چرا بعضي ‌ها وسواسي مي‌ شوند؟
حتما شما هم تا به حال با افراد وسواسي سر و کار داشته ‌ايد يا حتي با آن ها زندگي مي ‌کنيد. کساني که آن قدر به شستشو اهميت مي ‌دهند که ديگر قطره هاي آب روي اعصاب و روان انسان هم چکه مي ‌کند چه برسد به باز بودن شير آب آن هم يک ساعت يا حتي بيشتر که علاوه برمصرف بي ‌رويه و اسراف، يک فيش 200 هزار توماني را نيز به هزينه‌ هاي گزاف و سرسام‌ آور اضافه مي ‌کند اما تازه اين آغاز مشکل است.
"اما قبل از شستن دست‌ ها نبايد دستت به وسيله ‌اي بخوره، هرجاي خونه پا بذاري تذکر پشت تذکر، دستاتو شستي؟ دوباره آب بکش، خودم ميارم، تو دست نزن." بيان اين جملا‌ت از سوي فرد وسواسي نشانه يک بيماري است که اگر درمان نشود مشکلات فراوان براي بيمار ايجاد مي ‌کند.
دکتر فرزاد ناظمي داراي بورد تخصصي اعصاب و روان در گفتگو با جام ‌جم درخصوص عوامل ايجاد و تشديد بيماري وسواس مي ‌گويد: وسواس يک اختلال رواني است که در نتيجه هجوم فکرها، تصورات، انديشه و حس مزاحم بروز مي‌ کند که فرد براي کاهش استرس و اضطراب حاصل از آن با وقت تلف کردن که اغلب به صورت وسواس پديد مي‌ آيد با افکار منفي خود مقابله مي ‌کند.
به گفته ي اين متخصص، اختلال وسواس بعد از هراس، سوء مصرف مواد و افسردگي چهارمين و عمده ترين اختلال رواني محسوب مي ‌شود و شيوع آن 2 تا 3 درصد بوده و در مواردي از انواع وسواس به 10 درصد نيز مي ‌رسد، همچنين در بين زنان نسبت شيوع آن دو برابر مردان است.
دکتر ناظمي با بيان اين ‌که وسواس انواع مختلف دارد، تصريح مي‌ کند: الگوي شستشوي زياد، چک کردن بيش از حد و افکار منفي که در آن نوعي توهين به مقدسات و آسيب رساندن به افراد خانواده از جمله فرزند يا همسر نيز ديده مي ‌شود، از مهم‌ ترين و شايع‌ ترين انواع اين اختلال محسوب مي ‌شود البته در نوع افکار منفي فرد، وسواس هرگز به کسي آسيب نمي ‌زند و تنها انديشه آن در ذهنش به صورت وسواسي پديد مي ‌آيد. در مواردي هم عدم نظم و ترتيب در برخي افراد موجب اختلال وسواس مي ‌شود.
وي مي ‌گويد: شيوع وسواس در شستن 35 ‌درصد است که عواملي همچون استرس خانوادگي، مشکلات روابط فردي، حاملگي و زايمان از مهم ‌ترين موارد ايجاد و تشديد کننده اين اختلال رواني است.
وسواسي ‌ها در معرض افسردگي و پرخاشگري

چرا بعضي ‌ها وسواسي مي‌ شوند؟
به اعتقاد اين متخصص اعصاب و روان، معمولا خود وسواس همراه با اختلال ديگر همراه است که اثرات آن نه تنها در عملکرد فردي بيمار بلکه در عملکرد اجتماعي و تعاملات وي با خانواده، همسر، فرزند و اطرافيان نيز تحت تاثير قرار مي ‌گيرد به طوري که پس از مدتي فرد دچار افسردگي و پرخاشگري مي ‌شود که ناشي از واکنش ‌هاي بيمار و اطرافيان وي در برابر اختلال وسواسي او است.
به گفته دکتر ناظمي، اختلال وسواس زمينه ژنتيکي دارد و زماني که برخي مواد شيميايي در مغز تغيير مي ‌کند، اين اختلال بروز مي ‌کند لذا چنان چه گذشته بيماران به دقت بررسي شوند خواهيم ديد که يکي از اقوام درجه يک وي نيز داراي اختلال وسواس بوده است.
درمان

وسواس هم مانند بيماري‌ هاي جسمي قابل درمان است اگر جدي گرفته شود.
اين متخصص اعصاب و روان با انتقاد از نوع نگاه جامعه به اختلالات رواني يادآور مي ‌شود: همان ‌گونه که بيماري جسمي بدون دخالت بيمار بروز مي ‌کند، اختلالات روحي نيز بدون دخالت و خواسته فرد اتفاق مي ‌افتد در حالي که ما از بيماران جسمي تا بهبودي کامل به شدت مراقبت مي ‌کنيم، اما بيماران روحي نه تنها مراقبت و حمايت نمي ‌شوند بلکه با رفتارهاي غلط و حتي عدم حمايت، روند و مدت بيماري آن ها را به تعويق مي ‌اندازيم.
دکتر ناظمي تصريح مي ‌کند: اختلالات رواني از جمله وسواس از طريق روش دارويي و رفتاري قابل درمان است، براي بهبودي کامل يک روش به تنهايي کافي نيست و بايد اين دو روش در کنار هم و به صورت مکمل براي بيمار استفاده شود لذا با توجه به درجه اضطراب و استرس و نوع اختلال بايد ابتدا از درمان دارويي آغاز کرد تا با کاهش ميزان اضطراب، فرد براي درمان رفتاري آماده شود.
وي معتقد است: در بيماري وسواس بسيار مهم است که فرد اين بيماري را به عنوان يک اختلال بپذيرد و براي درمان آن اقدام کند؛ چرا که درمان اختلالات رواني بسيار مهم‌ تر از بيماري‌ هاي جسمي است.
به گفته اين متخصص، در بيماري‌ هاي رواني بر خلاف بيماري‌ هاي جسمي دامنه بيشتري تحت تاثير قرار مي ‌گيرد؛ چون علاوه برعملکرد فردي و اجتماعي، خانواده نيز تحت تاثيرات منفي آن قرار مي‌ گيرد و آسيب ‌هاي حاصل از آن به مراتب بيشتر از بيماري‌ هاي جسمي است.
دکتر ناظمي توصيه مي‌ کند: وسواس يک اختلال و يک بيماري است که بايد هرچه سريع ‌تر درمان شود و هرچه زمان اختلالات رواني طولاني ‌تر شود همانند بيماري ‌هاي جسماني مزمن‌ تر شده و به درمان طولاني ‌تري نياز دارد. همچنين مهم‌ ترين عامل در تسريع بيماري ‌هاي رواني، حمايت از آن ها به ويژه حمايت خانواده است؛ چرا که در مواردي رفتار خانواده‌ ها خود به ‌عنوان يک عامل تشديد کننده ي اختلال وسواسي است.