نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: چه مواقعی پر حرف یا کم حرف می*شویم؟

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2009/08/02
    سن
    30
    نوشته ها
    356
    سپاس ها
    1
    سپاس شده 52 در 46 پست

    Eh چه مواقعی پر حرف یا کم حرف می*شویم؟

    صحبت كردن یكی از نیازهای طبیعی انسانهاست و اگر بخواهیم حق مطلب را بهتر ادا كنیم، باید بگوییم حرف زدن یكی از مهارت*های زندگی است كه برای توسعه و تداوم روابط سالم و مستحكم لازم است

    همچنین نحوه سخن گفتن و عادت*های كلامی تا حد بسیار زیادی بازگوكننده شخصیت افراد است. بعضی از مردم آنقدر حرف می*زنند كه همه ترجیح می*دهند از مصاحبت با آنها اجتناب كنند، و برخی دیگر آنقدر كم*حرف*اند كه حتی در زمانی كه به حرف زدن احتیاج هست نیز از اینكار طفره می*روند.

    در اینجا ما پیشنهاداتی به شما ارائه می*دهیم كه نه فردی پرحرف و خسته كننده باشید و نه فردی منزوی و خجالتی. مثل تمام جنبه*های زندگی حفظ تعادل بهترین گزینه است.



    چه مواقعی پر حرف می*شویم؟

    وراجی كردن و مسلسل وار حرف زدن، شاید برای شخص سخنگو لذت بخش و دل انگیز باشد اما مسلماً اگر نظر شنونده را هم بپرسید، تناقض این نظرات كاملاً* برایتان مشهود خواهد بود.

    گاهی مواقع پرحرفی بجز دلایل شخصیتی می*تواند دلایل دیگری نیز داشته باشد، از جمله وقتی:

    عصبی هستیم یا احساس ناامنی می*كنیم

    اغلب مواقع وقتی حس تعادل درونی ما دچار نوسان می*شود و احساسات ضد و نقیض ما را احاطه می*كند، ناخوداگاه سعی می*كنیم این احساس را با تند*تند حرف زدن جبران كرده و بپوشانیم.

    در چنین مواقعی آنچنان با جدیت به حرف زدن ادامه می*دهیم كه گویی برای جلوگیری از برقراری سكوت مسئولیتی به عهده ما گذاشته شده و وظیفه داریم برای ادای این وظیفه دست به ایراد هر سخنی بزنیم حتی اگر این سخنان كاملاً بی*ربط و بی*معنی بوده و فقط جنبه حرافی داشته باشد.

    اما اگر حرف چندان جالب توجه، باارزش، و مهمی برای گفتن ندارید، نباید بابت این سكوت زیاد نگران باشید و خود را مجبور به سخن گفتن بدانید. با این آرامش كنار بیایید و اجازه دهید احساس نیاز برای گفت*وگو كردن روند طبیعی خود را طی كند و خود به خود به جریان بیفتد.



    وقتی درباره خودمان صحبت می*كنیم

    صحبت كردن درباره خود بزرگترین اشتباهی است كه همه مردم مرتكب می*شوند. حتماً تا بحال با افرادی كه دائماً* در حال بازگو كردن خاطرات و تجربیات شخصی هستند مواجه شده*اید، *آنها در قبال كوچكترین كلامی كه از طرف شما گفته شود سیلی از حرفهای خسته كننده را به سوی شما روانه می*كنند و هیچ توجهی نیز به بی*قراری و كلافگی شما نشان نمی*دهند.

    «برای دیگران سخن بگویید نه به*خاطر خودتان» این قانون طلایی همه جا جواب می*دهد. درست نیست كه هدف ما از صحبت كردن صرفاً شخصی باشد و تنها برای درد و دل كردن و سبك شدن باب گفتگو را باز كنیم.

    مثل تمام رابطه*های دو طرفه در اینجا هم باید به طرف مقابل توجه نماییم و برای آنها احساس ارزشمندی به ارمغان بیاوریم. اما اگر فقط بخواهیم درباره خودمان صحبت كنیم و فقط نفس خود را ارضا كنیم، همان بهتر كه فقط و فقط خودمان مخاطب حرف*هایمان باشیم.

    برای اینكه متوجه شوید سخنانتان چقدر برای طرف مقابل خسته كننده و كسالت آور است، به زبان بدن آنها دقت كنید.

    اگر از حركات و احوالات آنها اینطور برمی*آید كه تلاش می*كنند به هر بهانه*ای از دستتان در بروند، اگر سرشان را در دستانشان گرفته*اند، اگر به نقطه*ای دور خیره شده*اند، *یا اگر تلاش می*كنند بحث را عوض كنند، این بدین معناست كه آنها از سخنان شما خسته شده*اند.



    شایعات بی*اساس و بدگویی از دیگران

    صحبت كردن درباره خصوصیات بد دیگران، و یا مبالغه كردن درباره اشتباهات و نقطه ضعف*های آنها عادت بسیار زشتی است كه متاسفانه اكثر جمع*های دوستانه یا خانوادگی به چنین صحبت*هایی منجر می*شود.

    فقط به این دلیل كه همه اینكار را انجام می*دهند شما نمی*توانید خودتان را توجیه كنید و با جماعت همرنگ شوید.

    مسئله این است كه اغلب اوقات با اینكه می*دانیم از لحاظ اخلاقی مجاز به انجام چنین رفتاری نیستیم، اما باز*هم به ندای وجدان توجهی نكرده و به شیوه غلط خود ادامه می*دهیم، زیرا با بدگویی از دیگران می*توانیم بیشتر و بیشتر حرف بزنیم و همیشه سوژه داغی برای ادامه گفت*وگو داشته باشیم.

    اما یادتان باشد مردم همیشه برای كسانی كه در چنین مواقعی سكوت اختیار كرده و از موقعیت*هایی كه منجر به بدگویی از دیگران می*شود كناره گیری كنند، *احترام بیشتری قائل هستند.

    اگر شما در همان برخوردهای اولیه از دیگران انتقاد كنید مسلماً در نظر آنها فرد قابل اعتمادی به نظر نمی*آیید. در چنین موقعیت*هایی سكوت شما بر بزرگی و احترام*تان می*افزاید.



    وقتی كه حرف مناسبی برای صحبت كردن ندارید

    عقلا همیشه می*گویند «وقتی حرف باارزشی برای گفتن ندارید، بهتر است كه چیزی نگویید و سكوت اختیار كنید» به حق كه نصیحت به جایی است اما واقعاً چه تعداد از ما به این جمله عمل می*كنیم.



    چه مواقعی كم حرف می*شویم؟

    منزوی و گوشه گیر شدن كار ساده ایست، این*طور نیست؟ در چنین مواقعی ما از برخورد با افراد تازه وارد اجتناب می*كنیم و ترجیح می*دهیم هیچ*گام مثبتی برای خارج شدن از خلوت آرامش و تنهایی خود بر نداریم.

    در بیشتر مواقع اگر برای صحبت كردن و معاشرت با افراد جدید از خود علاقه نشان ندهید، فردی خود شیفته و مغرور به نظر میایید، پس سعی كنید از لاك تنهایی*تان بیرون بیایید و شما اولین نفری باشید كه دست دوستی به سمت دیگران دراز می*كنید.

    البته تمام ما لحظاتی را تجربه كرده*ایم كه به دلایل خواسته یا ناخواسته*ای دچار بی*حوصلگی و كم*حرفی شده باشیم. شاید بتوان برای ایجاد چنین حال و هوایی چند دلیل ذكر كرد:



    خشم

    یكی از دلایلی كه می*تواند بطور موقتی باعث كم*حرفی شود، خشم و عصبانیت نسبت به اتفاقاتی است كه در زندگی همه ما رخ می*دهد.

    یك پیشنهاد برای خلاص شدن از این احساس فراموش كردن مسائل و افرادی است كه شما را خشمگین كرده*اند. اگر از كسی گله و شكایتی دارید بهتر است به*جای اینكه خودخوری كنید، با آرامش و خیلی مودبانه با او صحبت كنید و یا حتی به*صورت غیر مستقیم حرف*هایتان را بزنید.

    صحبت كردن همیشه به شفاف شدن فضا و برطرف كردن بسیاری از سوءتفاهم*هایی كه در اثر سكوت*های بیجا ایجاد می*شود كمك می*كند.

    سعی كنید اگر حرفی روی دلتان سنگینی می*كند هر چه زودتر آن را به زبان بیاورید قبل از اینكه آنقدر سنگین شوند كه ما بین شما و كسانی كه دوستشان دارید فاصله بیاندازند.

    اگر ما یاد بگیریم با چه روشی سخنان خود را بیان كنیم تا منجر به ایجاد خشم و عصبانیت در طرف مقابل نشود، در این صورت به كلید طلایی ارتباطات دست یافته*ایم و تنها در این صورت است كه می*توانیم موقعیت*های تنش*زا را تنها با چند جمله به ظاهر ساده آرام كنیم.



    غرور و كناره*گیری

    بعضی مواقع غرور عامل كناره گیری ما از صحبت كردن با بعضی از افراد شده و این احساس برتری نهفته در درون ماست كه مانع از هم كلامی ما با كسانی می*شود كه از لحاظ موقعیت اجتماعی یا خانوادگی در سطح پایین*تری قرار دارند.

    آیا تا به حال برای صحبت كردن با مسئول نظافت شركت خود پیش قدم شده*اید؟ فكر نمی*كنید كوتاهی شما به این دلیل بوده كه از لحاظ موقعیت اجتماعی او را پایین*تر از خود می*بینید؟



    خجالت

    خجالت یكی از عواملی است كه باعث می*شود نتوانیم شخصیت و احساسات واقعی خود را نشان دهیم و این احساس مزاحم مانع از ارتباط ما با كسانی می*شود كه دوست داریم با آنها هم صحبت شویم.

    خجالت از احساس عدم امنیت و نگرانی بابت آنچه در مورد ما گفته خواهد شد ناشی می*شود. اما اگر با خودمان صادق باشیم و نقاط ضعف و قوت خود را پذیرفته باشیم، دیگر نگران قضاوت*های بعضاً نادرست دیگران نخواهیم بود.

    ما موظف نیستیم كه همه را تحت تاثیر اعمال و رفتار خود قرار دهیم. اجازه ندهید خجالت سدی شود در مقابل علایق و خواسته*هایتان و مانع از آن شود كه به راحتی با دیگران سخن بگوید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید Elino سپاس کرده است .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •