بسیاری از ما وقتی انتقادی می*شنویم، حالتی تدافعی به خود گرفته و رنجیده یا عصبانی می*شویم، بنابراین انتقاد را پدیده*ای نامطلوب تلقی می*کنیم، حال آن*که این*گونه نیست. ما برای این*که بتوانیم بین انتقاد مخرب و مفید، تفاوت قائل شویم و هم*چنین قادر شویم با انتقاد کنار بیاییم، باید بتوانیم خودمان را به*درستی ارزیابی کنیم. به این معنی که در مورد عقاید، افکار، اعمال و احساسات خود، آگاهی و صراحت داشته باشیم.

ما نیازمندیم برای سنجش خود، ملاک*هایی داشته باشیم زیرا در غیر این**صورت، انتقاد دیگران را به*سادگی می*پذیریم. برای مثال، اگر همواره به شما گفته شود که کند کار می*کنید، حتی اگر بدانید سرعت کارکردن شما مناسب است، کم*کم آن*را باور خواهید کرد و اگر عزت*نفس کافی نداشته باشید تا خود را به*طور دقیق ارزیابی کنید، آن*گاه در مورد رفتارهای خود، شروع به معذرت*خواهی نموده یا خودسرزنشی و احساس گناه می*کنید.

ما از گذشته، با پیام*های زیادی از طرف والدین یا معلمان خود، روبه*رو بوده*ایم و برخی از این پیام*ها، آن*چنان محکم به ما داده شده*اند که هنوز هم فکر می*کنیم واقعاً درست هستند؛ پیام*هایی هم*چون «امیدی به تو نیست»، «تو از عهده*ی کاری برنمی*آیی» و... که اگر درونی شده باشند، در ما احساس ناتوانی به*وجود آورده و درنتیجه تمایل به پذیرفتن* اشتباه خود پیدا می*کنیم. در دوره*ی کودکی، بزرگ*ترها درباره*ی درستی یا نادرستی اعمال ما، اظهارنظر می*کنند بی*آن*که در نظر بگیرند چرا ما آن عمل خاص را انجام داده*ایم، از این*رو کودکان، طوری تربیت می*شوند که برای ارزیابی رفتارهای*شان، به بزرگ*ترها وابسته شده و به*طور معمول بزرگ*ترها آنان را ترغیب نمی*کنند که برای ارزیابی خودشان، ملاک*هایی داشته باشند.

به*دلیل اشباع*شدن از این پیام*ها، ملاک*های سنجشی که برای خود به*کار می*بریم، بیش*تر وقت*ها ما را حمایت نمی*کنند. ما فقط آمادگی زیادی خواهیم داشت که باور کنیم بد هستیم. این، یکی از دلایلی*ست که برخورد با خشم را برای افراد، مشکل می*سازد، یعنی اگر کسی از آنان خشمگین شود، احساس خطاکاری، سرخوردگی و صدمه می*کنند. اولین گام در برخورد با انتقاد، می*تواند شناخت بعضی از این پیام*ها باشد. بیایید به کمک پیام*هایی که دریافت کرده*ایم، به منشأ انتقادهای درونی خود، نگاه دقیق*تری بیندازیم. اول این*که بیش*تر وقت*ها پدر و مادران ما مشخص نمی*کنند که فقط رفتار خاصی از ما را نپذیرفته*اند، نه خود ما را. درنتیجه اگر کودکی کار خاصی را مطابق میل پدر و مادر انجام ندهد، احساس می*کند فرد بدی*ست. دوم این*که، اگر چیزی تکرار شود، آن*را باور خواهیم کرد. به*طور مثال اگر هنگام کودکی، یک*بار به ما گفته شود که کم*هوش*تر یا بدتر از برادر یا خواهرمان هستیم، احتمال دارد آن*را نپذیریم اما اگر به**تکرار به ما گفته شود، ممکن است فکر کنیم به*طور حتم درست است. سوم این*که، اگر پدر و مادر ما، خود را نادرست ارزیابی* کنند، برای مثال، خود را مستحق دستاوردهای خویش ندانند، ما نیز این*گونه خواهیم شد. وقتی سال*های سال به برچسبی خاص عادت کرده*ایم، بعدها به*سختی می*توان بین آن برچسب و آن*چه واقعاً وجود دارد، تمایز قائل شد.



چرا مردم انتقاد می*کنند؟

این*که به چه دلیل فرد مقابل، فلان حرف را می*زند یا فلان کار را انجام می*دهد، به شما کمک می*کند تا با انتقاد، کنار بیایید. ممکن است فردی از شما به خاطر مسأله*ای انتقاد کند که خودش نیز درگیر آن است اما نمی*خواهد آن*را بپذیرد، بنابراین این انتقاد، بیش*تر به رفتار خود او برمی*گردد تا شما.

ممکن است کسی از شما انتقاد سازنده*ای کند، به این دلیل که به شما اهمیت می*دهد و می*خواهد شما رشد کنید و یا می*خواهد با شما رابطه*ای صریح و صادقانه* داشته باشد. شاید هم وظیفه*ی حرفه*ای او این*گونه ایجاب می*کند.

گاهی*اوقات چیزی که به*نظر، انتقاد می*آید، درواقع یک شوخی*ست، بنابراین مراقب باشید! زیرا شوخی*های نیش*دار می*تواند نوعی انتقاد یا تحقیر پوشیده باشد. به*طور مثال، وقتی کسی می*گوید: «باز هم کیک می*خواهید، این*طور نیست؟!» می*تواند یک گوش*زد تند در قالب یک شوخیِ خوب، یا یک انتقاد در مورد اضافه*وزن شما باشد.

البته ممکن است مردم به دلیل انتقام، از شما انتقاد کنند یا شاید بنا به دلایلی، به شما حسادت ورزند، در هر حال، شما می*توانید به*آرامی به انتقاد گوش*دهید.



روش*های کنار آمدن با انتقاد

برای مقابله با نجوای انتقاد در ذهن*تان، بهتر است تا حدودی خودتان را تأیید کنید. این تأییدات باید بر آن*چه که هستید، مبتنی باشد نه بر یکی از رفتارهای خاص*تان. باارزش*بودن، تنها به این معنی نیست که به*طرز خاصی عمل کنید، بلکه کافی*ست فقط خودتان باشید. این انتقادها موجب می*شود که در زمینه*های مختلف زندگی*تان، پیشرفت بیش*تری کنید چراکه نشان*می*دهد به آن خوبی که باید باشید، نیستید. در این*جا نمونه*ای از این*گونه تأییدات را ارائه می*کنیم:

وضعم را به همان صورت که هستم، می*پسندم.

بیش*ترین تلاشم را می*کنم. گاهی موفق می*شوم و گاهی نمی*شوم.

انتقاد ممکن است مفید یا غیرمفید، معتبر یا نامعتبر باشد. این بستگی به ما دارد که چه*قدر بخواهیم به یک انتقاد خاص، توجه کنیم. از خودتان بپرسید چیزی که منتقد می*گوید، آیا واقعیت دارد یا فقط یک عقیده است؟ برای مثال «شما در این کار اشتباهات زیادی مرتکب شده*اید»، می*تواند یک «واقعیت» باشد اما «فکر نمی*کنم آن لباس، مناسب شما باشد» یک «عقیده» است. به هرحال بسیاری از ما تمایل داریم به عقاید دیگران، بیش از عقاید خودمان ارزش دهیم، به*خصوص اگر عزت*نفس*مان پایین باشد. باید توجه داشته باشیم که عقاید مردم، مربوط به خودشان است و ممکن است طرح عقایدشان، بیش*تر در مورد خود آن افراد، به ما اطلاعات دهد تا ما. باید یاد بگیریم عقاید دیگران را زیاد شخصی تلقی نکنیم.

اگر فکر می*کنید انتقادی که به شما وارد شده، صحیح است، باید حرف کسی را که از شما انتقاد کرده، تأیید نمایید اما بیش*ازحد عذرخواهی نکنید و به*اصطلاح، خودتان را دست*کم نگیرید. به*عنوان نمونه اگر کسی به شما بگوید که در کاری سهل*انگاری کرده*اید و شما فکر می*کنید درست می*گوید، بگویید: «بله! شما حق دارید. من آن*طوری*که باید، عمل نکردم. دفعه*ی دیگر، به*طور حتم وقت بیش*تری را برای این کار اختصاص خواهم داد.» اما اگر فکر می*کنید انتقادش صحیح نیست، آن*را نپذیرید و با آرامش می*توانید بگویید: «شما اشتباه می*کنید، این درست نیست و من تنبلی نکردم، برعکس فکر می*کنم خوب کار کردم.» اگر کسی قضاوتی کلی در مورد شما کرد که در آن موقعیت خاص، مصداق دارد، به*طور حتم باید مواردی که مصداق ندارد را رد کنید. به*طور مثال ممکن است کسی به شما بگوید: «شما همیشه بی*مسؤولیت هستید» و شما حس*کنید فقط در آن مورد خاص، این*گونه بودید. در این مواقع بگویید: «من در آن لحظه متوجه نبودم اما معمولاً فرد متعهدی هستم.» در این*صورت، بخشی از انتقاد را که مربوط به شماست، پذیرفته*اید اما اجازه نداده*اید که تحقیر شوید.

اگر خود را به شیوه*ی منفی ارزیابی نمایید، در معرض این خطر قراردارید که انتقاد دیگران را جدی*تر از حد لازم، تلقی کنید. توجه کنید که آیا در مورد خودتان، به شیوه*ای محکوم*کننده قضاوت می*کنید یا فقط مسأله را ارزیابی می*نمایید؟ ممکن است در شرایط خاص و در مورد برخی منتقدان، مناسب باشد که از آنان بپرسید چرا آن انتقاد را مطرح می*کنند؟ بدین*صورت، ممکن است چیزی در مورد خودتان یادبگیرید. به*یاد داشته باشید که وقتی از شما انتقاد می*شود، یک*دفعه ناراحت نشوید و با گفتن عباراتی که خودتان را تحقیر می*کند، از انتقادهای بیش*تر استقبال نکنید چراکه باعث می*شود دیگران نیز با این خودتحقیری شما، موافقت نمایند.



نحوه*ی انتقاد

- به هنگام انتقادکردن، به رفتار، برچسب بزنید نه به فرد. برای نمونه به*جای این*که بگویید: «تو واقعاً تنبلی!» بگویید: «وقتی سهمت را در کارهای خانه انجام نمی*دهی، واقعاً عصبانی می*شوم.»

- انتقاد را با اندکی تحسین، همراه کنید. به*طور مثال بگویید: «من همیشه شما را به*خاطر رعایت حق*تقدم دیگران، تحسین می*کنم اما انتظار دارم برای این کاری که پیش*رو دارید، بیش*تر وقت بگذارید.»

- در صورت امکان، پیشنهادهای سازنده*ای مطرح کنید تا طرف مقابل*تان، بتواند رفتارش را در آن راستا تغییر دهد. برای مثال نگویید: «بیش*تر ملاحظه*ی من را بکن.» درعوض بگویید: «لطفاً هروقت قراراست دیر بیایی، از قبل به من خبر بده.»

- به*یاد داشته باشید که اگر از شخصی انتقاد می*کنید، این امر، تا انتقاد از خود شما، فقط یک گام فاصله دارد زیرا از این به بعد، به*خصوص در این مورد خاص، در معرض انتقاد قرارخواهید گرفت.

- تلاش*کنید که از عقاید خود در مورد جهان، زندگی و درکل، مردم آگاه باشید. اگر باور داشته باشید که هرکس ازجمله خود شما، در هر شرایطی، تلاش می*کند در حد آگاهی و توان خود، بهترین کار را انجام دهد، چنین شیوه*ی تفکری موجب می*شود تمایل به انتقاد منفی از دیگران در شما کاسته شود.

به هرحال هرچه بیش*تر از دیگران انتقاد کنید، تمایل بیش*تری نیز به انتقاد از خودتان به*وجود می*آید و شانس کم*تری خواهید داشت که انتقاد منفی دیگران را از خودتان به*طور دقیق ارزیابی نمایید.