پاسخهایی که توسط محرک فرخوانده می شوند پاسخگرها نام دارند. پاسخهایی که صرفا توسط ارگانیزم صادرمی شوند کنشگرها نام دارند. دررفتارپاسخگو ارگانیزم به محیط واکنش نشان می دهد درحالی که دررفتارکنشگرارگانیزم برمحیط عمل می کند. به تعبیری پاسخگرها با رفتارغیرارادی مطابقت دارند درحالی که کنشگرها بیشترارادی هستند.اسکینراحتمالا این را نگفته است زیرا این اصطلاحات به طورضمنی اشاره دارند به اینکه اوحدسهای غیرضروری زده است. اسکینرتاکید می کند که نیازی نداریم بپرسیم آیا ارگانیزم دوست دارد یا دوست ندارد کاری را انجام دهد. ما فقط باید به آنچه ارگانیزم انجام می دهد موقعیتهایی که درآنها عمل می کند و پیامدهای اعمال آن توجه کنیم. این سه چیزبا هم وابستگیهای رفتارهستند. و تحلیل آزمایشی رفتارنه به چیزی بیشتر- نه کمتر- ازتحلیل این وابستگیها لازم دارد.
اسکینرگفت که شرطی سازی کلاسیک فقط درمورد رفتارپاسخگرتحقیق می کند. اواین نوع یادگیری را شرطی سازی نوع S(برای محرک) نامید اوبرای توجیه کردن یادگیری براساس رفتارکنشگرمدل متفاوتی را معرفی کرد: مدل شرطی سازی کنشگر(یاوسیله ای) که شرطی سازی نوع R (برای پاسخ) نیزنامیده می شود. تفاوت بین این دونوع یادگیری درجدول 2-4 شرح داده شده است .
شیوع رفتارکنشگر
اسکینر(1938) معتقد بود اکثررفتارهایی که انسانها انجام می دهند کنشگرهستند. رفتن به مدرسه. نوشتن نامه یا کتاب درسی. پاسخ دادن به سوال. لبخند زدن به یک غریبه. خاراندن گوشهای گربه. ماهیگیری. برف روبی. اسکی کردن.وخواندن همگی نمونه هایی ازرفتار کنشگرهستند. با اینکه امکان دارد محرکهای شناخته شده وقابل مشاهده ای موجب برخی ازاین رفتارها شوند نکته این است که این محرکها برای وقوع یادگیری اهمیتی ندارند.آنچه اهمیت دارد پیامدهای این پاسخهاست .
تاثیرداروین
بنیادی ترین عقاید اسکینربه مقدارزیاد مدیون چارلزداروین وادوارد ثرندایک است . داروین معتقد بود که درطبیعت همه نوع صفات مختلفی آشکارمی شوند. نیروهای طبیعت برای برگزیدن صفاتی که به بقا کمک می کنند دقیقا به علت اینکه واقعا به بقا کمک کنند دست به کارمی شوند. همین طورهمه نوع پاسخ دررفتارآشکار می شوند. پیامدهای آنها روی این پاسخها تاثیرمی گذارند برخی را انتخاب وبرخی دیگررا حذف می کنند. ثرندایک این نکته رامحور یادگیری کوشش وخطای خود قرارداد واسکینرنظریه یادگیری کنشگرخود رابرهمین عقیده استوارکرد. دریک کلمه یادگیری کنشگرپاسخهای زندگی(ومرگ) است. اسکینر(1973) نوشت هم درانتخاب طبیعی وهم درشرطی سازی کنشگرپیامدها نقشی را که قبلا به ذهن خلاق پیشین واگذارشده بود برعهده می گیرند.
یراق پاولف وجعبه اسکینر
زمانی که پاولف سگی را دریراق قرارمی داد وگرد گوشت یا محلول اسید دردهان آن می ریخت سگ بزاق ترشح می کرد.این نمونه واضح و روشن پاسخگراست – به طوری که یک محرک با اطمینان پاسخ قابل پیش بینی ای را فرا می خواند.
اسکینردرتحقیقات خود ازوسیله بسیارمتفاوت وابتکاری استفاده کرد. این وسیله به جعبه اسکینرشهرت یافت اسکینرآن را اتاقک آزمایشی نامید. رایجترین جعبه های اسکینرساختاری قفس مانند است که می توان آن را اهرم .چراغ. ظرف غذا. مکانیزم عرضه غذا. وشبکه برق درکف.