استفاده از شبکه های کامپيوتری در چندين سال اخير رشد و به موازات آن سازمان ها و موسسات متعددی اقدام به برپاسازی شبکه نموده اند. هر شبکه کامپيوتری می بايست با توجه به شرايط و سياست های هر سازمان ، طراحی و در ادامه پياده سازی گردد .شبکه ها ی کامپيوتری زيرساخت لازم برای استفاده از منابع فيزيکی و منطقی را در يک سازمان فراهم می نمايند . بديهی است در صورتی که زيرساخت فوق به درستی طراحی نگردد، در زمان استفاده از شبکه با مشکلات متفاوتی برخورد نموده و می بايست هزينه های زيادی به منظور نگهداری و تطبيق آن با خواسته ها ی مورد نظر( جديد) ، صرف گردد ( اگر خوش شانس باشيم و مجبور نشويم که از اول همه چيز را مجددا" شروع نمائيم !) . يکی از علل اصلی در بروز اينچنين مشکلاتی ، به طراحی شبکه پس از پياده سازی آن برمی گردد. ( در ابتدا شبکه را پياده سازی می نمائيم و بعد سراغ طراحی می رويم ! ) .
برپاسازی هر شبکه کامپيوتری تابع مجموعه سياست هائی است که با استناد به آنان در ابتدا طراحی منطقی شبکه و در ادامه طراحی فيزيکی ، انجام خواهد شد . پس از اتمام مراحل طراحی ، امکان پياده سازی شبکه با توجه به استراتژی تدوين شده ، فراهم می گردد.
در زمان طراحی يک شبکه ، سوالات متعددی مطرح می گردد :
برای طراحی يک شبکه از کجا می بايست شروع کرد ؟
چه پارامترهائی را می بايست در نظر گرفت ؟
هدف از برپاسازی يک شبکه چيست ؟
انتطار کاربران از يک شبکه چيست ؟
آيا شبکه موجود ارتقاء می يابد و يا يک شبکه از ابتدا طراحی می گردد ؟
چه سرويس ها و خدماتی بر روی شبکه، ارائه خواهد شد ؟
و ...
سوالات فوق ، صرفا" نمونه هائی در اين زمينه بوده که می بايست پاسخ آنان متناسب با واقعيت های موجود در هر سازمان ، مشخص گردد . ( يکی از اشکالات ما استفاده از پاسخ های ايستا در مواجهه با مسائل پويا است !) .