صفحه 14 از 302 نخستنخست 1234567891011121314151617181920212223242526272829303132333464114164 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 3018

موضوع: ديوان شمس

  1. #131
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    تو بشکن چنگ ما را ای معلا


    هزاران چنگ دیگر هست این جا



    چو ما در چنگ عشق اندرفتادیم


    چه کم آید بر ما چنگ و سرنا


    رباب و چنگ عالم گر بسوزد


    بسی چنگی پنهانیست یارا


    ترنگ و تنتنش رفته به گردون

    اگر چه ناید آن در گوش صما


    چراغ و شمع عالم گر بمیرد

    چو غم چون سنگ و آهن هست برجا


    به روی بحر خاشاکست اغانی

    نیاید گوهری بر روی دریا


    ولیکن لطف خاشاک از گهر دان

    که عکس عکس برق اوست بر ما


    اغانی جمله فرع شوق وصلیست

    برابر نیست فرع و اصل اصلا


    دهان بربند و بگشا روزن دل

    از آن ره باش با ارواح گویا



  2. #132
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض


    برای تو فدا کردیم جان‌ها


    کشیده بهر تو زخم زبان‌ها


    شنیده طعنه‌های همچو آتش

    رسیده تیر کاری زان کمان‌ها


    اگر دل را برون آریم پیشت

    ببخشایی بر آن پرخون نشان‌ها


    اگر دشمن تو را از من بدی گفت

    مها دشمن چه گوید جز چنان‌ها


    بیا ای آفتاب جمله خوبان


    که در لطف تو خندد لعل کان‌ها


    که بی‌تو سود ما جمله زیانست

    که گردد سود با بودت زیان‌ها


    گمان او بسستش زهر قاتل

    که در قند تو دارد بدگمان‌ها



  3. #133
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    ز روی تست عید آثار ما را


    بیا ای عید و عیدی آر ما را


    تو جان عید و از روی تو جانا

    هزاران عید در اسرار ما را


    چو ما در نیستی سر درکشیدیم

    نگیرد غصه دستار ما را


    چو ما بر خویشتن اغیار گشتیم

    نباشد غصه اغیار ما را


    شما را اطلس و شعر خیالی

    خیال خوب آن دلدار ما را


    کتاب مکر و عیاری شما را

    عتاب دلبر عیار ما را


    شما را عید در سالی دو بارست

    دو صد عیدست هر دم کار ما را


    شما را سیم و زر بادا فراوان

    جمال خالق جبار ما را


    شما را اسب تازی باد بی‌حد

    براق احمد مختار ما را


    اگر عالم همه عیدست و عشرت

    برو عالم شما را یار ما را


    بیا ای عید اکبر شمس تبریز

    به دست این و آن مگذار ما را


    چو خاموشانه عشقت قوی شد

    سخن کوتاه شد این بار ما را



  4. #134
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    ای مطرب دل برای یاری را


    در پرده زیر گوی زاری را


    رو در چمن و به روی گل بنگر

    همدم شو بلبل بهاری را


    دانی چه حیات‌ها و مستی‌هاست

    در مجلس عشق جان سپاری را


    چون دولت بی‌شمار را دیدی

    بسپار بدو دم شماری را


    ای روح شکار دلبری گشتی

    کو زنده کند ابد شکاری را



    ای ساقی دل ز کار واماندم

    وقتست بده شراب کاری را


    آراسته کن مرا و مجلس را

    کراسته‌ای شرابداری را


    بزمیست نهان چنین حریفان را

    جا نیست دگر شرابخواری را



  5. #135
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض


    اندر دل ما تویی نگارا


    غیر تو کلوخ و سنگ خارا


    هر عاشق شاهدی گزیدست

    ما جز تو ندیده‌ایم یارا


    گر غیر تو ماه باشد ای جان

    بر غیر تو نیست رشک ما را


    ای خلق حدیث او مگویید

    باقی همه شاهدان شما را


    بر نقش فنا چه عشق بازد

    آن کس که بدید کبریا را


    بر غیر خدا حسد نیارد

    آن کس که گمان برد خدا را



    گر رشک و حسد بری برو بر

    کین رشک بدست انبیا را


    چون رفت بر آسمان چارم

    عیسی چه کند کلیسیا را


    بوبکر و عمر به جان گزیدند

    عثمان و علی مرتضا را


    شمس تبریز جو روان کن

    گردان کن سنگ آسیا را



  6. #136
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    ای جان و قوام جمله جان‌ها


    پر بخش و روان کن روان‌ها


    با تو ز زیان چه باک داریم

    ای سودکن همه زیان‌ها


    فریاد ز تیرهای غمزه

    وز ابروهای چون کمان‌ها


    در لعل بتان شکر نهادی

    بگشاده به طمع آن دهان‌ها


    ای داده به دست ما کلیدی

    بگشاده بدان در جهان‌ها


    گر زانک نه در میان مایی

    برجسته چراست این میان‌ها



    ور نیست شراب بی‌نشانیت

    پس شاهد چیست این نشان‌ها


    ور تو ز گمان ما برونی

    پس زنده ز کیست این گمان‌ها


    ور تو ز جهان ما نهانی

    پیدا ز کی می‌شود نهان‌ها


    بگذار فسانه‌های دنیا

    بیزار شدیم ما از آن‌ها


    جانی که فتاد در شکرریز

    کی گنجد در دلش چنان‌ها


    آن کو قدم تو را زمین شد

    کی یاد کند ز آسمان‌ها


    بربند زبان ما به عصمت

    ما را مفکن در این زبان‌ها



  7. #137
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض

    ای سخت گرفته جادوی را


    شیری بنموده آهوی را


    از سحر تو احولست دیده

    در دیده نهاده‌ای دوی را


    بنموده‌ای از ترنج آلو

    کی یافت ترنج آلوی را


    سحر تو نمود بره را گرگ

    بنموده ز گندمی جوی را


    منشور بقا نموده سحرت

    طومار خیال منطوی را


    پر باد هدایتست ریشش


    از سحر تو جاهل غوی را


    سوفسطاییم کرد سحرت

    ای ترک نموده هندوی را


    چون پشه نموده وقت پیکار

    پیلان تهمتن قوی را


    تا جنگ کنند و راست آرند

    تقدیر و قضای مستوی را


    سوفسطایی مشو خمش کن

    بگشای زبان معنوی را



  8. #138
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    از دور بدیده شمس دین را


    فخر تبریز و رشک چین را


    آن چشم و چراغ آسمان را

    آن زنده کننده زمین را


    ای گشته چنان و آن چنانتر

    هر جان که بدیده او چنین را


    گفتا که که را کشم به زاری

    گفتمش که بنده کمین را


    این گفتن بود و ناگهانی

    از غیب گشاد او کمین را


    آتش درزد به هست بنده

    وز بیخ بکند کبر و کین را


    بی دل سیهی لاله زان می

    سرمست بکرد یاسمین را


    در دامن اوست عین مقصود


    بر ما بفشاند آستین را


    شاهی که چو رخ نمود مه را

    بر اسب فلک نهاد زین را


    بنشین کژ و راست گو که نبود

    همتا شه روح راستین را


    والله که از او خبر نباشد

    جبریل مقدس امین را


    حالی چه زند به قال آورد

    او چرخ بلند هفتمین را


    چون چشم دگر در او گشادیم

    یک جو نخریم ما یقین را


    آوه که بکرد بازگونه

    آن دولت وصل پوستین را


    ای مطرب عشق شمس دینم

    جان تو که بازگو همین را


    چون می‌نرسم به دستبوسش

    بر خاک همی‌زنم جبین را



  9. #139
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    پیش فرض


    بنمود وفا از این جا


    هرگز نرویم ما از این جا


    این جا مدد حیات جانست

    ذوقست دو چشم را از این جا


    این جاست که پا به گل فرورفت

    چون برگیریم پا از این جا


    این جا به خدا که دل نهادیم

    کس را مبر ای خدا از این جا


    این جاست که مرگ ره ندارد

    مرگست بدن جدا از این جا


    زین جای برآمدی چو خورشید

    روشن کردی مرا از این جا


    جان خرم و شاد و تازه گردد

    زین جا یابد بقا از این جا


    یک بار دگر حجاب بردار


    یک بار دگر برآ از این جا


    این جاست شراب لایزالی

    درریز تو ساقیا از این جا


    این چشمه آب زندگانیست

    مشکی پر کن سقا از این جا


    این جا پر و بال یافت دل‌ها

    بگرفت خرد هوا از این جا



  10. #140
    معاونت سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/05
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    14,398

    Eh

    برخیز و صبوح را بیارا


    پرلخلخه کن کنار ما را


    پیش آر شراب رنگ آمیز

    ای ساقی خوب خوب سیما


    از من پرسید کو چه ساقیست

    قندست و هزار رطل حلوا



    آن ساغر پرعقار برریز

    بر وسوسه محال پیما


    آن می که چو صعوه زو بنوشد

    آهنگ کند به صید عنقا


    زان پیش که دررسد گرانی

    برجه سبک و میان ما آ


    می‌گرد و چو ماه نور می‌ده

    حمرا می ده بدان حمیرا


    ما را همه مست و کف زنان کن

    وان گاه نظاره کن تماشا


    در گردش و شیوه‌های مستان

    در عربده‌های در علالا


    در گردن این فکنده آن دست

    کان شاه من و حبیب و مولا


    او نیز ببرده روی چون گل

    می‌بوسد یار را کف پا


    این کیسه گشاده از سخاوت

    که خرج کنید بی‌محابا


    دستار و قبا فکنده آن نیز

    کاین را به گرو نهید فردا


    صد مادر و صد پدر ندارد

    آن مهر که می‌بجوشد آن جا


    این می آمد اصول خویشی

    کز سکر چنین شدند اعدا


    آن عربده در شراب دنیاست

    در بزم خدا نباشد آن‌ها

    نی شورش و نی قیست و نی جنگ

    ساقیست و شراب مجلس آرا


    خاموش که ز سکر نفس کافر

    می‌گوید لا اله الا







صفحه 14 از 302 نخستنخست 1234567891011121314151617181920212223242526272829303132333464114164 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •