مدت زیادی تصورمی شد که شرطی سازی وارونه- که طی آن محرک شرطی بعد ازمحرک غیرشرطی واقع می شود- کاملا بی تاثیراست واین ترتیب دراغلب شرایط شرطی سازی کلاسیک معمولا روی نمی دهد. با این حال پژوهشگران درتعداد معدودی آزمایش بسیاراختصاصی توانسته اند شرطی سازی وارونه را ایجاد کنند. کیت – لوکاس وگاتمن(1975) دریکی ازاین آزمایشها با وارد کردن شوک برقی (US) به موشها وبعد گذاشتن یک جوجه تیغی پلاستیکی (CS) درقفس آنها پاسخ اجتنابی را دراین موشها به صورت کلاسیک شرطی کردند. زمانی که جوجه تیغی پلاستیکی را 10 ثانیه بعداز شوک برقی درقفس موشها گذاشتند تعداد قابل ملاحظه ای ازآنها روزبعد ترس آشکاری ازآن نشان دادند. اما آنهایی که 40 ثانیه تاخیربین CS,US را تجربه کرده بودند ترس کمی نشان دادند. اهمیت این آزمایش وآزمایشهای مربوط دیگردراین نیست که ثابت می کند شرطی سازی وارونه امکان پذیراست بلکه اهمیت آن دراین است که همگام با شواهد روزافزون نشان می دهد که برخی ازانواع یادگیری برای برخی ارگانیزمها راحت ترازانواع دیگراست. درفصل 5 خواهیم دید که به نظرمی رسد انسانها برای یادگیری برخی چیزها آمادگی دارند(مثل زبان) وبرای یادگیری چیزهای دیگرآمادگی ندارند. همین طورموشها برای آموختن ترسیدن ازجوجه تیغی ها آمادگی دارند. کشف وشرح این محدودیتهای زیستی دریادگیری زمینه مهمی را درپژوهش ونظریه پردازی روان شناختی تشکیل می دهد(فصل 5 راببینید).