قیام قیامت برقرار بماند و راهنمای بشر به سوی سعادت و خوشی دو جهان باشد . آن شب قدر از هزار ماه که شب قدر در آن نباشد بهتر است .« لَیلَةُالقَدرِ خَیرٌمِّن اَلفِ شَهر3»: یک شب قدر برای این امت که از نور هدایت قرآن در آن نصیبشان شد بهتر است از یک هزار ماه بدون شب قدر که ملت های پیش از اسلام در تاریکی کفر و گمراهی وشرک و سرگردانی به سرمی بردند.شب قدر برای این امت است ، که همه ساله در همین شب میلیونها مسلمان به عبادت می ایستند واگر چه مسلمانان در این زمان به سبب نبودن رهبری صحیح به عقب افتاده اند ، نظر به این که قرآن کلام الله تا قیام قیامت به سلامت و دست نخورده و آماده راهنمایی است و نظر به این که سنت صحیحه رسول الله(ص) تا قیام قیامت به سلامت محفوظ است ، امید است حصول رهبری صحیح که از آن دو(قرآن وسنت) استمداد جوید که مجد و عظمت این امت را باز گرداند، نزدیک باشد.شب قدر با آن شرف و عظمت که فقط خالق آن پی به منزلت آن می برد شبی است که : « تَنَزَّلُ المَلَئکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِاِذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمر4»: فرشتگان و جبرییل در شب قدر به فرمان پروردگارشان فرود می آیند به هر فرمانی که خدای عزوجل در آن سال نوشته است . در شب قدر فرشتگان و جبرییل به فرمان خدا فرود می آیند برزمین به هر امری از خیر و برکت .ودرخواندن :من کل امرسلام :در آن شب قدر برای مومنان از هر بدی ایمنی است. «سَلَمٌ هِیَ حَتَّی مَطلَعِ الفَجر5»: آن شب همه سلام است تا دمیدن صبح صادق. فرشتگان به هر مومنی سلام کنند. شان و عظمت آن شب مقتضی است که آن را عیدی گرامی بشمارند و برای نشر سلام و سلامتی بکوشند و به طاعت خدا قیام کنند و خدا را بر چنان شبی بزرگوار سپاس گویند. اسلام دین عمل است. شبی که سر آغاز نزول قرآن و مبدا اتصال آسمان به زمین ونزول فرشتگان وسلام آنان بر مومنان است. شایسته است که در آن شب مومنان به طاعت خدای تعالی قیام کنند تا سلام فرشتگان و جبرییل بر ایشان در حال قیام آنها به عبادت باشد و شبی که در آن دعوت به سوی توحید خدا و گرفتن دین خدا و پیروی از رسول خدا بود، جادارد آن شب را شب عیدی بزرگ قرار دهند که برای همه جهانیان سلام و سلامتی به بار آورد.در حدیث صحیح بخاری و مسلم آمده است:«مَن قامَ لیلةُ القدر ایماناً و احتساباً غَفَرله ما تقدم من ذنبه»یعنی کسی که شب قدر به عبادت ایستد از روی ایمان به پروردگار و اخلاص عبادت گناهان گذشته اش برای او آمرزیده شود . والله سبحانه و تعالی اعلم .

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 تفسير سوره قدر

    تفسير سوره قدر

    سوره قدر مكى است و پنج آيه دارد

    سوره قدر آيات 1 - 5

    بسم الله الرحمن الرحيم انا انزلناه فى ليلة القدر (1) و ما ادراك ما ليلة القدر (2) ليلة القدر خير من الف شهر (3) تنزل الملئكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر (4) سلام هى حتى مطلع الفجر (5).

    ترجمه آيات

    به نام خداوند رحمان و رحيم.ما اين قرآن عظيم الشان را(كه رحمت واسع و حكمت جامع است) در شب قدر نازل كرديم(1).

    و تو چه مى‏دانى شب قدر چيست؟(2).

    شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(3).

    در اين شب فرشتگان و روح(يعنى جبرئيل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهى و سرنوشت‏خلق) نازل مى‏شوند(4).

    اين شب رحمت و سلامت و تهنيت است تا صبحگاه(5).

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 بيان آيات

    بيان آيات

    اين سوره نزول قرآن در شب قدر را بيان مى‏كند، و آن شب را تعظيم نموده از هزار ماه بالاتر مى‏داند، چون در آن شب ملائكه و روح نازل مى‏شوند، و اين سوره، هم احتمال مكى بودن را دارد، و هم مى‏تواند مدنى باشد، و رواياتى كه درباره سبب نزول آن از امامان اهل بيت (عليهم السلام) و از ديگران رسيده خالى از تاييد مدنى بودن آن نيست، و آن رواياتى است كه دلالت دارد بر اينكه اين سوره بعد از خوابى بود كه رسول خدا(ص)ديد، و آن خواب اين بود كه ديد بنى اميه بر منبر او بالا مى‏روند، و سخت اندوهناك شد، و خداى تعالى براى تسليتش اين سوره را نازل كرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حكومت‏بنى اميه است).

    "انا انزلناه فى ليلة القدر"

    ضمير در"انزلناه"به قرآن برمى‏گردد، و ظاهرش اين است كه: مى‏خواهد بفرمايد همه قرآن را در شب قدر نازل كرده، نه بعضى از آيات آن را، مؤيدش هم اين است كه تعبير به انزال كرده، كه ظاهر در اعتبار يكپارچگى است، نه تنزيل كه ظاهر در نازل كردن تدريجى است.

    و در معناى آيه مورد بحث آيه زير است كه مى‏فرمايد: "و الكتاب المبين انا انزلناه فى ليلة مباركة" (1) ، كه صريحا فرموده همه كتاب را در آن شب نازل كرده، چون ظاهرش اين است كه نخست‏سوگند به همه كتاب خورده، بعد فرموده اين كتاب را كه به حرمتش سوگند خورديم، در يك شب و يكپارچه نازل كرديم.

    پس مدلول آيات اين مى‏شود كه قرآن كريم دو جور نازل شده، يكى يكپارچه در يك شب معين، و يكى هم به تدريج در طول بيست و سه سال نبوت كه آيه شريفه"و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا" (2) ، نزول تدريجى آن را بيان مى‏كند، و همچنين آيه زير كه مى‏فرمايد: "و قال الذين كفروا لو لا نزل عليه القرآن جملة واحدة كذلك لنثبت‏به فؤادك و رتلناه ترتيلا" (3) .

    و بنا بر اين، ديگر نبايد به گفته بعضى (4) اعتنا كرد كه گفته‏اند: معناى آيه"انزلناه" اين است كه شروع به انزال آن كرديم، و منظور از انزال هم انزال چند آيه از قرآن است، كه در آن شب يكباره نازل شد نه همه آن.

    و در كلام خداى تعالى آيه‏اى كه بيان كند ليله مذكور چه شبى بوده ديده نمى‏شود بجز آيه"شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن" (5) كه مى‏فرمايد: قرآن يكپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آيه مورد بحث معلوم مى‏شود شب قدر يكى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اينكه كداميك از شب‏هاى آن است در قرآن چيزى كه بر آن دلالت كند نيامده، تنها از اخبار استفاده مى‏شود، كه ان شاء الله در بحث روايتى آينده بعضى از آنها از نظر خواننده مى‏گذرد.

    در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر ناميده، و ظاهرا مراد از قدر تقدير و اندازه‏گيرى است، پس شب قدر شب اندازه‏گيرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى‏كند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيزهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى‏سازد، آيه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر است‏بر اين معنا دلالت دارد: "فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا انا كنا مرسلين رحمة من ربك" (6) ، چون"فرق"، به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است، و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه‏اى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازه‏گيرى مشخص سازند.

    و از اين استفاده مى‏شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مى‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدر مى‏شود.

    براى اينكه اين فرض امكان دارد كه در يكى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن يكپارچه نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آينده تعيين گردد. علاوه بر اين، كلمه"يفرق"به خاطر اينكه فعل مضارع است استمرار را مى‏رساند، در سوره مورد بحث هم كه فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نيز فرموده: "ملائكه در آن شب نازل مى‏شوند"مؤيد اين معنا است.

    پس وجهى براى تفسير زير نيست كه بعضى (7) كرده و گفته‏اند: شب قدر در تمام دهر فقط يك شب بود، و آن شبى بود كه قرآن در آن نازل گرديد، و ديگر تكرار نمى‏شود.و همچنين تفسير ديگرى كه بعضى (8) كرده و گفته‏اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تكرار مى‏شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بين برد.و نيز سخن آن مفسر (9) ديگر كه گفته: شب قدر تنها يك شب معين در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نيز سخن آن مفسر (10) ديگر كه گفته: شب قدر شبى است در تمام سال، ولى در هر سال يك شب نامعلومى است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال‏هاى ديگر در ماههاى ديگر، مثلا شعبان يا ذى القعده واقع مى‏شود، هيچ يك از اين اقوال درست نيست.

    بعضى (11) ديگر گفته‏اند: كلمه"قدر"به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبدين در آن شب داشته.

    بعضى (12) ديگر گفته‏اند: كلمه"قدر"به معناى ضيق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده‏اند كه زمين با نزول ملائكه تنگ مى‏گردد.و اين دو وجه به طورى كه ملاحظه مى‏كنيد چنگى به دل نمى‏زند.

    پس حاصل آيات مورد بحث‏به طورى كه ملاحظه كرديد اين شد كه شب قدر بعينه يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احكام مى‏شود، البته منظورمان" احكام"از جهت اندازه‏گيرى است، خواهيد گفت پس هيچ امرى از آن صورت كه در شب قدر تقدير شده باشد در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى‏شود؟ در پاسخ مى‏گوييم: نه، هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود، چون كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است، همچنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، همچنان كه در قرآن كريم آمده: " يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب" (13) .

    علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرايط تحققش موجود است، و بعضى‏ها ناقص است، و احتمال دارد كه در شب قدر بعضى از مراتب احكام تقدير بشود، و بعضى ديگرش به وقت ديگر موكول گردد، اما آنچه از روايات بر مى‏آيد و به زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت‏با اين وجه سازگار نيست.

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 و ما ادريك ما ليلة القدر"

    و ما ادريك ما ليلة القدر"
    اين جمله كنايه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اينكه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليلة القدر را بياورد، خود آن را تكرار كرد.واضح‏تر بگويم، با اينكه مى‏توانست‏بفرمايد: "و ما ادريك ما هى، هى خير من الف شهر"براى بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود: "و ما ادريك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر".

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 "ليلة القدر خير من الف شهر"

    "ليلة القدر خير من الف شهر"

    اين جمله به طور اجمال آنچه را كه در جمله"و ما ادريك ما ليلة القدر"بدان اشاره شده بود، يعنى عظمت آن شب را بيان مى‏كند، و مى‏فرمايد: بدين جهت گفتيم آن شب مقامى ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است.

    و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى كه مفسرين تفسير كرده‏اند بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همين معنا است، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك، و به وسيله عبادت زنده كند، و زنده‏دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب.و ممكن است همين معنا را از آيه سوره دخان نيز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركت‏خوانده، و فرموده: "انا انزلناه فى ليلة مباركة" (14) .البته در اين ميان معناى ديگرى نيز هست، كه ان شاء الله در بحث روايتى آينده خواهد آمد.

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 "تنزل الملئكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر"

    "تنزل الملئكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر"

    كلمه"تنزل"در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است كه از عالم امر است و خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "قل الروح من امر ربى" (15) ، و اذن در هر چيز به معناى رخصت دادن در آن است، و يا به عبارت ديگر اعلام اين معنا است كه مانعى از اين كار نيست.

    و كلمه"من"در جمله"من كل امر"به گفته بعضى (16) از مفسرين به معناى باء است.

    بعضى (17) ديگر گفته‏اند: به معناى خودش است، يعنى ابتداى غايت، ولى سببيت را هم مى‏رساند، و آيه را چنين معنا مى‏دهد: "ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى‏شوند".

    بعضى (18) ديگر گفته‏اند: باء براى تعليل به غايت است، و معنايش اين است"ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، براى خاطر اينكه هر امرى را تدبير كنند".

    ليكن حق مطلب اين است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آيه"انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون" (19) تفسيرش كرده، حرف"من"براى ابتدا خواهد بود، و در عين حال سببيت را هم مى‏رساند، و به آيه چنين معنا مى‏دهد: "ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى‏كنند و هر امر الهى را صادر مى‏نمايند".

    و اگر منظور از امر مذكور هر امر كونى و حادثه‏اى باشد كه بايد واقع گردد، در اين صورت حرف"من" به معناى لام تعليل خواهد بود، و آيه را چنين معنا مى‏دهد: ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند براى خاطر تدبير امرى از امور عالم.

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 بحث روايتى"

    بحث روايتى

    در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابوذر روايت آورده كه گفت: به رسول خدا(ص) عرضه داشتم يا رسول الله آيا شب قدر شبى است كه در عهد انبياء بوده و امر بر آنان نازل مى‏شده و چون از دنيا مى‏رفتند نزول امر در آن شب تعطيل مى‏شده است؟فرمود: نه بلكه شب قدر تا قيامت هست (22) .

    مؤلف: در اين معنا روايات زيادى از طرق اهل سنت نيز آمده (23) .

    و در مجمع البيان است كه از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت: از امام صادق(ع)از شب قدر پرسيدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم جستجويش كن (24) .

    مؤلف: در معناى اين روايات رواياتى ديگر نيز هست، و در بعضى از اخبار ترديد بين دو شب شده، يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم، مانند روايتى كه عياشى از عبد الواحد از امام باقر(ع)روايت كرده (25) . و از رواياتى ديگر استفاده مى‏شود كه شب قدر خصوص بيست و سوم است، و اگر معينش نكرده‏اند به منظور تعظيم امر آن بوده، تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نكنند (26) .

    و نيز در تفسير عياشى در روايت عبد الله بن بكير از زراره از يكى از دو امام باقر و صادق(ع)آمده كه فرمود: شب بيست و سوم همان شب جهنى است، و حديث جهنى اين است كه گفت: به رسول خدا(ص) عرضه داشتم: منزل من از مدينه دور است، دستورم بده در شب معينى داخل مدينه شوم فرمود: شب بيست و سوم داخل شو (27) .

    مؤلف: حديث جهنى كه نامش عبد الله بن انيس انصارى بود، از طرق اهل سنت نيز روايت‏شده، و سيوطى آن را در الدر المنثور از مالك و بيهقى نقل كرده (28) .

    و در كافى به سند خود از زراره روايت كرده كه گفت: امام صادق(ع) فرمود: تقدير در نوزدهم و ابرام در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است (29) .

    مؤلف: در اين معنا هم روايات ديگرى هست (30) .

    پس معلوم شد آنچه همه روايات مختلفى كه از ائمه اهل بيت(ع)وارد شده در آن اتفاق دارند اين است كه: شب قدر تا روز قيامت‏باقى است، و همه‏ساله تكرار مى‏شود، و نيز ليلة القدر شبى از شبهاى رمضان، و نيز يكى از سه شب نوزده و بيست و يك و بيست و سه است.

    و اما از طرق اهل سنت روايات به طور عجيبى اختلاف دارند كه به هيچ وجه نمى‏شود بين آنها را جمع كرد، ولى معروف بين اهل سنت اين است كه شب بيست و هفتم است، و در آن شب بوده كه قرآن نازل شده.از خوانندگان محترم هر كه بخواهد آن روايات را ببيند بايد به تفسير الدر المنثور و ساير جوامع حديث مراجعه كند.

    و در الدر المنثور است كه خطيب از ابن مسيب روايت كرده كه گفت: رسول خدا (ص)فرمود: در خواب به من نشان دادند كه بنى اميه بر منبرم بالا مى‏روند، و اين معنا بر من سخت گران آمد و خداى تعالى در اين مناسبت‏سوره"انا انزلناه فى ليلة القدر"را نازل كرد (31) .

    مؤلف: نظير اين روايت را خطيب هم در تاريخ خود از ابن عباس آورده.و ترمذى و ابن جرير، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى هم روايتى در معناى آن از حسن بن على نقل كرده‏اند (32) .و در اين ميان روايات بسيارى در اين معنا از طرق شيعه از ائمه اهل بيت(ع) نقل شده، و در آنها آمده كه خداى تعالى ليلة القدر را كه بهتر از هزار ماه سلطنت‏بنى اميه است‏به عنوان تسليت‏به رسول خدا(ص)عطا فرمود (33) .

    و در كافى به سند خود از ابن ابى عمير از عده‏اى راويان از امام صادق(ع) روايت آورده كه گفت: بعضى از اصحاب ما اماميه كه به نظرم مى‏آيد سعيد بن سمان بود از آن جناب پرسيد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟(با اينكه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش يك شب قدر است)، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد (34) .

    و در همان كتاب به سند خود از فضيل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روايت كرده كه از امام باقر(ع)از معناى آيه"انا انزلناه فى ليلة مباركة"سؤال كرد، فرمود بله شب قدر كه همه‏ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجديد مى‏شود شبى است كه قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است كه خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "فيها يفرق كل امر حكيم".

    آنگاه فرمود: در آن شب هر حادثه‏اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد تقدير مى‏شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و يا اجلى كه بنا است فرا رسد، و يا رزقى كه قرار است(تنگ و يا وسيع)برسد، پس آنچه در اين شب مقدر شود، و قضايش رانده شود قضايى است‏حتمى، ولى در عين حال مشيت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است(و خدا با حتمى كردن مقدرات، العياذ بالله به دست‏خود دست‏بند نمى‏زند).

    حمران مى‏گويد: پرسيدم منظور خداى تعالى از اينكه فرمود"شب قدر بهتر است از هزار شب"چيست؟ فرمود عمل صالح از نماز و زكات و انواع خيرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خير مؤمنين را مضاعف نمى‏كرد، مؤمنين بجايى نمى‏رسيدند، ولى خدا پاداش حسنات ايشان را مضاعف مى‏كند (35) .

    مؤلف: منظور امام از اينكه فرمود: "ولى در عين حال مشيت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است"، اين است كه قدرت خداى تعالى هميشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى‏كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن يك مقدر قدرت مطلقه او را مقيد نمى‏كند، او مى‏تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كارى را نمى‏كند.

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 و در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا(ص)روايت

    و در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا(ص)روايت

    شده كه فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود ملائكه‏اى كه ساكن در سدرة المنتهى هستند و جبرئيل يكى از ايشان است نازل مى‏شوند، در حالى كه جبرئيل به اتفاق ساير سكان نامبرده پرچم‏هايى را به همراه دارند، يك پرچم بالاى قبر من، و يكى بر بالاى بيت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سينا نصب مى‏كنند، و هيچ مؤمن و مؤمنه‏اى در اين نقاط نمى‏ماند مگر آنكه جبرئيل به او سلام مى‏كند، مگر كسى كه دائم الخمر و يا معتاد به خوردن گوشت‏خوك و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد (36) .

    و در تفسير برهان از سعد بن عبد الله روايت كرده كه به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت: با امام صادق(ع)بودم كه سخن از پاره‏اى خصائص امام در هنگام ولادت به ميان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود امام مستوجب روح بيشترى مى‏گردد.عرضه داشتم فدايت‏شوم مگر روح همان جبرئيل نيست؟فرمود: روح از جبرئيل بزرگتر است، و جبرئيل از سنخ ملائكه است، و روح از آن سنخ نيست، مگر نمى‏بينى خداى تعالى فرموده: "تنزل الملئكة و الروح"پس معلوم مى‏شود روح غير از ملائكه است (37) .

    مؤلف: روايات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسيار زياد است، (كه ما در اينجا مختصرى از آن را آورديم)، و در بعضى از آن روايات علامتهايى براى شب قدر ذكر شده، از قبيل اين كه: صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏كند، هوا در صبح آن شب معتدل است، و ليكن چون اين علامتها نه دائمى است و نه اغلب چنين است، لذا از ذكر آن روايات خوددارى نموديم.


  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Icon16 و در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا(ص)روايت

    پى‏نوشت‏ها:

    1- سوگند به كتاب مبين، ما آن را در شبى مبارك نازل كرديم.سوره دخان، آيه 3.

    2- ما قرآنى بر تو نازل كرديم كه به صورت آيات جدا از هم مى‏باشد، تا آن را تدريجا و با آرامش بر مردم بخوانى.و به طور قطع اين قرآن را ما نازل كرديم.سوره اسراء، آيه 106.

    3- آنانكه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يكباره بر او نازل نشد، بله يكباره نازل نكرديم، تا قلب تو را ثبات و آرامش بخشيم، و بدين منظور آيه آيه‏اش كرديم.سوره فرقان، آيه 32.

    4- مجمع البيان، ج 10، ص 518.

    5- سوره بقره، آيه 185.

    6- در آن شب هر حادثه‏اى كه بايد واقع شود خصوصياتش مشخص و محدود مى‏گردد، اين امرى ست‏خلف ناپذير، امرى است از ناحيه ما كه اين ماييم فرستنده رحمتى از ناحيه پروردگارت.سوره دخان، آيه 6.

    7- تفسير قرطبى، ج 20، ص 135.

    8- مجمع البيان، ج 10، ص 518.

    9- تفسير قرطبى، ج 20، ص 135.

    10- روح المعانى، ج 30، ص 190.

    11 و 12- مجمع البيان، ج 10، ص 518.

    13- خدا هر چه را كه از مقدرات بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى‏كند، و كتاب تغيير ناپذير نزد او است.سوره رعد، آيه 39.

    14- ما آن را در شب مباركى نازل كرديم.سوره دخان، آيه 3.

    15- بگو روح از امر پروردگار من است.سوره اسراء، آيه 85.

    16 و 17 و 18- روح المعانى، ج 30، ص 196.

    19- فرمان نافذ خدا(در عالم)چنين است كه وقتى اراده خلقت چيزى را بكند به محض اينكه بگويد باش، موجود مى‏شود.سوره يس، آيه 82.

    20- مفردات راغب، ماده"سلم".

    21- روح المعانى، ج 30، ص 197.

    22- تفسير البرهان، ج 4، ص 488، ح 26.

    23- الدر المنثور، ج 6، ص 371.

    24 و 25 و 26 و 27- مجمع البيان، ج 10، ص 519.

    28- الدر المنثور، ج 6، ص 373.

    29- فروع كافى، ج 4، ص 159، ح 9.

    30- نور الثقلين، ج 5، ص 627.

    31- الدر المنثور، ج 6، ص 371.

    32- الدر المنثور، ج 6، ص 371.

    33- نور الثقلين، ج 5، ص 621 - 623.

    34- فروع كافى، ج 4، ص 157، ح 4.

    35- فروع كافى، ج 4، ص 157، ح 6.

    36- مجمع البيان، ج 10، ص 520.

    37- تفسير برهان، ج 4، ص 481، ح 1.

    تفسير الميزان جلد 20 صفحه 559

    علامه سيد محمد حسين طباطبائ

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •