مولانا ابوالكلام احمدآزادفيلسوف هندي))
كورش همان ذوالقرنين قرآن است . وي پيامبرايران بودزيرا انسانيت ومنش وكردار نيك را به مردمان ايران وجهان هديه داد . سنگ نگاره اوبابالهاي كشيده شده به سوي خداوند در پاسارگاد وجود دارد
__________________
پرفسورايليف مدير موزه ليورپول انگلستان:
درجهان امروز بارزترين شخصيت جهان باستان كورش شناخته شده است . زيرا نبوغ و عظمت او در بنيانگذاري امپراتوري چندين دهه اي ايران مايه شگفتي است . آزادي به يهوديان و ملتهاي منطقه و كشورهاي مسخر شده كه درگذشته نه تنها وجود نداشت بلكه كاري عجيب به نظر ميرسيده است از شگفتيهاي اوست
__________________
دكترهانريبر دانشمند فرانسوي-تمدن ايران باستان:
اين پادشاه بزرگ يعني كورش هخامنشي برعكس سلاطين قسي القب و ظالم بابل و آسور بسيار عادل و رحيم و مهربان بود،زيرا اخلاق روح ايراني اساسش تعليمات زرتشت بوده. به همين سبب بود كه شاهنشاهان هخامنشي خود را مظهر صفات(خشترا ) مي شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا براي خير بشر و آسايش و سعادت جامعه انسانصرف مي كردند
__________________
آلبرشاندور-كورش بزرگ:
شاهنشاهي ايران كه پايه گذار او كورش بزرگ است به هيچ وجه بر اساس خشنونت پي ريزي نشد . بلكه عكس آن صادقاست زيرا با رعايت حقوق مردمان پايه گذاري شد . پارسيها با مساعدت يكديگر و به ياري پادشاهان مقتدر خود عظمت وشكوهي را در تاريخ به جاي گذاشته اند كه نشانه نبوغ و نژاد پاك آنان است . نژادي كه حماسه آنان را همچون آفتابي درتاريكي نشان ميدهد . آنان درخششي در جهان از خود به جاي گذاشته اند كه براي آيندگان نيز خواهد ماند
__________________
افلاطون-قوانين 347تا 477پيش ازميلاد))
پارسيان درزمان شاهنشاهي كورش اندازه ميان بردگي و آزادگي را نگاه ميداشتند . ازاينرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسياري از ملتهاي جهان شدند . در زمان او(كورش بزرگ)فرمانروايان به زيردستان خود آزادي ميدادند و آنانرا به رعايت قوانين انساندوستانه و برابري ها راهنمايي ميكردند . مردمان رابطه خوبي باپادشاهان خود داشتند ازاينرو درموقع خطر به ياري آنان ميشتافتند و در جنگها شركت ميكردند . ازاينرو شاهنشاه در راس سپاه آنانرا همراهي ميكرد و به آنان اندرز ميداد . آزادي و مهرورزي و رعايت حقوق مختلف اجتماعي به زيبايي انجام ميگرفت
__________________
هرودوت-تاريخ هرودوت 425 تا 484پيش ازميلاد))
هيچ پارسي يافت نمي شد كه بتواند خود را با كورش مقايسه كند . از اينرو من كتابم را درباره ايران و يونان نوشتم تاكردارهاي شگفت انگيز و بزرگ اين دو ملت عظيم هيچگاه به فراموشي سپرده نشود.كورش سرداري بزرگ بود. در زمان او ايرانيان از آزادي برخوردار بودند و بر بسياري از ملتهاي ديگر فرمانروايي مي نمودند ، بعلاوه او به همه مللي كه زير فرمانروايي او بودند آزادي مي بخشيد و همه او را ستايش مينمودند . سربازان او پيوسته برايوي آماده جانفشاني بودند و به خاطر او از هر خطري استقبال ميكردند
__________________
دكترجهانگيراوشيدري-دانشنامه مزديسنا:
كورش به سال 559 قبل ازميلاد بر اريكه شاهنشاهي بنشست و در سال 529 قبل ازميلاد وفات يافت . پس از تسخير بابل با مردمان شكست خورده با مهرباني رفتار كرد و اسيران يهودي راكه بخت النصر از فلسطين به آن شهر آورده بود آزاد كرد و اجازه داد به فلسطين بازگردند . او فرماني صادر كرد كه معبد اورشليم را كه بخت النصر ويران كرده بود را با هزينه دولت ايران بازسازي كنند . كورش را در پارسه گرد كه امروزه پازاردگاد ناميده ميشود به خاك سپردند . او از مردان بزرگ تاريخ جهان است زيرا همه تاريخنويسان نامدار جهاني از او به نيكي ستايش كرده اند . او پادشاهي سياستمدار -شجاع - بافتوت - باعزم و اراده - باگذشت و مهربان بود . او به عقايد ديني ملل مغلوب احترام ميگذاشت . شهرهاي ويران را دوباره آباد ساخت . او عقل و تدبير را بر شمشير و جنگ برتري داد . منشور جهاني او زينتبخش سازمان ملل متحد و جهان است .
__________________
ژنرال سرپرسي سايكس:
خوشزباني او از پاسخي كه در داستان رقص ماهيان به يونانيان داده است آشكار است. مطالب كتاب مقدس(تورات) و نوشته هاي يوناني وسنتهاي ايراني همه همداستانند كه كورش باستاني سزاوار لقب بزرگ بوده است.مردم او را دوست میداشتند و (پدر) میخواندند.
ما نيز ميتوانيم بدان بباليم كه نخستين مرد بزرگ آريائي{ اينجا انديشه اش هندواروپايي است زيرا تنها شاخه هند و ايراني گروه هند و اروپايي است كه آريائي خوانده ميشود } كه سرگذشت اش برتاريخ روشن
است،صفاتي چنان عالي و درخشان داشته است
ژنرال سرپرسي سايكس بعد از ديدار از آرامگاه شاهنشاه كورش بزرگ
من خود سه بار اين آرامگاه را ديدار كرده ام،و توانسته ام اندك تعميري نيز در آنجا بكنم،و در هر سه بار اين نكته را يادآور شده ام كه زيارت آمارگاه اصلي كورش،پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان،امتياز كوچكي نيست و من بسي خوشبخت بوده ام كه بچنين افتخاري دست يافته ام. براستي من درگمانم كه آيا براي ما مردم آريائي(هندواروپايي)هيچ بناي ديگري هست كه از آرامگاه بنياد گذار دولت پارس و ايران ارجمندتر و مهمتر باشد
سرپرسي سايكس-تا ايران باستان:
در شاهنشاهي كورش زيبايي - مردانگي- شجاعت - قهرمانيت - عدالت به عيان ديده شده است . وي هيچگاه عياشي نكرد . كاري كه اكثربزرگان گرفتار آن بوده و هستند . آزاديهايي كه داشت به هيچوجه به شخصيت او صدمه نزد و افكاري داشت كه به راستي متعلق به تاريخ نبوده است
كورش يكي از شخصيتهاي بزرگ تاريخ جهان است . او ابتدا پادشاه سرزمين كوچكي بود . ولي پس از مدتي بااراده مصمم و قلبي آكنده از وطن پرستي امپراتوري را در تاريخ بنا نهاد كه در كل جهان بيسابقه بود . اين بدين دليل بود كه تا كنون هيچ كشوري نتوانسته بود اينچنين با صلح و احترام به عقايد ديگران كل خاور ميانه را تصاحب كند . او هيچگاه خوشگذرانی و تن آسايي نكرد . هيچگاه مغرور نشد و هميشه به ياد خداوند خود بود و براي احترام به مزدا حيواناتي را نثار ميكرد . كاساندان همسر وی دختر فرناسپه هخامنشي از دودماني بود كه از نجباي پارس محسوب ميشدند و پدر و اجدادش در چند نسل شاه پارسيان بودند . كورش در شوخ طبعي و انسانيت سرآمد زمان خود بود . من سه بار تاكنون موفق شده ام آرامگاه اين ابرمرد آريايي را زيارت كنم و خداوند را براي اين توفيق سپاس ميگويم
__________________
گزنفون-كوروپداي 445پيش ازميلاد))
مهمترين صفت كورش دينداري او بود. او هر روز قربانيان براي ستايش خداوند ميكرد . اين رسوم و دينداري آنان هنوز در زمان اردشير دوم هم وجود دارد و عمل ميشود . از صفتهاي برجسته ديگر كورش عدل و گسترش عدالت و حق بود
گزنفون
ما دراينباره فكر كرديم كه چرا كورش به اين اندازه براي فرانروايي عادل مردمان ساخته شده بود . سه دليل را برايش پيدا كرديم . نخست نژاد اصيل آريايي او و بعد استعداد طبيعي و سپس نبوغ پروش او از كودكي بوده است.كورش نابغه اي بزرگ - انساني والامنش - صلح طلب و نيكمنش بود . او دوست انسانها و طالب علم و حكمت و راستي بود.كورش عقيده داشت پيروزي بر كشوري اين حق را به كشور فاتح نميدهد تا هر تجاوز و كار غيرانساني را مرتكب شود.او براي دفاع از كشورش كه هر ساله مورد تاخت و تاز بيگانگان قرار ميگرفت امپراتوري قدرتمند و انساني را پايه گذاشت كه سابقه نداشت . او در نبردها آتش جنگ را متوجه كشاورزان و افراد عام كشور نميكرد . او ملتهاي مغلوب را شيفته خود كرد به صورتي كه اقوام شكست خورده كه كورش آنانرا از دست پادشاهان خودكامه نجات داده بود وي را خداوندگار مي ناميدند . او برترين مرد تاريخ - بزرگترين - بخشنده ترين - پاكدل ترين انسان تا اينزمان بود
________