-
مدیر بازنشسته
ارزش ادبی شکسپیر
هنر او در مجسم ساختن صحنههای غم انگیز و خنده آور به اوجی میرسد که بی سابقه است. او قادر است تماشاچی را بی اختیار به خنده وادارد یا اشکهای تأثر او را سرازیر سازد. بازیگرانی از قبیل...
شکسپیر در حقیقت شاعر انسانیت و نقاش خصایل خوب و بد انسانی است. نمایشنامههای تاریخی او به وقایع بی روح و کهنه، روح تازه ای میبخشند و شخصیتهای ادوار مختلف تاریخ را با طرز فکر و عادات و خصوصیات هر دوره برای خواننده و بیننده مجسم میسازند. قدرت او در تلفیق و ترکیب صحنههای واقعی پراکنده، به صورت یک جریان واحد و مربوط به همه حاکی از زبردستی بینظیر او در فن نمایش است. نمونه این هنر را میتوان در تشریح دوره نفرت انگیز سلطنت "جان" یا کناره گیری "ریچارد دوم" یا مصیبتهای "هانری چهارم" یافت.
هنر او در مجسم ساختن صحنههای غم انگیز و خنده آور به اوجی میرسد که بی سابقه است. او قادر است تماشاچی را بی اختیار به خنده وادارد یا اشکهای تأثر او را سرازیر سازد. بازیگرانی از قبیل "فالستاف" و "گوبو" و دلقکهای نمایشنامههای مختلف او نمونههای جالبی از این قدرت ابداع میباشند. در صحنههای درام کمتر وقایع در ادبیات مانند مرگ کلئوپاترا، مرگ رومئو و ژولیت و خفه شدن دزدمونا بدست اتللو و برخی از صحنههای مکبث یا رفتار دختران "لیرشاه" نسبت به پدر خود یافت میشود. در اغلب نمایشنامههای شکسپیر پریان و ارواح و جادوگران نقش فراوانی به عهده دارند که نمونه آن "اوبرون" و "پک"، روح قیصر، روح پدر هملت، و سه خواهر جادوگر در مکبث میباشند.
در نتیجه میتوان گفت که نمایشنامههای او از لحاظ تنوع موضوع، غنی بودن لغت، طرز تشریح وقایع و وحدت هدف و نتیجه، کم نظیر است و اگر چه در هر نمایشنامه وقایع متعددی مانند رشتههای رنگارنگ، به هم بافته شده، ولی همه آنها جنبه تزئیناتی دارد که در عین حال به این قالی بزرگ ادبی جلوه و شکوه خاصی بخشیده به طوری که سادگی، پیوستگی و وحدت زمینه اصلی آن را از بین نمیبرد و از لطف و تناسب آن نمیکاهد.
صحنه تئاتر دوره شکسپیر شکوه، جلال، ابزار و وسایل تماشاخانه امروزی را نداشت و به صورت سکویی باز و ساده ساخته شده بود، که بازیگران با البسه خود و بدون هیچ گونه دکور روی آن بازی میکردند و در نتیجه درک بسیاری از تغییرات صحنه و مفهوم حقیقی به عهده تماشاچی گذاشته میشد. تعجب این است که با وجود فقدان این وسایل نمایشنامههای شکسپیر آن ارزش واقعی خود را از کف نداده و هنوز مورد پسند بسیاری از مردم قرار میگیرد. البته در تماشاخانههای امروزی و فیلمهایی که بر مبنای این نمایشنامهها تهیه میشود، دخل و تصرف زیادی در وضع صحنهها به عمل میآید، تا بیننده و شنونده به آسانی بتوانند پیوستگی وقایع یا تغییرات صحنه را درک کند، همین نکته گواه بر این است که بینندگان تئاتر عهد شکسپیر تا چه حد به هنر و نمایشنامه علاقه داشتند، که بدون وجود تسهیلات امروزی حداکثر لذت را از آثار او میبردند.
هنر شکسپیر در نمایشنامه نویسی تنها از لحاظ توجه کامل به وضع صحنه و تغییرات لازم نیست؛ بلکه او همانند یک روانشناس واقعی میداند که چطور صحنههای غم انگیز را با صحنههای کمدی تلفیق کند، تا جنبههای مختلف حواس پنجگانه را اقناع نماید و با ایجاد اوضاع متضاد، احساس معین یا نکته مخصوص را تاکید کند و از شدت عمل و پیمودن راه افراط خودداری نماید. نمونه این هنر را میتوان مخصوصاً در نمایشنامههای غم انگیز او یافت. در نمایشنامه مکبث موقعی که احساسات شخصی به علت خیانت حیوانی مکبث و همسرش به اوج شدت خود رسیده صحنه شوخیهای مستانه و حماقت دربان آغاز میشود، تا بیننده را بخنداند و به او بار دیگر آرامش خاطر ببخشد که بتواند به نتایج جنایت در صحنههای بعدی توجه و تعمق کند. در نمایشنامه هملت موضوع داستان در حقیقت متعلق به تمام ادوار زندگی است و جنبه یک تحقیق روانی را دارد که چطور شخصی در زندگی دچار شک و تردید میشود و تاثیر آن چیست.
در تمام موارد شکسپیر ناچار بود متکی به قدرت و قوت موضوع داستان و طرز تشریح آن باشد و در زمان حاضر هم، هر هنرپیشه انگلیسی که آرزو دارد به اوج شهرت هنر خود برسد، سعی میکند اول شهرتی به عنوان بازیگر نمایشنامههای شکسپیر پیدا کند. چون تنها آهنگ، بیان، حرکت و فصاحت اوست که میتواند در تماشاچی تأثیر داشته باشد، نه تزئینات و زمینههای کمکی و وسایل که در عین حالی که برای مجسم ساختن صحنه ضروری است؛ مانع از این است که هنر پیشه بتواند نبوغ و هنر خود را به حد کمال عرضه بدارد.
هدف شاعر بحث در اخلاقیات نیست، بلکه انگیزه ای وسیع تر از ترویج یک مکتب، عقیده یا نکته اخلاقی دارد. کوشش نویسنده نمایشنامه در این است که به جای ترشیح افکار یا خصایص معین جنبههای مختلف زندگی واقعی را ترسیم کند که مربوط به مکان یا زمان یا شرایط معینی باشد و یا واکنش افرادی را که از لحاظ فکری، احساساتی، بدنی یا روحی با هم متفاوت میباشند، ولی گردش زمانه آنها را در یک جا جمع کرده است نسبت به یکدیگر مجسم سازد. بنابراین نمایشنامه نویس باید مفهوم زندگی را درک کرده و با انواع مردمیکه در نقاط مختلف دنیا دیده میشوند، آشنا شده باشد. یعنی در حقیقت قدرت مشاهده و قوه تشخیص او در مورد خصوصیات اخلاقی افراد به مقدار حداکثر، تقویت شده باشد و در نمایشنامه خود این افراد را تحت شرایط معینی که ساخته و پرورده فکر خود او است قرار دهد، تا نتیجه معینی بدست آورد. در این صورت این افراد باید تا حدی حقیقی و واقعی جلوه گر شوند، که تصور نشود آنها عروسکهایی در دست نویسنده بودند که به این سو و آن سو کشانده شدند. قهرمان داستان باید حقیقتاً صورت قهرمان را پیدا کند و شیاد به شکل شیاد، دلقک واقعاً خنده آور گردد، فیلسوف خود را فیلسوف نشان دهد و زنان داستان خصلت زنان را مجسم سازند.
اگر نویسنده نمایشنامه زیاد از حد در اعمال و طرز فکر بازیگران ساخته دست خویش مداخله کند، فاصله زیادی بین افراد حقیقی و بازیگران داستان بوجود میآورد، که دیگر نمیتوان حقیقت وجود آنها را باور کرد.
شکسپیر در این مورد خود را قاضی بی طرفی نشان میداد و شخصیتهای داستان را به حال خود میگذاشت تا حقیقت درونی خود را نشان دهند. به همین جهت نمیتوان به آسانی درک کرد که فلسفه و نظریه شکسپیر درباره زندگی چیست.افکار و عقایدی که شخصیتهای نمایشنامههای شکسپیر ابراز میدارند، به قدری متنوع و در بسیاری از موارد متضاد است که باید آن را متعلق به خود آنها دانست و نمیتوان گفت همه آنها نماینده افکار شکسپیر است؛ چون دلیل برتری یک نویسنده این است که خود را به انواع نظریهها مسلط سازد به طوری که نتوان او را به صورت معین و مشخص شناخت.
فرد معمولی برای صحبتهای عادی احتیاج به دو یا سه هزار لغت دارد و برخی از مردم هم در حد کمتر از دو هزار کلمه بکار میبرند. "میلتون" شاعر معروف انگلیسی که از نوابغ محسوب میشود، در حدود هشت هزار لغت به کار برده، ولی در آثار شکسپیر در حدود بیست و یک هزار لغت دیده میشود. به همین جهت مطالعه متون اصلی او به زبان انگلیسی، خالی از اشکال نیست و نه تنها احتیاج به فرهنگ جامعی دارد، بلکه در بسیاری از موارد توضیحات نقادان و محققین این درام نویس، ضروری است و گذشته از آن قوه حدس و تشخیص خواننده این درام نویس ضروری است و خواننده پس از آشنایی کافی به آثار او درک مطالب بغرنج، که اکثراً در قالبی بسیار موجز به رشته تحریر درآمده، را آسانتر میسازد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
-
کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن