دروغ‌ های طبیعی؛ نگاهی به فیلم 'درباره الی' اصغر فرهادی برای درباره الی خرس نقره ای جشنواره فیلم برلین را به دست آورد



درباره الی، چهارمین فیلم اصغر فرهادی به لحاظ نوع درام، با گره‌ ها و نقاط عطف پرشمار، بازگویی قصه ‌ای متکی به دروغ‌ های پیاپی و ناگزیر، اتکا به گرد آمدن جمعی در یک فضای بسته در دقایق عمده فیلم است که، بدون اندکی دوری از جاذبه ‌های سینمایی، به علایق تئاتری کارگردان بازمی ‌گردد.
از همه مهم ‌تر، این فیلم از حیث کار با شخصیت‌ هایی از طبقه متوسط جامعه معاصر شهری ( و نه طبقه محروم حاشیه ‌نشین) بیشتر به فیلم قبلی او "چهارشنبه سوری" نزدیک است تا دو فیلم اولش "رقص در غبار" و "شهر زیبا".
این جا داستان حول محور گروه هشت‌ نفره ‌ای از دوستان خانوادگی می ‌گردد که سه تایشان زوج‌ های جوانی‌ اند، دو تایشان بچه دارند و به اتفاق راهی سفر چند روزه ‌ای به شمال می ‌شوند.
یکی از این زوج‌ها به اصرار سپیده (گلشیفته فراهانی) آمده‌ اند که تازه با هم آشنا شوند: احمد (شهاب حسینی) که به تازگی از همسر آلمانی ‌اش جدا شده و برای مدتی در ایران است و الی (ترانه علیدوستی) که در اصل مربی مهد کودک است و سپیده او را از مهدکودک بچه ‌اش، مروارید، می ‌شناسد.
رفتارها و روابط این جمع با همدیگر، اتفاقاتی که در ساحل دریا می ‌افتد، چیزهایی که سپیده از الی می ‌داند و چیزهایی که نمی ‌داند و به آن نیاز پیدا می‌ کنند و دست ‌آخر چیزهایی که دیگران از بین دانسته‌ های سپیده درباره الی می ‌دانند و نمی‌ دانند، شبکه پیچیده‌ ای از مناسبات انسانی مبتنی بر دروغ گفتن یا درست ‌تر بگویم، "راست نگفتن" شکل می ‌گیرد که مسیرها و گیر و گرفت‌ هایش رفته رفته فراتر از حد تصور اولیه ما می ‌رود.
دروغ ها به شکلی مسلسل ‌وار همدیگر را طلب می ‌کنند و پوشش می‌ دهند و از پی هم می ‌آیند و البته نمی ‌توان به سر سطر بازگشت و از اولین راست نگفتن، همه‌ چیز را تغییر داد و تصحیح کرد.
دروغ‌ های طبیعی؛ نگاهی به فیلم 'درباره الی' ترانه علیدوستی و گلشیفته فراهانی در نمایی از فیلم



به تعبیر یکی از منتقدان سینمایی، این ناگزیری در تن ‌دادن به دروغ در جایگاه عاملی بسیار طبیعی در پیوند میان آدم ‌های این جامعه و این زمانه، "تراژدی طبقه متوسط" ایران را شکل می ‌دهد.
طبقه‌ای که در خلال کوشش‌ های گاه موفق و گاه مذبوحانه ‌اش برای حفظ حیثیت اجتماعی و اقتصادی خود، در مسیر تجربه‌ های منتهی به رندی و زیرکی اکتسابی - و نه لزوماً ذاتی- به تدریج با این دروغ‌ ها یا دست کم راست نگفتن‌ ها بیش از خود سرمنشاء آنها در دل هر کنش و رخداد روزمره، خو کرده است.
هوشمندی فرهادی در فیلم "درباره الی..." بیش از همه در این جلوه دقیق فیلمنامه و هدایت بازیگرانش مشهود است که حتی یک لحظه نمی‌ گذارد بیننده به طور قطعی و با موضع ‌گیری مطلق و مستحکم، یکی از اعضای این شبکه پیچیده و در عین حال ساده‌لوحانه دروغ‌ های مصلحتی خانوادگی را مقصر بداند و دیگری را در ذهن و در قضاوت درونی‌اش تبرئه کند.
حفظ این فاصله و حرکت روی مرز مقصر انگاشتن و بی‌ گناه شمردن یکایک آدم‌ های این جمع، از فیلم اثری مدرن می ‌سازد که جز فرجام قطعی و مشخص ماجرا هیچ عنصر قضاوت‌ گرانه ‌ای را عیان و آشکار نمی ‌سازد.
البته خود این تعیین فرجام نهایی و پرهیز از بازی‌ هایی چون پایان معلق در فیلمی که این چنین به تعلیق و فراز و فرودهای احساسی نزد تماشاگر متکی است، ضرورتی تردید ناپذیر به حساب می ‌آمد.
به همان میزان که "ماجرا"ی میکل آنجلو آنتونیونی (با طرح داستانی مشهورش که در نیم سطر، شباهت کلی کمرنگی با "درباره الی" دارد) به روشن نکردن تکلیف دختر گمشده در ساحل دریا وابسته است و از این طریق ارکان سینمای مدرن را بر ابهام استوار می ‌کند، فیلم فرهادی به مشخص کردن سرنوشت دخترک نیاز داشته و خوشبختانه از سقوط در ورطه مدرن ‌نمایی به این شیوه رهیده است. شیوه‌ های مختلف، ساختار و روایت و پایان‌ بندی‌ های متفاوتی می ‌طلبند.