سلام


برگرفته از کتاب : «جنگ پست مدرن ؛ سیاست نوین درگیری» ؛ فصل دهم :« سرباز سیبورگ : حال و آینده»
توصیه می کنم حتما این کتابو بخونید چون واقعا ارزش حداقل یک بار خوندنو داره
از زمان جنگ اسپانیا با آمریکا تا کنون آمار قربانیان فروپاشی روانی بیش از کسانی بوده که در حین نبرد کشته می شوند. این رقم در جنگ های اخیر به دو برابر تعداد کشته ها و تقریبا یک سوم کل تلفات بالغ شده است. در صورت بروز یک جنگ متعارف بین ابر قدرت های بزرگ در خاک اروپا تخمین زده می شود که پنجاه درصد از کل تلفات را بیماران روانی تشکیل خواند داد و در یک جنگ هسته ای (یا شیمیایی / میکروبی) به طور قطع شمار این قبیل افراد در میان بازماندگان بسیار بسیار زیاد خواهد بود. علت بروز چنین حجم عظیمی از تلفات روانی به افزایش سرعت و کشندگی جنگ نسبت داده شده است.


نیروی زمینی آمریکا برای مقابله با این معضل اقدام به تاسیس HUMRRO و چند موسسه ی پژوهشی دیگر کرد. ابداع کننده ی صطلاح «فناوری روانشناختی» نیز همین دفتر بود. این دفتر از همان بدو تاسیس در سال 1951 دیدگاه های خود در مورد «مهندسی انسان» ، «کنترل کیفیت انسان» و «سامانه ی انسانی – تسلیحاتی» را در جهت رفع مشکلات نظامی آمریکا به کار گرفت. اما این نگرش سیستمی تازه اول کار است. مولفه ی انسانی اگر قرار نیست ضعیف ترین حلقه ی یک سامانه ی تسلیحاتی منسجم و هماهنگ باشد باید متحول شود. نیاز مندی های شگفت انگیز جنگ پست مدرن موجب تلاش تقلایی دیوانسالارانه در جهت یافتن راه حل های فناورانه برای این مسئله شده است.


در صفحه های بعدی درباره ی سامانه های رباتیک و بی سرنشین و همین طور سرباز هایی که به انواع سامانه های الکترونیکی رایانه ای و ارتباطی مجهز شدن و در واقع تبدیل به یک انسان-ربات شدن حرف زده شده درباره ی تعامل انسان و ماشین و از این جور حرفا بعد گفته شده که آمریکا می خواسته با استفاده از روش های متا فیزیکی یا بهره گیری از ریز تراشه های الکترونیکی عملکرد سربازاشو بهبود بده و از فشار های جسمی و روحی اونا در میدون جنگ کم کنه ولی:
با توجه به ناکامی این قبیل شیوه های مرموز و اسرار آمیز و با در نظر گرفتن زمینه ی اجتماعی آن ها تعجبی ندارد که نیرو های نظامی آمریکا جهت مهار فشار های روانی عمده ی انرژی خود را صرف یافتن روش های مستقیم تر و سنتی تر ( لا اقل در آمریکا) کرده که همانا روی آوردن به مواد مخدر است.


پیش به سوی مواد مخدر
نیروی زمینی آمریکا در یکی از بررسی های خود در خصوص جنگ های آینده ، موسوم به« نبرد هوا زمین 2000 » آشکارا هشدار می دهد: « شدت و حدت نبرد مستلزم کاهش فشار های روانی ست .» در این مسیر دارو های جدیدی که خستگی و فشار های روانی فرد را بدون کاهش بازده ی وی بر طرف می سازد در اولویت نخست قرار دارند روان پزشک نظامی برجسته ،دکتر «ریچارد گابریل» مدعی ست که تحقیقات در حال اجرا برای تولید نوعی داروی عصب گرای غیر تحلیل برنده (ترکیبی شمیمیایی که در عین حفظ سطح هوشیاری ذهنی سربازان در حالت عادی باعث عدم بروز حالت اضطراب در آنان میشود ) در شرف دستیابی به نتایج مطلوب است که این دستاورد تاثیرات عمیقی از خود بر جای خواهد نهاد :
طی پنج سال گذشته هم نیرو های نظامی آمریکا و هم شوروی برنامه هایی را به منظور تولید چنین دارو هایی به اجرا در آورده اند که البته جزئیات برنامه ی آمریکا هنوز فاش نشده است ... ارتش آمریکا دست کم سه نمونه ی اولیه تولید کرده که چشم انداز بسیار روشنی را در این زمینه نوید می دهد یکی از این دارو ها احتمالا گونه ای بازپیرون (Buspirone) است.چنان که تحقیقات ثمر بخش باشد ، که ناگزیر همین طور خواهد بود ، رابطه ی بین سربازان و محیط نبرد برای همیشه دگرگون خواهد شد... موفقیت آن ها ... به مثابه ی محو هراس از مزگ و به تبع آن تهی شدن بشر از انسانیت و روح است.


پروژه هایی از این دست که امروزه با هدف دستیابی به چینین دارو هایی به مرحله ی اجرا در می آیند ، هرچند به لحاظ کارآمدی بالقوه ی شان بی نظیرند اما در واقع ادامه ی همان برنامه های تحقیقاتی دهه ی 1950 آمریکا و سنت های نظامی هزاران ساله به شمار می روند.
درواقع مصرف موارد مخدر به منظور بالا بردن سطح کارایی در جنگ از سابقه ای طولانی برخوردار است . به گفته ی دکتر «گابریل» قبایل «کویاک» (Koyak)و «ویروس» (Wiros) ساکن خشکی اوراسیا از دارویی استفاده می کردند که از نوعی قارچ به نام به قارچ مگس کش به دست می آمد و احتمالا بی تاثیر هم نبود .موارد دیگری که وی بر مشمرد عبارتند از حشاشین (پیروان حسن صباح ) که حشیش مصرف می کردند ، جنگجویاین اینکا که برگ درخت کوکا را می جویدند و سربازان و ملوانان انگلیسی که از زمان های قدیم قبل از ورود به میدان نبرد رام (نوعی مشرب الکلی قوی که از عصاره ی نیشکر به دست می آید) می نوشیدند .روس ها انضباط شدید را با گنجاندن ودکا و عصاره سنب الطیب در جیره ی سربازان ارتش سرخ به منظور آـرامش بخشیدن به آن ها و کافئین به منظور بیدار نگه داشتنشان همراه می کردند.
توجه رسمی آمریکا به مواد مخدری غیر از مشروبات الکلی به دهه ی 1950 برمی گردد . نقطه شروع این روند در سال 1954 بود که نیروی هوایی سرگرم آزمایش اثرات دکستر آمفتامین ، کافئین و دارو های کند ساز بر روی نفرات مستقر در پیاگاه نیروی هوایی راندولف (Rundolf) تگزاس بود . سه سال بعد آمفتامین دوباره مورد آزمایش قرار گرفت . از ان زمان تا کنون شاید صد ها مطالعه و تحقیق در این زمینه صورت گرفته است.


زمانی که اقدام سازمان سیا به خوراندن مخفیانه ی ال اس دی به اشخاص بدون اطلاع آنان و تحقیقات این سازمان در رابطه با برنامه ریزی روانی سربازان جهت بالا بردن جسارت آنان در کشتن افراد دشمن (با استفاده از مواد مخدر و بهره گیر از علومی چون «روان شناسی ، روان پزشکی ، جامعه شناسی و انسان شناسی» ) پرده برداشته شد ، رسوایی بزرگی به بار آمد . یکی از عواقب جنبی بررسی های بعدی در این باره ، افشای بخش اعظم تحقیقات نظامی صورت گرفته بر روی انسان تا اواسط دهه ی 1970 بود . چنان چه این نکته را در خاطر داشته باشیم که مبنای هر مورد مطالعه بر روی انسان ها احتمالا موارد بسیار بیشتری از مطالعه بر روی حیوانات بوده است ، روشن می شود که از سال 1950 تا سال 1975 میلیون ها دلار صرف تحقیقات برای دستیابی به روی دارو هایی شده است که در عین افزایش یا حفظ سطح عملکرد اشخاص ، از فشار روانی و ترس آنان بکاهد .


به عنوان مثال بین سال های 1956 تا 1969 ، نیروی هوایی آمریکا مبلغ بیش از یک ملیون دلار صرف حمایت از تحقیات پزشکان مرکز دوک (Duke) واقع در بیلور و پزشکان دانشگاه مینه سوتا بر روی عوارض فشار های روانی کرد . از جمله این تحقیقات مطالعات دکتر نیل برک بر روی « همبسته های روانی – فیزیولوژیکی پردازش اطلاعت توسط انسان » بود که به ادعای وی کاربرد های مستقیم بالقوه ای در رفع مشکلات رایج در بازجویی داشت ... و می شد از آن ها در نوشتن یک برنامه ی آن لاین تحلیل خودکار داده ها استفاده کرد . به عبارت دیگر ، او امیدوار بود که پژوهش هایش به ساخت ماشینی جهت بازجویی افراد بازدااشتی کمک کند اصول راهنمای پژوهشی فوق به صراحت در اظهارات پزشکان مرکز دوک بیان شده است : «دستیابی به وسایل خاصی به منظور تغییر یا تعدیل پاسخ های انسان ها در برابر فشار روانی به هر شکل دلخواه دارد»


در سال 1971 دو تن از پژوشگران « آزمایشگاه و مرکز تحقیقات و توسعه ی ُِآبردین» وابسته به نیروی زمینی فهرست جامعی را از کتاب های نوشته شده در زمینه ی تغییر رفتار به وسیله دارو به سفارش« مجتمع آزمایشگاهی مهندسی انسانی» منتشر ساخت که حاکی از استمرار علاقه ی نیرو های نظامی به این موضوع بود.


تحقیقات به عمل آمده از سوی کنگره در سال 1975 به سرپرستی سناتور ادوارد کندی - نماینده ی دمکرات از ماساچوست - نشان داد که در آن مقطع زمانی شمار پروژه های مطالعاتی نیرو های نظامی بر روی انسان ها در زمینه ی مهار فشار روانی حداقل به 20 مورد بالغ می شده است. در بیمارستان والتر رید (Walter Reed) نیروی زمینی ، آزمایش هایی در خصوص اثرات فشار روانی بر عملکرد « سطح بالای انسانی » ، « تغییرات روان فیزیولوژی فرایند حل مسئله » و « عملکرد نظامی » انجام گرفت در موسسه تحقیقاتی طب محیطی نیروی زمینی ، محققان به بررسی اثرات فشار عاطفی و سنجش تعداد دفعات دیداری با افراد تحت فشار روانی پرداختند اثرات سوخت و سازی ، فیزیولوژیکی و روانی ارتفاع در موسسه ی تحقیقاتی لتر من (Letterman) نیروی زمینی مورد اندازه گیری قرار گرفت فرماندهی تحقیق و توسعه ی پزشکی نیروی زمینی هزینه ی پژوهش هایی درون سازمانی را در زمینه ی رفع خستگی متقبل شد پژوهشگران نیروی دریایی در اوکلند کالیفرنیا راه بسیار عاقلانه تری را در پیش گرفتند و به تحقیق در مورد هیپنوتیزم برای تسکین درد و تمدد اعصاب از طریق مراقبه روی آوردند همزمالن همکارانشان در آزمایشگاه نیروی دریایی مطالعات گسترده ای را در خصوص اثرات فشار های روانی مرکب بر عملکرد خدمه ی هوایما های نیروی دریایی و اثرات روانی تحمل شدت گرما به علاوه ی ده ها مورد تحقیق و بررسی در مورد اثرات سرما ، فشار آب ، شتاب و چرخه های زیستی (چرخه های فیزیولوژیکی ، احساسی و ذهنی که تصور می شود باعث نوساناتی در روحیه و عملکرد اشخاص می شود) بر عملکرد نظامیان به انجام رسیدند.




گسترده ترین برنامه گزارش شده برنامه ای بود که توسط زرادخانه ی اجوود (Edgewood) به مرحله ی اجرا در آمد و کوششی بود به منظور تولید پادزهری جهت خود درمانی سربازانی که در معرض جنگ افزار های شیمیایی ، به ویژه اوکسیم ها (Oxime) ، قرار می گیرند پادزهر آزمایش شده ترکیبی بود از آتروپین ، ماده ی مرموز TMB4 و داروی ضد ترس بن اکتی زین.
با توجه به این همه کار تحقیقاتی ، تعجبی ندارد که آمریکا در جریان جنگ ویتنام اقدام به توزیع دارو های غیر مجاز بین یگان های نخبه کند و چه بسا هنوز هم از این رویه دست بر نداشته باشد التون مانزیون ، عضو سابق گروه های شناسایی دوربرد در این باره می گوید : «ما بهترین آمفتامین ها را در اختیار داشتیم و دولت آمریکا آن ها را تامین می کرد.» سوی همچنین صحبتهای یک تکاور دریایی را در این باره نقل می کند :


در جنگ ویتنام که من عضو گروه تکاوران نیرو ی دریایی بودم مصرف مواد مخدر امری بسیارعادی بود مصرف آن ها به شما نوعی اعتماد به نفس کاذب می بخشید و شما ار بیدار نگه می داشت قدرت بینایی و شنواییتان را تقویت می کرد شما ار کاملا وابسته ی خود می کرد و موقعیی می شد که واقعا احساس رویین تنی به انسان دست می داد
دکتر گابریل استدلال می کند که وقوع پیشرفت های در رشته های اسرار آمیزی چون زیست شناسی مولکولی ، سیبرنتیک زیستی ، بیو شیمی عصبی ، دارو شناسی روانی و حوزه های وابسته به معنای آن است که باید چشم انتظار ساخت دارو های بسیار موثر تری بود همان طور که اشاره شد نگرانی او از آن است که مبادا آمریکایی ها و روس ها درصدد تولید نوعی دارو باشند که نه تنها ترس و هراس ، که تقریبا هر گونه احساس دیگری را از وجود سرباز دور کند و از آنان تعدادی جانی روانی بسازد.




از آن جا که یکی دیگر از ملزومات میدان نبرد پست مدرن جنگ 24 ساعته است انجام تحقیقاتی از قبیل پروژه ی مقاومت (Endure) دفتر HUMRRO برای ساخت عینک ها و دوربین های دید در شب ، یا حتا افزایش قدرت دید چشم در شب با استفاده از «آتروپین» (از مشتقات بلادون) و بن اکتی زین که گشاد کننده ی مردمک چشم هستند ضرورت دارد تحققیقاتی که گروه علوم نور شناسی دانشگاه سن رافائل کالیفرنیا در سال 1978 به سرپرستی جامپوسکی صورت داد در یکی از آزمایش ها مبلغ 700 هزار دلار را نصیب این گروه کرد البته تجهیزات فروسرخ و دیگر ابزار های دید در شب نیز از این نظر بسیار موثر واقع شدند
برنامه ریزی سربازان با مواد مخدر شبیه به رنامه نویسی رایانه هاست تصور کنید سیستم ایمنی شما علیه بیماری های مقاربتی ، ویروس ها ، باکتری ها و انواع سموم برنامه ریزی شود ؛ بدنتان به اندام ها و چشمان مصنوعی مجهز شود ؛ مغزتان به یک دستایر ماشینی سیم بندی شود ؛ ذهنتان به وسیله ی مواد مخدر یا برنامه ریزی روانی علیه فشار های روحی و ترس و ارتفع و اعماق دریا و سرما و گرما و خشکی مقاوم شود ؛ مدام به سیستم های رایانه ای وصل باشید و به وسیله ی آن ها کنترل شوید ؛ در نوعی ریز محیط ایمن در برابر عوامل شیمیایی ، میکروبی و هسته ای که توسط سیستم های تسلیحاتی خودکار و برده (= دستگاهی که توسط دستگاه دیگری کنترل می شود ) محافظت می شود حرکت کنید و امکانات لازم جهت کار اطلاعاتی و تخریب را به فراوانی در اختیار داشته باشید : آن گاه می توان گفت که شما به یک سرباز سیبورگ تبدیل شده اید.
و در پایان :

« الا بذکر الله تطمئن القلوب »