این یادگیری یا نیرومند شدن پیوندها چگونه صورت می گیرد؟
همان گونه که قبلا شاهد بودیم درنظریه های یادگیری ای که براساس تشکیل پیوندها یا تداعیها قراردارند(نظریه های شرطی سازی) معمولا یکی ازاین دوتوجیه متفاوت برای یادگیری مقدم است: مجاورت یا تقویت . توجیه مجاورت خیلی ساده این است که بین محرکها یا بین محرکها وپاسخها تداعی برقرارمی شود. زیرا آنها درمجاورت هم روی داده اند یعنی به طورهمزمان یا به صورت مجاورت زمانی نزدیک واقع شده اند. توجیه دوم یعنی تقویت می گوید یادگیری به علت پیامدهای رفتارروی می دهد روشن تربگوییم به علت اینکه رفتاربه پیامدهای خوشایند یا حذف چیزی ناخوشایند( یا هردو) منجرمی شود.
پاولف. واتسون وگاتری برای توجیه کردن یادگیری ازمجاورت استفاده کردند. شرطی سازی پاولفی براساس این عقیده قراردارد که ارایه همزمان دومحرکه موجب نوعی برابری بین آنها می شود. برای مثال زمانی که زنگ پاسخی رافرا می خواند که شبیه پاسخی است که غذا آن را فرا می خواند زنگ حداقل تا اندازه ای با غذا برابرمی شود. گاتری معتقد بود که چون محرک و پاسخ همزمان هستند یعنی درمجاورت هم قرارمی گیرند بین آنها پیوند برقرارمی شود.
ثراندایک آشکارا می گوید که مجاورت فقط بخشی ازکل ماجراست. اگربه خاطرپیامدهای خشنود کننده نبود مطمئنا گربه گریختن ازجعبه معما را یاد نمی گرفت .
نظریه ثرندایک قبل از1930
ثراندیک خاطرنشان می سازد که روان شناسان به طورسنتی دررابطه با انسانها وحیوانات دونوع اظهارنظرکرده اند: آنهایی که به هشیاری وآنهایی که به رفتارربط دارند. اما اوهشدارمی دهد که اظهارنظردرباره هشیاری مخصوصا دررابطه با حیوانات وبچه ها نامطمئن ودشواراست. واین اظهارنظرها درمورد بزرگسالان عمدتا برپایه رون نگری قراردارند که ازلحاظ علمی روش مشکوکی است . ثرندایک معتقد است که روان شناسی حداقل تا اندازه این می تواند" مانند فیزیک ازدرون نگری مستقل باشد" بنابراین ثرندایک به جای فکرروی رفتار وبه جای درون نگری برآزمایشگری تاکید کرد(البته ثرندایک خود را پیوند گرا می دانست نه رفتارگر).
ازنظرثرندایک یادگیری عبارت است ازتشکیل پیوندهایی بین محرکها و پاسخها- پیوندهایی که شکل ارتباطهای عصبی می گیرند(وبه همین خاطر پیوند گرایی نامیده می شود).