گزارش مختصری از همکاری های اطلاعاتی و نظامی ایران و اسرائیل
یعقوب نیمرودی (Yacov Nimrodi)
نیمرودی در سال 1927 در یک خانوادهء یهودی در اورشلیم به دنیا آمد. اصلیت خانوادهء وی متعلق به کردستان عراق بود. وی در اوائل جوانی، در سازمان اطلاعاتی قبل از اعلام استقلال اسرائیل موسوم به Shai استخدام شد و استخدام کننده اش، مقام ارشدی در این سازمان بود به نام اسحاق ناوون (Navon) که بعدن به مقام منشی خصوصی «بن گورین» و سپس ریاست جمهوری اسرائیل دست یافت.
از آنجا که نیمرودی به راحتی می توانست عربی صحبت کند، برای آنهایی که از اروپای شرقی آماده و هاگانا و سازمان شای را تحت کنترل داشتند، فرد بسیار مفیدی از کار درآمد.
به هنگام تشکیل دولت اسرائیل، به سرویس اطلاعات نظامی پیوست. در اوائل دههء 1950، هنگامی که نیمرودی به فرماندهی جنوبی نیروی دفاعی اسرائیل پیوسته بود، با یک فرمانده جوان دیگر و در حال صعود در ارتش اسرائیل برخورد کرد و با او دوست شد. این شخص «آریل شارون» نام داشت. نقطهء عطف این سرگرد جوان (نیمرودی) به سال 1955 و هنگامی پدیدار شد که او را به تهران فرستادند و بخش اعظم دوران کار خود را در تهران گذرانید. او بعدها دربارهء 13 سالی که در تهران به سر برده، اظهار می داشت که این مدت، شادترین دوران زندگی اش بوده است.
ایجاد سپر دفاع موشکی در برابر تهدید عراق
با تجهیز رژیم بعث عراق به موشکهای بالستیک اسکاد بی و فراگ7، ایران جهت مقابله با عراق، از ایالات متحده درخواست خرید موشکهای زمین به زمین پرشینگ را نمود که مورد موافقت کنگره قرار نگرفت.
از این رو، ایران و اسرائیل که رژیم بعث عراق را دشمنی مشترک قلمداد می کردند، با همکاری یکدیگر، پروژهء ساخت موشکهای زمین به زمین دوربرد را آغاز کردند که با وقوع انقلاب سال 1979 در ایران، ناتمام ماند.
نیمرودی به سال 1968، تهران را ترک کرد. با گذشت سالها، در بهار سال 1977، «شیمون پرز» که در آن هنگام، وزیر دفاع اسرائیل بود، توافق نامه ای را امضاء کرد که در زمینهء همکاری ایران با برنامهء موشکهای بالستیک دوربرد اتمی اسرائیل موسوم به «پروژهء گل» بود.
ایران هزینهء همکاری خود را به صورت یک میلیارد دلار نفت خام می پرداخت و یک فرودگاه و یک سایت، برای آزمایش دوربرد موشکی و همچنین محلی برای سوار کردن موشکها، در اختیار اسرائیل می گذاشت.