نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: نامه سر گشاده من به امام حسین

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/08/26
    محل سکونت
    مریخ , شهر دوستی , خیابان معرفت , کوچه وفا , منزل عشق
    نوشته ها
    5,051

    پیش فرض نامه سر گشاده من به آقا امام حسین علیه السلام

    آقا سلام

    می خواستم کمی برایت از حال خودم بنویسم!
    این روزها پر می شوم از بغض! پراز ناله!پر از عطش وتشنگی!!
    اما دیگر برایت گریه نمی کنم!
    وتو خود میدانی چه سخت است فرو خوردن بغضی که برای حسین است!
    حسین! قرنهاست که صدای هل من ناصرت از تن تب دار کرب می آید
    حسین! دیر زمانیست که نگاه مهربانت از آن بالا روی نی وسعت نگاهش را بی دریغ به قلب آسمان میساید
    اما من هنوز درد ندایت را نشنیده ام ومعنی آن نگاه خون آلود را نفهمیده ام
    حسین من هنوز حیران آن نماز اول وقت ظهر عاشورایت میان آن کارزار کفر وایمانم
    حسین! من فقط برایت گریه میکنم
    می خواهم یک بار بدون اینکه کسی مرا به گریه بیاورد ,بدون اینکه کسی ذکر مصیبت تو را برایم بخواند ,راستش را بگویم می خواهم بدون حاشیه تورا ,عشقت را ,مرامت را بشناسم!!!
    وآنگاه برای تو وتنهاییت عارفانه گریه کنم!!
    من تورا شاید از روی عادت وان هم با محرم میشناسم
    کاش میشد قبل از گریه برایت, تورا می شناختم!
    می خواهم مشک چشمان من قبل از سوراخ شدن ,قبل از چاک چاک شدن ,از اشک معرفت تو پر شود
    حسین بگذار کمی از راز آزادگیت, اندکی از شعور ایثارت ,آن منتهای عشقت به خدا وند ,ناز آن حماسه ماندگار را درک کنم!
    آقا نمی خواهم زیاد برایت گریه کنم
    فقط کمکم کن کمی بیشتر بشناسمت
    آنوقت من حتی به یک لحظه گرفتن دل راضیم
    آقا اگر احوالی از اینجا بخواهید
    این روزها بعضی ها اینجابه بهانه تجدد مدرنیته عقل گرایی و...همان ارزشهایی را که تو بخاطرش سر باخته ای کنار گذاشته اند .
    صبح از خانه مان بیرون میرویم سرمست ایمان وشب دوباره به همان خانه بر می گردیم با کوله باری از کفر!
    آری میان کفر و ایمان بد گیر کرده ایم!
    خلاصه بگویم خودمان را بد جور زمینگیر کرده ایم!
    هنوز هم بوی کوفه می آید!
    از گوشه وکنار این شهر برای فرزندت نامه می نویسند که: آقا کجایی؟ بیا که خسته ایم! بیا که در مانده ایم وچشم به راه !بیا که منتظریم ومانده راه!
    من هم برای او نامه نوشته ام!
    اما می ترسم!
    می ترسم که من هم, یکی از همان اهالی کوفه عهد شکن باشم
    می بینی آقاجان مصیبت امروز من وامثال من از مصیبت آن روز تو درد ناک تر است
    مصیبت نشناختن!
    آقا پر رویی میکنم! مرا ببخشید!
    ولی اگر میشود کمی برای مصیبت من گریه کنید تا شاید اندکی از ایمان شمارا درک کنم !


    آقا ببخش که حرفهای من کمی سرد است!
    این سوز نامه من از سر درد است!
    آقا ببخش به نام علمدار کربلا
    این اوج سوگواری من برای یک مرد است!
    ویرایش توسط bos3000 : 2009/12/25 در ساعت 22:43

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •