اي كاش ميدانستم نامش چيست؟
سرگرداني.ابهام.نگراني.تاسف همه و همه علائم درديست
كه حتي نامش را نميدانم
عشق نميتواند باشد, هميشه در كتابها خوانديم, عشق زيباست
عشق حفره هاي خالي را پر ميكند,, عشق پرش زندگاني است
پس چرا هر چه ميگذرد حفره ها خالي تر ميشود,,,
در زندگي درجا ميزنم؟
هرچه داغ تر ميشوم زندگي سردتر ميشود
چرا؟ چرا؟؟؟؟؟
هر ثانيه.هر دقيقه,هر لحظه
چنان سردرگم تر ميشوم كه گوئي
هزاران مسكن با هم بلعيده ام هزاران مسكن,,
اي كاش هيچ قيد و بندي نبود,,,اي كاش بلعيدن اين همه قرص علاج دردم بود
كاش توان مقاومت داشتم ولي ان همه قرص تواني برايم نگذاشته
چشمانم تار ميبيند....پلكهايم سنگين است...چقدر بي حالم
خوابيدم,,,گرچه ميدانستم هرگز بيدار نمي شوم...ولي خوابيدم
اگر بعد از من در خيابان,كوچه,حتي در روياهايت او را ديدي
به او بگو...........بگو نام دردش عشق بود...هست..هميشه خواهد بود
به او بگوئيد هميشه دوستت داشت..دارد و خواهد داشت....