سهراب سپهری







سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهرستان کاشان متولد شد

پس از پایان تحصیلات دوره ی ابتدایی و متوسطه به دانشسرای

مقدماتی رفت و در خرداد ماه 1324 دوره دو ساله این دانشسرا را

به پایان رساند و درسال1325 به استخدام اداره ی آموزش و پرورش

کاشان در آمد و در این سال نخستین سال شعرش بنام ((بیمار)) در

ماهنامه ی جهان نو منتشر شد .

در سال 1327 از آموزش و پرورش استعفاء داد و در امتحانات ششم

ادبی شرکت و دیپلم ادبی گرفت .

اولین کتاب شعر سپهری با نام مرگ رنگ در سال 1330 منتشر شد

و دومین کتاب او بنام ((زندگی خوابها)) در سال 1331 منتشر و

همچنین سومین و چهارمین اثر او به ترتیب در سال 1340 و1340

چاپ ومنتشرشد که بترتیب((آواز آفتاب)) و((شرق اندوه)) نام داشتند .

او بعد از چهار سال پنجمین اثر خود را بنام ((منظومه صدای پای آب))

منتشر و چاپ نمود .او باز در سال های 1345 و1346 کتاب هایی

چاپ نمود که بترتیب ((مسافر)) و ((حجم سبز)) نام دارند که ششمین

و هفتمین کتاب و اثر او محثوب می شوند .

سال 1358، آغاز ناراحتي جسمي و آشكار شدن علائم سرطان خون

برای سهراب بود وی ديماه همان سال جهت درمان به انگلستان سفر

مي كند و اسفندماه به ايران باز ميگردد.

و سر انجام در سال 1359 بر اثر بیماری سرطان خون چشم از

عرصه ی گیتی فروبست .


دیوان اشعار :





رفته بودم سر حوض ،

تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب

آب در حوض نبود

ماهیان می گفتند :

هیچ تقصیر درختان نیست

***

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرشی دارد به اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت ازیادمن

وتوبرود




اشعار دیگرش :





حرف ها دارم

با تو اي مرغي كه مي خواني نهان از چشم


و زمان را با صدايت مي گشايي !


چه ترا دردي است


كز نهان خلوت خود مي زني آوا


و نشاط زندگي را از كف من مي ربايي؟

در كجا هستي نهان اي مرغ !


زير تور سبزه هاي تر


يا درون شاخه هاي شوق ؟

مي پري از روي چشم سبز يك مرداب

يا كه مي شويي كنار چشمه ادارك بال و پر ؟


هر كجا هستي ، بگو با من .


روي جاده نقش پايي نيست از دشمن.


آفتابي شو!


رعد ديگر پا نمي كوبد به بام ابر.


مار برق از لانه اش بيرون نمي آيد.


و نمي غلتد دگر زنجير طوفان بر تن صحرا.


روز خاموش است، آرام است.


از چه ديگر مي كني پروا؟




اشعار دیگرش :



اهل کاشانم.

روزگارم بد نیست.

تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.

مادری دارم، بهتر از برگ درخت.

دوستانی، بهتر از آب روان