ضرب المثل هاي هر قوم بيانگر انواع حالات و چگونگي رفتار ، گفتار انديشه ، نتيجه وتجربيات گذشتگان آن قوم است با بررسي ضرب المثلها مي توان آداب و رسوم ، مذهب ، قواعد زبان و... مردم يک سر زمين را بهتر شناخت0 چند ضرب المثل به لحجه شوشتري : خر سَقّا مَشكانَه نَمدِرَه معني : خر سقا مشكها را پاره نمي كند. كاربرد : كنـايه از ايـن است كه براي هر كاري آموزش و مهارت لازم است، حتي خر سقا ياد گرفته وقتي مشكهاي پر آب را تحمل مي كند ، آرامتر راه بـرود و وقتي يك مشك را سقا بر ميدارد و براي توازن چوبي زير طرف ديگر مي گذارد، خر بدون حركت مي ايستد.حالِش لِف كَلفِ چُريَه معني : حالش مانند كلاف سر در گمي است.كاربرد : در مورد كسي گفته مي شود كه گرفتاريهاي مختلف سخت اورا پريشان كرده است. جِنسَه بِه گِرونيشِه اِشناسَه معني: جنس را به گرانيش مي شناسد. كاربرد : يعني خيال مي كند هر چه گرانتر است حتماً بهتر است در حالي كه اين قاعده كلي نيست.خاك زِينَه مين لونَشون معني: خاك زده اند به لانه آنها - خاك زده اند در لانه زنبورها.كاربرد : اين زبان حال هنگامي است كه گروهي را تحريك كرده اند و همه در حال عصبانيت از جاي خود بيرون آمده اند. اين مثل را از حالت زنبورها ساخته اند. وقتي به لانه آنها خاك بپاشند همگي عصباني مي شوند و از لانه بيرون مي آيند (و ممكن است بر سر يك رهگذر بي خبر ريخته و او را سخت نيش بزنند.) که کانه باد دههمعني : کاه کهنه را باد مي زند .كاربرد : کنايه از کار بيهوده انجام دادن . مولي گژدم زير دوليمعني: آدم آب زير کاه مانند کژدمي است که در زير دلو آب پنهان شده باشد .كاربرد : کنايه از اينکه بايد هميشه مواظب آدم آب زير کاه بود. خُدا كِه به مور غَضَبِ كُنَه بالِ دِهَش معني: (وقتي) خدا به مورچه غضب مي كند به او بال مي دهد. (كه فوري طعمه پرندگان مي شود) كاربرد : كنايه از كسي كه زندگاني كوچك وآرامي داشته، ولي خارج از استعداد كاري به گردن گرفته ويا در وضع پرشهرتي افتاده و گرفتاري سختي برايش پيدا شده است . پِرپِرَه خوَرد پِرهِسّ، شُو كورَه نَخوَرد گِرهسّ معني : پروانه خورد وپريد، شب كور نخورد و گرفتار شد.كاربرد : يعني آنكه فرز و زرنگ بود، خورد و در رفت وآنكه كند فهم بود و نخورد گرفتار شد. در جامعه فاسد مصداق دارد كه دزد فرار ميكند و آدم بيچاره گرفتار مي شود.بارونِِ دوشي، تِرَكانَه پوشي معني : باران ديروز تركها را پوشانيد.كاربرد : كنايه از اين است كه انجام برخي كارهاي خوب، برخي از معايب را مي پوشاند. اِشكَم سَك چَربي نَم وَردارَه معني: شكم سگ چربي تحمل نمي كند- كسي زياده از حد خوراك ثقيل مي خورد و شكمش سخت درد مي گيرد.كاربرد : كنايه از اين است كه شخص تازه به دوران رسيده و در كارهايي بيش از حدود و گنجايش خود قاطي شده و گرفتاري برايش پيش آمده است. آقا رَف، دو نَدُونِش؛ نونكَر رَف كَرَه آرَه؟! معني: آقا رفت، دوغ به او ندادند؛ نوكر رفت كره بياورد؟! خدا ديرِ گِرَه، اما شيرِ گِرَه معني : خدا دير مي گيرد، ولي همچون شير مي گيردكاربرد : يعني وقتي ظالم را گرفت رها نمي كند. خدا ديرگير است، اما سخت گير است(دهخدا)خدا كُهَه ديدَه، كه بَرف سَرِش باريدَه معني : خدا كوه را ديده است كه برف روي آن باريده است. كاربرد : يعني كوه بزرگ وپر از ده است كه گنجايش نگهداري اين همه برف را دارد كه از آسمان مي آيد. اشاره بهاين است كه چيزها بايد متناسب هم باشند. خُرما خوَر، خَر رون معني: خرما بخور و خر را بران. كاربرد : كنايه از اين است كه به كار خود مشغول باش و كاري به جريان امور (سياسي و غيره) نداشته باش. هنگام اختناق كه هر كس را به بهانه اي مي گيرند به كار ميرود.خَرِ مَندَه بَندير هِشّيَه معني: خر خسته منتظر يك هش است. كاربرد : به اشخاص تنبل گفته مي شود كه پي بهانه اي ميگردند، تا شانه از انجام كار خالي كنند. خَرُم اَ كُرِّيهي دُمبي نَداشمعني : يعني اصلاً من در اين كار دخالتي نداشتم. اين داستاني دارد خرما از كرٌگي دم نداشت.(دهخدا 734) كاربرد : براي جلوگيري از يك ضرر بزرگ گفته مي شود. خَري، خَريَه گُرانيدَه معني : خري، خر ديگري را به اشتباه گرفته است كاربرد : وقتي گفته مي شود كه دو نفر (يا دو طرف) هر دو اشتباه بزرگي كرده باشند و مطلب سر در گم شده باشد.خَندَه دِلِ خوَش مَخو، گِريوَه دِلِ تَنگ معني: خنده دل خوش مي خواهد، وگريه دل تنگ. كاربرد : كنايه از اين است كه هر كاري حالتي مي خواهد، هر كاري زمينه اي مي خواهد و وقتي دارد. خَميرِش فيچِهِسَّه معني: خميرش بالا آمده. كاربرد : در مقام كسي گفته مي شود كه اوضاع بر وفق مرادش شده وكارش بالا گرفته است.خَلَّ بِالّتِبِن هِشتِش رَف معني : (مخلوط عربي/ شوشتري) در زير كاه پنهان شده گذاشتش و رفت. كاربرد : يعني مسئله را حل نشده و به اصطلاح “استخوان لاي زخم“ گذاشت و رفت. خين جوشِ زَنَه معني : خري، خر ديگري را به اشتباه گرفته استكاربرد : اين مثل هنگامي گفته مي شود كه حالت دوستي و محبت زيادي در دو نفر ديده شده است.دو نفري كه از هم سالها دور بوده ويا حتي هيچگاه يكديگر را قبلاً نديده اند. چون دقت كرده اند فهميده اند كه دو شخص موصوف در اصل باهم خويشي داشته اند وهم خون بوده اند. پس از سالها كه به هم رسيده اند، به طور نا خودآگاه كشش خاصي در آنها ايجاد شده و به صورت دوستي و محبت زياد تظاهر كرده است.خورشَه بِسَّه مين جا خَرمَن پَتي معني: خنده دل خوش مي خواهد، وگريه دل تنگ.كاربرد : خورجين خود را در جاي خرمن خالي (از كاه و گندم) انداخته است.در مورد شخص احمق و طمعكار گفته مي شود كه به خيال اينكه مال يا پول مفتي به چنگ خواهد آورد در جائي كمين بگيرد، درحالي كه در آنجا اصلاً خبري نيست و چيزي عايدش نخواهد شد. خودش چَنگيَه، صِداش پُر تَنگيَهمعني: خودش (به اندازه) چنگي است، آوازش پر تنگي (در كوه) است. كنايه از افراد كوچكي است كه سر وصدائي بسيار بزرگتر از خودشان دارند. خودُم اَ تو بْميرُم، دِشمِنونُم اَ دَرمعني: خودم از درون مي ميرم دشمنانم از بيرون.كاربرد : هنگامي گفته مي شود كه شخصي ظاهر بسيار خوبي دارد تا حدي كه زندگي او مورد حسد ديكران است، ولي واقعيت اين است كه شخص از درون سخت گفتار است. خوبيش خوبَه بَديش زَرِمارَهمعني: خوبي او خوبست وبدي او (مانند) زهر مار است.كاربرد : به بچه اي گفته مي شود كه خوبي او خيلي خوب است، ولي وقتي بد مي شود بسيار تند و بدخو مي شود به طوري كه غير قابل تحمل مي گردد.خوبمون حِيفَه سي مَردُم، زِشتِمون عِيبَه سي مَردُم معني: خوبمان براي مردم حيف است و زشتمان براي مردم بد است.كاربرد : كنايه از اين است كه وصلت غريبه نكنيم تا خوب و بدمان نزد خودمان بماند. خوَشي بِجونِش زالِ زَنَه معني: از خوشي (زياد) سر مست شده (وكارهاي غير عادي از او سر مي زند).ظرفيت اين مقدار رفاه را نداشته است. خوَرِن، چي گَدا بِه روزِ عِيد معني: مي خورند، مانند گدا در روز عيد (كه در قديم وليمه مي دادند)، يعني بسيار با حرص و ولع مي خورند. خوَرِن مالُمون، زَنِن لارُمون معني: مي خورند مال ما را، ومي زنند لاشه مارا. كاربرد : كنايه از ظلم وجور دائمي و بيش از حد است. خوَر كه سازَت، پوش كه بِرازَت معني: بخور (به اندازه اي كه) سازگار باشد، و بپوش (به اندازه اي كه) تو را برازنده باشد. به قدر گليمت پايت را دراز كن (تقريباً)خونَه هَر چي هي، مِمون هَركي هيمعني: (در) خانه هر چه هست، و مهمان هم هر كه هست كاربرد : كنايه از كسي كه در خانه بازي دارد و بسيار مهمان نواز است ولي به تشريفات قائل نيست و مي گويد هر كس هر وقت آمد خوش آمد هر چه داريم با هم بخوريم .حالي، نه مالي معني: رفتار شخص مهم است نه مال او. چِن چِنِ عطارون، شَفويِ بيمارونمعني: نسخه پيچيدن عطاران شفاي بيماران است- چن چن به معني ساختن ومخلوط كردن داروهاست. اين مثل تاريخي است.چَن زين بُردَه تو؟ معني: چند زين (اسب بر گرفته و) به داخل برده است؟كاربرد : در مقام جواني گفته مي شود كه هنوز تجربه اسب سواري را ياد نگرفته است، ويا سرد وگرم روزگار را نچشيده است.چي خَر به خَرِّه گير كُردَه معني: همچون الاغ توي گل ولاي گير كرده استكاربرد : هنگامي گفته مي شود كه بر اثر بي فكري به گرفتاري بزرگي دچار شده است. صورت ديگر آن چنين است: خر مين خرٌه گيره=خر توي گل ولاي گير كرده است. چي خوَريم يا خِجالَت؟معني: بر سبيل تعارف گفته مي شود: غذا‌ بخوريم و يا خجالت؟كاربرد : غليان بكشيم يا خجالت؟‌ (دهخدا ـ1126) اي پياز انجني عرس هم واريزي معني: اگر پياز خرد مي کني اشک هم بايد بريزي كاربرد : انجام هر کاري سختي و زحمت دارد.