آشنایی با جنگ -بخش اول : مقدمه
سال های پس از پایان جنگ جهانی دوم می گذشت . نظام دو قطبی تثبیت شده بود . رقابت بین دو ابر قدرت وقت ( آمریکا و شوروی ) در قالب جنگ سردی رخ می داد که ماهیت هیچ یک را تهدید نمی کرد . . اختلاف بر سر میزان منافع بود . آموزه تنش زدایی و پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای که بین دو ابر قدرت در دست امشا بود حکایت از تثبیت هر چه بیشتر نظام دو قطبی داشت . در گیری بین دو ابر قدرت بسیار محدود و عمدتا منطقه ای بود و در مناطقی دور از مرزه ای آن دو قدرت روی می داد .
بدین ترتیب ، آنها بر سر سرنوشت ملت ها و کشور ها حاکم بودند . رو شنفکران و صاحبان اندیشه نیز به یکی از این دوقطب گرایش داشتند . لذا اندیشه آزادی وجود نداشت و کسی برای خروج از این بن بست تلاش نمی کرد . در این میان ایدئولوژی کمونیسم که در ابتدا تهدید بزرگی برای منافع کاپتالیسم و حاکمیت سرمایه داری شناخته می شد با گذشت زمان و فاصله گرفتن سردمدارن کرملین از مبانی ایدئولوژیکی خود رو به افول گذاشت و دیگر ایده های لنینیستی و استالینیستی نمی توانست پشتوانه فکری روشنفکران جهان سوم باشد . جاذبه شرق در جهان سوم رو به زوال بود برای همین استکبار غرب از تهاجم فکری رقیب آسوده خاطر شده بود . با این حال رقابت نه بر سر اندیشه بلکه بر سر گسترش حیطه نفوذ و سلطه ادامه داشت . در این میان خاورمیانه به دلیل همسایگی با شوروی وجود نفت و نیز مسئله امنیت اسرائیل مهم ترین منطقه رقابت بود .
اسرائیل و رژیم حاکم بر ایران دو هم پیمان در برابر اعراب شناخته می شدند شاه یه عنوان مهم ترین مهره آمریکا در خاور میانه ضمن آنکه حائلی بین شوروی و خلیج فارس بود بزرگترین حامی اسرائیل محسوب می شد . تقویت حکومت شاه با پشتیبانی های آمریکا برای تضمین و تامین نفت بلوک غرب ضروری بود .
در چنین دورانی پدیده عظیمی به نام انقلاب اسلامی در اطلس جغرافیای سیاسی جهان به وقوع پیوست که خارج از قواعد بازی در نظام بین الملل بود . انقلابی که به میزان زیادی قدرت ملت ها را در تغییر سرنوشت وحاکمیت سیاسی خویش نشان داد و ناتوانی ابر قدرت ها را در مهار بحران اثبات کرد .
با سقوط شاه آمریکا که از چند سو متضرر شده بود با مشاهده موج اسلام خواهی ملت ایران زمیه تحول در منطقه را آماده می دید . در چنین اوضاعی حلقه محاصره کشور های اسلامی به دور اسرائیل به شدت نگران کننده بود . از دست دادن جزیره ثبات فروباشی پیمان سنتو و گسسته شدن کمربند امنیتی خاورمیانه ، احتمال دستیابی شوروی به خلیج فارس و تاثیر گذاری بر سر سرنوشت نفت را ممکن می ساخت .
این در حالی بود که تجربه جنگ ویتنام و تبعات آن آمریکا را از هر گونه اقدام نظامی علیه ایران بر حذر می داشت . اقدام نظامی آمریکا نه تنها می توانست موقعیت دوستان آمریکا را در ایران تضعیف کند ، بلکه اقدامی علیه شوروی محسوب شده و عکس العمل احتمالی این کشور را در پی داشت . مضافا" اینکه مقابله مستقیم آمریکا به انقلاب اسلامی ، ابعاد ضد امپریالیستی انقلاب را آشکار تر می ساخت و ضمن تسریع در صدور انقلاب اسلامی ، ایدئولوژی اسلام مبارز را فراگیر می کرد و به مستضعفین جهان می آموخت که تنها ایدئولوژی رهایی بخش اسلام است و الگوی رهبران انقلابی نیز امام خمینی می باشد .
بر همین اساس از آنجا که اقدام مستقیم نظامی آمریکا امکان پذیر نبود این کشور به اقداماتی چون استقرار نیروی های نظامی اش در همسایگی ایران ، تشکیل نیروی واکنش سریع ، ایجاد بحران در داخل کشور و نفوذ حاکمیت جدید متوسل شد .
دامن زدن به بحران های داخلی ، به تقویت بنیه نظامی کشور و رشد سازمان هایی همچون سپاه منجر گردید . اشغال سفارتخانه آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام ، امکان نفوذ آمریکا در حکومت ایرن را به شدت تضعیف کرد . عملیات نظامی طبس برای آزادی گروگان های آمریکایی با شکست روبرو شد . کودتای نظامی نوژه نیز کشف و خنثی گردید . در چنین اوضاعی که اغلب توطئه های دشمن به شکست انجامیده بود تحمیل جنگ به ایران بخش دیگری از واکنش سازمان یافته و خشن نظام بین الملل در بر خورد با پدیده نو ظهور انقلاب اسلامی بود که طراحی و به اجرا در آمد و رژیم عراق که همواره در پی گسترش سواحل خود در خلیج فارس بود و از همین رو به خوزستان و خصوصا آبادان و خرمشهر چشم طمع داشت از این وضعیت استقبال کرد