• آب از دستش نمي چکد!


  • آب از سر چشمه ِگل است!


  • آب از آب تکان نمي خورد!


  • آب پاکي را روي دستش ريخت!


  • آب در کوزه و ما تشنه لبان مي گرديم!


  • آب را گل آلود مي کنه که ماهي بگيره!


  • آب زير پوستش افتاده!


  • آب، سنگها را مي سايد.


  • آب که يه جا بمونه، مي گنده.


  • آبکش به کفگير مي گه تو سه تا سوراخ داري!


  • آب که از سر گذشت، چه يک ذرع چه صد ذرع – چه يک ني چه صدني!


  • آب که سر بالا رفت، قورباغه ابو عطا مي خونه!


  • آب نمي بيند ورنه شناگر قابليست!


  • آب از او گرم نمي شود!


  • آتش که الو گرفت، خشک و تر مي سوزد!


  • آتش نشاندن و اخگر گذاشتن کار خردمندان نيست.


  • آخر شاه منشي، کاه کشي است!


  • آخر شوخي به دعوا مي کشد.


  • آدم تنبل، عقل چهل وزير را دارد!


  • آدم پول را پيدا مي کند، نه پول آدم را.


  • آدم خوش معامله، شريک مال مردم است!


  • آدم دست پاچه، کار را دوبار انجام مي دهد!


  • آدم دروغگو کم حافظه است.


  • آدم زنده، زندگي مي خواهد!


  • آدم گدا، اين همه ادا ؟!


  • آدم گرسنه، خواب نان سنگک مي بينه!


  • آدمي را به ادب بشناسند.


  • آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش مي زنه!
  • سرنا: سازي است بادي که از چوبي مخصوص ساخته شود، اين ساز در غالب نقاط ايران موجود است و آن را همراه دهل مي نوازند. اندازه آن در نواحي مختلف فرق مي کند و به طور کلي طول آن از نيم متر متجاوز نمي نمايد.


  • آدم همه کاره هيچ کاره است.


  • آرد خودمان را بيختيم، الکِمان را آويختيم!