-
گفتوگو با عباس كیارستمی درباره شعر و سینما
گفتوگو با عباس كیارستمی درباره شعر و سینما
◊
◊
◊
◊
◊
◊
تا کنون امتیازی به این مطلب داده نشده است.
می توانید در انتهای مطلب امتیاز دهید.
گفتوگو با عباس كیارستمی درباره شعر و سینما
كیارستمی همیشه خبرساز است. هر بار كه در جستوجوی خبری باشی، پس از گفتوگو با او دست خالی برنمیگردی. چندی پیش او از آغاز فیلمبرداری <رونوشت برابر اصل> در بهار سال آینده خبر داده بود. مدیر ۲MK فرانسه در نشستی مطبوعاتی اعلام كرده است كه كیارستمی در جستوجوی مرد میانسال انگلیسیزبانی است تا در مقابل <ژولیت بینوش> در این فیلم بازی كند.
در گپ كوتاهم با عباس كیارستمی به همین ماجرا اشاره میكنم و در این باره میپرسم. كیارستمی میگوید: <اواسط فروردینو اردیبهشتاین فیلم كلید خواهد خورد ولی به قول شما هنوز آدمی كه باید نقش مقابل بینوش را بازی كند، پیدا نشده است. در این فاصله این خواسته محقق میشود و بهار آینده فیلمبرداری شروع میشود.>
● آنتونیونی و برگمان
این روزها دو سینماگر بزرگ جهانی رخت بربستهاند، یاد آنان را بهانه میكنم تا نظر كیارستمی را بپرسم و به یاد میآورم كه چند سال پیش آنتونیونی در جایی گفته بود كه سینمای ایران را با <كیارستمی> و <مهرجویی> میشناسد. كیارستمی میگوید: این دو سینماگر بر سینمای جهان تاثیری عمیق گذاشتند.
ما در آن دورهای كه سینمای ایتالیا در اوج بود، فیلمهای ایتالیایی زیاد میدیدیم. این دوره مهمترین تاثیرگذاری ما بود. اینها تاثیرگذاران شاخص بر سینمای جهان هستند در واقع سینماگران ایتالیا مكتبی را پایهگذاری كردند، اما سبكی كه آنتونیونی ابلاغ كرد، بیشتر یك سبك سورئال بود، بیشتر ما این شیوه و فرم بدیع را در كار آنتونیونی میبینیم و در كار او بیشتر نمود دارد و دیده میشود تا در بقیه، آنتونیونی كه تحصیلات خود را در مركز تجربیات سینمایی رم ناتمام میگذارد، به سراغ روزنامهنگاری میرود؛ بعدها چند سناریو مینویسد و به عنوان كمككارگردان مشغول كار میشود و مهمترین فیلمش در سمت كمك كارگردان فیلم <میهمانان شب> اوست و فیلمهای مستند و كوتاهش عبارت از<ساكنین پو>، <خرافات>، <عاشق دروغی> و... است.
مهمترین فیلمهای بلندش كه نام او را در تاریخ سینما بلند آوازه كرد، میتوان اگراندیسمان، كسوف، صحرای سرخ و حادثه را نام برد كه از فیلمهای برگزیده تاریخ سینما هم هستند. برگمان هم تاثیر زیادی بر سینمای جهان داشته است.
او سخت شیفته و مجذوب تئاتر بود. پس از اتمام تحصیلات مدتی كارگردان تئاتر بود و سناریوهای بحران، موزیك در تاریكی و بر عشق ما باران میبارد و... در این دوره نوشته شد، سپس اولین فیلم بلندش را در سال ۱۹۴۵ با عنوان كریس ساخت و لحظه گرگ و میش؛ مهر هفتم و توتفرنگیهای وحشی جزو صدفیلم برگزیده تاریخ سینما در اذهان عمومی برای همیشه جا گرفتهاند و قطعا این دو شخصیت تاثیر شگرف و عمیقی بر سینمای جهان گذاشتهاند.
● شعر و سینما
بحث ما به شعر میكشد و به مجموعه <گرگی در كمین> از كیارستمی و شباهتها و تفاوتهایش با سهراب سپهری، اما كیارستمی از كنار نام سهراب میگذرد و به پاسخی اكتفا میكند كه در آن به شباهت شعر و سینمایش میپردازد:
<هر نوشته منجمله شعر به دنبال چند هدف از پیشتعیین شده خلق میشود. در فیلمهای من، فضا همانقدر واقعی است كه آدمها و این كاراكترها همانقدر دستكاری میشوند كه فضا. من بدون شك یك آدم واقعی را یا یك شخصیت واقعی را در فضای واقعی متعلق به خودش میشناسم و این به آن مفهوم نیست كه انسان را نمیشود از فضای زندگیاش جدا كرد ؛ میشود، مشروط بر اینكه این جدایی در كل كار معنا و مفهوم خودش را حفظ كند. در شعر هم سعی من بر این بوده و هست كه این دغدغه را حفظ كنم و اشیا و آدمها را همانطور كه میبینم انعكاس دهم، مثل همان عكس گرفتن از یك گل كه صحنهای واقعی بود.>
● وهم ماندگار احمدرضا احمدی
نام احمدرضا احمدی در سوال من میآید و تفاوت وهم در شعرهای احمدی و كیارستمی.
او میگوید: <ببینید شعر در كل محصول درد و رنج شاعر است كه در ادوار گذشته و در فراز و نشیبهای زندگی اجتماعی با آن روبهروست. شعر مثل دنداندرد نیست كه یك لحظه به درد آید و لحظهای بعد ساكت شود. شعر تجسم عینی خود زندگی است برای همین است كه واقعا من شعر احمدرضا را جور دیگری فراتر از شاعران این دوره میبینم و از خواندن آن لذت میبرم.>
● خاموشی شاملو
حالا نوبت به شاملو رسیده است. دیدگاه او درباره شاملو شنیدنی است، اینجاست كه كیارستمی نامی هم از سهراب میبرد: <هفته گذشته مطلبی در مورد شاملو خواندم و حتی سر مزارش در امامزاده طاهر كرج رفتهام اما شاملو به خاطر اینكه شاعری سیاسی بود میزان خاموشیاش بیش از انتظار بود چون وقتی كه خاموش شد، شعرش هم خاموش شد اما در مورد سهراب قضیه برعكس است سهراب بعد از خاموشی و مرگش شعرش ماند و ماندگار شد.>
● و از همین جا میرسیم به بحث درباره شعر به طور كلی و نظر كیارستمی درباره تفاوت شعر حزبی و شعر اجتماعی
شعرهای حزبی معمولا به شعرهایی گفته و اطلاق میشود كه تاریخمصرف دارند، برای بشر كار میكنند، برای یك جامعه واحد تاریخ مصرف دارند.
ولی فیلم دزد دوچرخه دسیكا بعد از ۴۰ سال هنوز كه هنوز است سرپاست.
این فیلم در واقع راجع به انسان و ملت ایتالیا و مربوط به آن دوره است.
● یعنی درواقع طبق گفتههای شما بایستی برای شعر و حوزهها و نحلههای آن قلمروی بخصوصی تعیین و مشخص كرد؟
دقیقا همینطور است چراكه شعر به قول شما به قلمرو ویژه و به نظر من جغرافیای خاصی تعلق دارد. در كل شاعر وظیفه سنگینی دارد كه باید نسبت به اجتماع و پیرامون خود مسوول و مراقب باشد و با یك دیسیپلین خاص قضایا را زیر نظر داشته باشد و به فراخور حال و روز مردم و اجتماع شعر خلق كند.
● شعر یك شاعر طبق این گفته چه المانهایی برای ماندگاری و دوام باید داشته باشد؟
شعر شاعر باید بعد از شاعر بماند. شما نگاهی كنید و مطالعه كنید كه جنبشی كه در اشعار شاملو بود به یكباره بعد از مرگش افت كرد. شعر میتواند با اجتماع سازش پیدا كند و ماندنی شود، ولی بعد از مرگ ایشان شعرشان خاموش شد.
● یعنی شما تا چه حد فكر میكنید جریانهای روز و بهخصوص مسائل سیاسی در شعارزدگی یك شعر موثر است؟
برای رسیدن شعر هر شاعری به شهرت باید مراقب شورش و جریانهای سیاسی بود چرا كه در غیر این صورت ولتاژ شعر میافتد و باعث نابودی و زوال آن شده و به وسیله اجتماع پسزده میشود.
● میپرسم فضای ایدهآل چه فضایی است؟
فضای ایدهآل فضایی است كه در جستوجوی آن هستیم و این فضاها فضایی واحد نیست، فضایی است كه به مناسبتی و بنا بر مختصاتی آن را میطلبیم و غالبا با تصور آغاز میشود؛ طرحی مبهم است كه در ذهن نقش میبندد و بعد به كندوكاو آن رفته و آن را پیدا كرده یا خلق میكنیم؛ گاهی این پیدایش پیش از جستوجو هم اتفاق میافتد؛ یعنی چیزی را میبینیم، مقابل آن مكث و درنگ میكنیم و آنگاه میایستیم تا كار تصور و تخیل شروع شود كه هر دوی اینها یكی است، درست مثل تشنه مقابل آب و یا گرسنه مقابل نان. پس هر فضایی با دغدغههای ذهنی ما شكل میگیرد.
● و میرسیم به تاریخ كه كیارستمی علاقهای به آن ندارد:
همیشه به صرف چنین موضوعاتی به خصوص موضوعهای تاریخی اگرچه مربوط به انسان باشد خود را دور نگاه داشتهام، بدون شك دوست دارم این موضوع را، ولی تحریف تاریخی انسان و جعلی بودن تاریخ یا وقایع تاریخی مرا از داشتن ارتباط محروم میكند كه شامل نمایشهای تاریخی هم میشود. حالا نمیدانم به دلیل فضا و لباس است یا شیوههای تصنعی بازی و بیان بازیگران؟
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن