نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ضرب المثل (نان و پیاز)

  1. #1
    مدیر بخش حسابداری
    تاریخ عضویت
    2009/06/11
    نوشته ها
    726
    سپاس ها
    229
    سپاس شده 426 در 233 پست

    Icon17 ضرب المثل (نان و پیاز)


    نان و پیاز

    زیاد برای شما اتفاق افتاده که از دوست و رفیقی دعوت کردید تا برای صرف شام یا ناهار به منزلتان بیاید. با وجود آنکه ممکن است تشریفات و تکلفات زیادی برای این مهمانی قایل شده باشید ولی به سابقه­ی خوی تواضع و فروتنی که از قدیم و ندیم در سرشت ایرانی خمیره شده است میهمان را اصطلاحا به عنوان صرف نان و پیاز دعوت می­کنید در حالی که احتمال وجود بره­ی بریان و ران بوقلمون و کبک و تذرو و تیهو بر روی سفره می­رود.
    این ضرب المثل گاهی در جای دیگر هم به کار می­رود و آن موقعی است که آدمی نخواهد زیر بار منت دون همتان برود و به طبع جیفه­ی دنیا حقی را باطل کند و یا باطلی را لباس حقیقت بپوشاند. در این مورد از هر گونه تهدید و ارعابی نهراسیده جواب می­دهد : «به نان و پیاز قناعت می­کنم و زیر بار منت نمی­روم.»
    عبارت نان و پیاز در بادی امر خیلی ساده و عادی به نظر می­رسد و شاید هرگز گمان نرود که ممکن است ریشه­ی تاریخی داشته باشد در صورتی که چنین نیست و همان سابقه­ی تاریخی آن را ورد زبان خاص و عام و ضرب المثل وضیع و شریف قرار داده است.
    یعقوب لیث موسس سلسله­ی صفاریان را همه کس می­شناسد. تاریخ جهان نظیر چنین حادثه­جویی را کمتر به خود دیده است. یعقوب پس از آنکه به امارت سیستان رسید و هرات و کرمان و کابل و طبرستان را نیز با مشقات و رنج­های فراوان در حیطه­ی تصرف آورده قلمرو نفوذ و قدرت خویش را تا قسمت علیای رود سند پیش برد در این موقع شنید که «المعتمد بالله» خلیفه­ی عباسی به صاحبان ری و خراسان و طبرستان نوشت که یعقوب عاصی و متمرد است، از او فرمان نپذیرند. پس نیت باطن و چهره­ی ضدتازی و نهضت میهنی خویش را نشان داد و به منطقه­ی فارس حمله کرد.
    «ابن واصل تمیمی» که از طرف خلیفه حاکم فارس بود با یورش یعقوب از آن دیار رانده شد و کار منطقه­ی جنوب ایران فیصله یافت. یعقوب از دوران جوانی آرزو داشت که روزی حکومت عرب را از سرزمین ایران براندازد و اکنون در سی و دو سالگی برای تحقق این آرزوی بزرگ و شکوهمند می­شتافت و با قشون منظم و مجهز خویش جانب بغداد را در پیش گرفت. سپاهیان یعقوب و خلیفه در منطقه­ی «دیرالعاقول» واقع در مشرق دجله بین بغداد و تیسفون (مداین) با هم روبرو شدند. در این جنگ بر سر راه یعقوب نهری عظیم کندند و آب دجله را به سوی محل استقرار و تمرکز سپاهیانش گشودند و با تمهید و تفصیلی که در کتاب ارزنده­ی «یعقوب لیث» تالیف دکتر «محمد ابراهیم باستانی پاریزی» آمده :
    «... لشکر یعقوب بیشتر هلاک شدند. خود یعقوب جان به هزار حیله به کنار کشید.» در این جنگ جمعی از یاران یعقوب مثل حسن درهمی و محمدبن کثیر کشته شدند و خود یعقوب هم سه تیر به گلو و دست­هایش خورد و بر اثر گشودن آب دجله در نهر سبت قریب ده هزار راس از چهارپایان اردوی یعقوب از بین رفت و از پشت سر هم که اردوگاه یعقوب را آتش زده بودند شتران و قاطرها و بار و بنه و همچنین پنج هزار نفر شتر بختی که در این اردو بود همه سوختند و یا پراکنده شدند. تنها یعقوب لیث و یا به قول مورخین «یعقوب سندان» که با این شکست فاحش کمترین خللی در اراده و تصمیم او وارد نیامده برای تجدید قوا نه مصالحه و پوزش به «گندی شاپور» عقب نشست.
    ولی به علت بیماری قولنج و به قولی دل درد بستری گردید. در این موقع قاصد خلیفه با تحف و هدایای بسیار و لوا (درفش) و منشور حکومت فارس به نزد وی آمد تا او را از جنگ بازدارد. یعقوب دستور داد مقداری پیاز و نان خشک و یک قبضه شمشیر در طبقی نهند و پیش فرستاده­ی خلیفه آورند. چون این بساط حاضر شد رو به رسول کرد و گفت : «خلیفه را بگوی که من خسته و وامانده­ام و شاید بمیرم و تو از دست من خلاص شوی و من نیز از تو. اما اگر زنده ماندم این شمشیر میان من و تو حکم می­شود. در صورتی که تو غالب آمدی من با این نان و پیاز می­سازم و ترک امارت می­گویم.» به قولی دیگر گفته است : «من رویگر زاده­ام و از پدر رویگری آموخته­ام و خوردن من نان جوین و پیاز و ماهی و تره بوده است و این پادشاهی و گنج و خواسته از سر عیاری و شیرمردی به دست آورده­ام. نه از میراث پدر یافته­ام و نه از تو دارم ... اگر از بستر بیماری برخاستم حکم میان من و خلیفه این شمشیر است ... اگر مطلوب من تسری پذیرفت فبها، و الا نان کشکین و حرفه­ی رویگری برقرار است. یا آنچه گفتم به جای آورم یا با سر نان جوین و ماهی و پیاز و تره شوم.»
    و به گفته­ی «سرجان ملکم» : «نه خلیفه و نه روزگار بر کسی که عادت به خوردن این گونه طعام کرده است دست نخواهند یافت.»

  2. 2 کاربر از پست مفید mahya سپاس کرده اند .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •