صفحه 12 از 302 نخستنخست 123456789101112131415161718192021222324252627282930313262112162 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 3018

موضوع: ديوان شمس

  1. #111
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    پیش فرض

    جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را


    ای سرو روان بنما آن قامت بالا را


    خرم کن و روشن کن این مفرش خاکی را

    خورشید دگر بنما این گنبد خضرا را


    رهبر کن جان‌ها را پرزر کن کان‌ها را

    در جوش و خروش آور از زلزله دریا را


    خورشید پناه آرد در سایه اقبالت

    آری چه توان کردن آن سایه عنقا را


    مغزی که بد اندیشد آن نقص بسست ای جان

    سودای بپوسیده پوسیده سودا را



    هم رحمت رحمانی هم مرهم و درمانی

    درده تو طبیبانه آن دافع صفرا را


    تو بلبل گلزاری تو ساقی ابراری

    تو سرده اسراری هم بی‌سر و بی‌پا را


    یا رب که چه داری تو کز لطف بهاری تو

    در کار درآری تو سنگ و که خارا را


    افروخته نوری انگیخته شوری

    ننشاند صد طوفان آن فتنه و غوغا را



  2. کاربر روبرو از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده است .


  3. #112
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    Eh


    شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ


    تا بود چنین بودی تا باد چنان بادا


    ای صورت هر شادی اندر دل ما یادی

    ای صورت عشق کل اندر دل ما یاد آ



    بیرون پر از این طفلی ما را برهان ای جان

    از منت هر دادو وز غصه هر دادا


    ما چنگ زدیم از غم در یار و رخان ما

    ای دف تو بنال از دل وی نای به فریاد آ


    ای دل تو که زیبایی شیرین شو از آن خسرو

    ور خسرو شیرینی در عشق چو فرهاد آ



  4. کاربر روبرو از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده است .


  5. #113
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    پیش فرض

    یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا


    من خمره افیونم زنهار سرم مگشا


    آتش به من اندرزن آتش چه زند با من

    کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا


    گر چرخ همه سر شد ور خاک همه پا شد


    نی سر بهلم آن را نی پا بهلم این را


    یا صافیه الخمر فی آنیه المولی

    اسکر نفرا لدا و السکر بنا اولی




  6. کاربر روبرو از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده است .


  7. #114
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    Eh

    ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا


    هم محرم عشق تو هم محرم تو جانا



    هم ناظر روی تو هم مست سبوی تو

    هم شسته به نظاره بر طارم تو جانا


    تو جان سلیمانی آرامگه جانی

    ای دیو و پری شیدا از خاتم تو جانا


    ای بیخودی جان‌ها در طلعت خوب تو

    ای روشنی دل‌ها اندر دم تو جانا


    در عشق تو خمارم در سر ز تو می دارم

    از حسن جمالات پرخرم تو جانا


    تو کعبه عشاقی شمس الحق تبریزی

    زمزم شکر آمیزد از زمزم تو جانا




  8. کاربر روبرو از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده است .


  9. #115
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    پیش فرض

    زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا


    زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی


    زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور

    زهی گوهر منثور زهی پشت و تولا


    زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حال

    زهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی


    چو جان سلسله‌ها را بدرد به حرونی

    چه ذاالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا


    علم‌های الهی ز پس کوه برآمد

    چه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا


    چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان را

    بزن گردن آن را که بگوید که تسلا


    چو بی‌واسطه جبار بپرورد جهان را

    چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا


    گر اجزای زمینی وگر روح امینی


    چو آن حال ببینی بگو جل جلالا


    گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد

    دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا


    فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش

    تویی باده مدهوش یکی لحظه بپالا


    تو کرباسی و قصار تو انگوری و عصار

    بپالا و بیفشار ولی دست میالا


    خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش

    مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا



  10. 2 کاربر از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده اند .


  11. #116
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    Eh

    میندیش میندیش که اندیشه گری‌ها


    چو نفطند بسوزند ز هر بیخ تری‌ها


    خرف باش خرف باش ز مستی و ز حیرت

    که تا جمله نیستان نماید شکری‌ها


    جنونست شجاعت میندیش و درانداز

    چو شیران و چو مردان گذر کن ز غری‌ها


    که اندیشه چو دامست بر ایثار حرامست

    چرا باید حیلت پی لقمه بری‌ها



    ره لقمه چو بستی ز هر حیله برستی

    وگر حرص بنالد بگیریم کری‌ها



  12. 2 کاربر از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده اند .


  13. #117
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    پیش فرض

    زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا


    چه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا


    از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم

    نه از کف و نه از نای نه دف‌هاست خدایا


    یقین گشت که آن شاه در این عرس نهانست

    که اسباب شکرریز مهیاست خدایا


    به هر مغز و دماغی که درافتاد خیالش

    چه مغزست و چه نغزست چه بیناست خدایا


    تن ار کرد فغانی ز غم سود و زیانی

    ز تست آنک دمیدن نه ز سرناست خدایا


    نی تن را همه سوراخ چنان کرد کف تو

    که شب و روز در این ناله و غوغاست خدایا


    نی بیچاره چه داند که ره پرده چه باشد

    دم ناییست که بیننده و داناست خدایا


    که در باغ و گلستان ز کر و فر مستان

    چه نورست و چه شورست چه سوداست خدایا


    ز تیه خوش موسی و ز مایده عیسی

    چه لوتست و چه قوتست و چه حلواست خدایا


    از این لوت و زین قوت چه مستیم و چه مبهوت


    که از دخل زمین نیست ز بالاست خدایا


    ز عکس رخ آن یار در این گلشن و گلزار

    به هر سو مه و خورشید و ثریاست خدایا


    چو سیلیم و چو جوییم همه سوی تو پوییم

    که منزلگه هر سیل به دریاست خدایا


    بسی خوردم سوگند که خاموش کنم لیک

    مگر هر در دریای تو گویاست خدایا


    خمش ای دل که تو مستی مبادا به جهانی

    نگهش دار ز آفت که برجاست خدایا


    ز شمس الحق تبریز دل و جان و دو دیده

    سراسیمه و آشفته سوداست خدایا



  14. 2 کاربر از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده اند .


  15. #118
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    Eh

    زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا


    چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا


    چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید

    چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا


    زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه

    که جان را و جهان را بیاراست خدایا



    زهی شور زهی شور که انگیخته عالم

    زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا


    فروریخت فروریخت شهنشاه سواران

    زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا


    فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم

    ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا


    ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون

    دگربار دگربار چه سوداست خدایا


    نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم

    چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا


    چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دل‌ها

    غریبست غریبست ز بالاست خدایا


    خموشید خموشید که تا فاش نگردید

    که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا



  16. کاربر روبرو از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده است .


  17. #119
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    پیش فرض

    لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا


    تا از لب دلدار شود مست و شکرخا


    تا از لب تو بوی لب غیر نیاید

    تا عشق مجرد شود و صافی و یکتا


    آن لب که بود کون خری بوسه گه او

    کی یابد آن لب شکربوس مسیحا


    می‌دانک حدث باشد جز نور قدیمی

    بر مزبله پرحدث آن گاه تماشا


    آنگه که فنا شد حدث اندر دل پالیز

    رست از حدثی و شود او چاشنی افزا


    تا تو حدثی لذت تقدیس چه دانی

    رو از حدثی سوی تبارک و تعالی


    زان دست مسیح آمد داروی جهانی

    کو دست نگه داشت ز هر کاسه سکبا


    از نعمت فرعون چه موسی کف و لب شست

    دریای کرم داد مر او را ید بیضا


    خواهی که ز معده و لب هر خام گریزی


    پرگوهر و روتلخ همی‌باش چو دریا


    هین چشم فروبند که آن چشم غیورست

    هین معده تهی دار که لوتیست مهیا


    سگ سیر شود هیچ شکاری بنگیرد

    کز آتش جوعست تک و گام تقاضا


    کو دست و لب پاک که گیرد قدح پاک

    کو صوفی چالاک که آید سوی حلوا


    بنمای از این حرف تصاویر حقایق

    یا من قسم القهوه و الکاس علینا



  18. کاربر روبرو از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده است .


  19. #120
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398
    سپاس ها
    6,794
    سپاس شده 16,762 در 8,741 پست
    نوشته های وبلاگ
    27

    Eh

    رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را


    خود فاش بگو یوسف زرین کمری را



    در شهر کی دیدست چنین شهره بتی را

    در بر کی کشیدست سهیل و قمری را


    بنشاند به ملکت ملکی بنده بد را

    بخرید به گوهر کرمش بی‌گهری را


    خضر خضرانست و از هیچ عجب نیست


    کز چشمه جان تازه کند او جگری را


    از بهر زبردستی و دولت دهی آمد

    نی زیر و زبر کردن زیر و زبری را


    شاید که نخسپیم به شب چونک نهانی

    مه بوسه دهد هر شب انجم شمری را


    آثار رساند دل و جان را به مؤثر

    حمال دل و جان کند آن شه اثری را


    اکسیر خداییست بدان آمد کاین جا

    هر لحظه زر سرخ کند او حجری را


    جان‌های چو عیسی به سوی چرخ برانند

    غم نیست اگر ره نبود لاشه خری را



    هر چیز گمان بردم در عالم و این نی

    کاین جاه و جلالست خدایی نظری را


    سوز دل شاهانه خورشید بباید

    تا سرمه کشد چشم عروس سحری را


    ما عقل نداریم یکی ذره وگر نی

    کی آهوی عاقل طلبد شیر نری را


    بی عقل چو سایه پیت ای دوست دوانیم

    کان روی چو خورشید تو نبود دگری را


    خورشید همه روز بدان تیغ گزارد

    تا زخم زند هر طرفی بی‌سپری را


    بر سینه نهد عقل چنان دل شکنی را


    در خانه کشد روح چنان رهگذی را


    در هدیه دهد چشم چنان لعل لبی را

    رخ زر زند از بهر چنین سیمبری را

    رو صاحب آن چشم شو ای خواجه چو ابرو


    کو راست کند چشم کژ کژنگری را



    ای پاک دلان با جز او عشق مبازید

    نتوان دل و جان دادن هر مختصری را


    خاموش که او خود بکشد عاشق خود را

    تا چند کشی دامن هر بی‌هنری را








  20. کاربر روبرو از پست مفید !MAHSA! سپاس کرده است .


صفحه 12 از 302 نخستنخست 123456789101112131415161718192021222324252627282930313262112162 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •