در تاريخ موسيقي ايراني دو نظام مختلف به چشم مي خورد. يکي نظام ادواري است که در آن همه آهنگ ها و به طور کلي موسيقي ايراني را شامل مجموعه هايي به نام ادوار مي دانستند و براي آنها قواعد و ساختار ويژه اي قائل بودند و ديگري نظام دستگاهي است که بعد از نظام ادواري بنيان گرفته و در هفت گروه به نام دستگاه قرار دارد. نظام ادواري ظاهرا تا سده 13 هجري (19 ميلادي) استمرار يافته و سپس جاي خود را به نظام دستگاهي داده است. نظام ادواري نظامي بود علمي و منطقي که زيرساز هنري استواري داشت و معلوم نيست چه دليل و انگيزه اي موجب تغيير آن شده است. بهترين و کامل ترين اثري که مي تواند نظام ادواري را توجيه و تفسير کند، کتاب الادوار صفي الدين ارموي است. دستگاه ايراني هم رديف راگاي هندي يا مقام در موسيقي ترکي - عربي است و در غرب به مد ترجمه مي شود; اما هيچ يک از آنها مفهوم درست يک دستگاه را نمي رساند. شرايط زندگي در دوران معاصر، اجراهاي کوتاه تر و مختصرتر را اقتضا مي کند و اجراهاي دراز مدتي که درگذشته از خواننده و نوازنده، انتظار مي رفت وجود ندارد. لذا دستگاه هاي مطول قرن نوزده به تدريج مختصرتر عرضه مي شوند. نخستين کتابي که درآن نظام دستگاهي به تصريح ديده مي شود، بحورالالحان فرصت شيرازي تاليف محمدنصير حسيني ملقب به فرصته الدوله است که درسال 1339 ه.ق درگذشت. تغيير نظام ادواري به نظام دستگاهي در موسيقي ايراني بايد در فاصله سال هاي 1278 تا 1322 يا به عبارت ديگر در اواخر سده سيزدهم تا حدود نيمه سده چهاردهم هجري صورت گرفته باشد. اين دوره مطابق با دوران قاجاريه، ناصرالدين شاه تا محمدعلي شاه است. تکوين يا بنيانگذاري رديف هفت دستگاه موسيقي ايراني را به خاندان علي اکبر فراهاني معروف به خاندان هنر نسبت داده اند. از آخرين افراد اين خاندان برادران شهنازي هستند که هر دو از نوازندگان طراز اول تار بشمار مي رفته اند. موسيقي سنتي ايران از تعدادي ملودي به نام «گوشه» تشکيل شده که هر يک بازگو کننده حالات خاصي است. گوشه ها بر مبناي همگوني و اشتراک حالات متوالي نت هايشان به مجموعه هايي دسته بندي مي شوند که به آنها دستگاه مي گويند. دستگاه به آوازي مي گويند که طرز بستن درجات گام و فواصل جز» آن به گام ديگري شبيه نباشد. هفت دستگاه موسيقي ايراني عبارتنداز: شور، همايون، چهارگاه، سه گاه، ماهور، نوا و راست پنجگاه. درمورد ترتيب دستگاه ها نظرات متفاوتي وجود دارد. اما اگر بخواهيم دستگاه ها را از جهت اهميت طبقه بندي کنيم، ترتيب زير به نظر صحيح مي رسد: شور، همايون، ماهور، چهارگاه، سه گاه، راست پنجگاه و نوا. در ميان اين دستگاه ها بعضي داراي گوشه هاي مفصل و زيادند و لذا اين دستگاه ها به بخش هاي کوچک تري تقسيم مي شوند که آنها را نغمه مي گويند. گوشه ها معمولا از چند نت تجاوز نمي کنند و داراي تقسيمات جز» نيستند. اگر موسيقي ايران را يک کشور فرض کنيم، دستگاه را به استان، نغمه را شهر و گوشه را به خانه مي توان تعبير کرد. در ميان دستگاه هاي موسيقي ايراني شور از همه بزرگتر است. مهمترين راه تشخيص دستگاه ها و آوازهاي موسيقي ايراني و لذت بردن از آنها، آموزش طولاني، علمي وحرفه اي اين نوع موسيقي است. تمرينات مکرر و اجراهاي گوناگون نيز به اين امر کمک مي کند. در اين صورت با شنيدن بخش کوتاهي از هر قطعه نوع دستگاه و يا گوشه آن مشخص خواهد بود. همچنين يادگرفتن ترانه ها و تصنيف هاي متوالي که در دستگاه و آوازهاي مختلف نوشته شده، راه ديگر تشخيص موسيقي ايراني است.
1 ) شور: شور از جهاتي مهمترين دستگاه موسيقي ايراني بشمار مي آيد. شور آوازي است که با ذوق مشرقي ها موافق و سهل و مورد پسند عمومي است; زيرا فواصل پرده هاي آن معمولا خيلي با هم فرق ندارند و اغلب نغمات طوايف و ايلات و عشاير در زمينه اين دستگاه است. آواز شور از جذبه و لطف خاصي برخوردار است که بسيار شاعرانه و دلفريب است. آواز شور ريشه عميقي در فرهنگ ايراني دارد که بيانگر تصوف و عرفان ايراني است. مقام شور شامل چهار آواز يا نغمه است که عبارتند از: ابوعطا، بيات ترک، افشاري و دشتي.
- آواز يا نغمه ابوعطا: ابوعطا آوازي است که بين عامه مردم رواج فراوان دارد و از لطافت و زيبايي خاصي برخوردار است. گونه ها و گوشه هاي آواز ابوعطا عبارتند از: رامکلي، درآمد، سيخي، حجاز، بسته نگار، يقولون، چهارپاره، گبري، غم انگيز، گيلکي.
- آواز يا نغمه بيات ترک: آواز بيات ترک مانند ابوعطا مورد توجه عامه است. اين آواز حالت يکنواختي دارد. آواز بيات ترک عليرغم نامش صددرصد ايراني است; بيات ترک را پيش از اين بيات زند مي خوانده اند.
- آواز يا نغمه افشاري: افشاري، آواز متاثر کننده و دردناک است که سخن از درد و اندوه دروني دارد.
- آواز يا نغمه دشتي: دشتي از زيباترين متعلقات مقام شور به حساب مي آيد که آن را آواز چوپاني ناميده اند. اين آواز با آن که غم انگيز و دردناک است; درعين حال بسيار لطيف و ظريف است. احتمالا اصل اين نوع آواز متعلق به چوپان ناحيه دشتستان واقع در استان فارس مي باشد. امروزه اين آواز وسعت بيشتري يافته و در شمال ايران با تغيير شکل مختصري به نغمه گيلکي تغيير يافته است. اين آواز بين مردم گيلان رواج فراواني دارد.
2 ) همايون: دستگاه همايون شباهت بسيار به گام کوچک دارد. همايون يکي از بزرگترين دستگاه ها مي باشد که محبوبيت خاصي بين مردم ايران دارد. همايون آوازي است باشکوه و مجلل، آرام و درعين حال بسيار زيبا و دلفريب. برطبق قول مرحوم روح الله خالقي: «همايون ناصحي است مشفق و مهربان که با کمال شرم و آزرم با مستمعين خود مکالمه و درددل مي کند و با بياني شيوا چنان نصيحت مي کند و پند مي دهد که هيچ سخنران را اين مهارت و استادي نيست.» موسقيدانان ايراني عموما بيات اصفهان را اشتقاقي از دستگاه همايون مي دانند. همچنين بعضي موسيقيدانان بيات اصفهان را هم پايه با گام هارمونيک مينور در موسيقي غربي مي شناسند.
- بيات اصفهان: آواز بيات اصفهان از آوازهاي قديم ايراني است. آوازي جذاب و گيرا است که ريتمي بين شادي و غم دارد.
3 ) ماهور: ماهور طبيعي ترين گام و اساس موسيقي فرنگي است. ماهور آوازي است با وقار و ابهت و شوکت خاصي به شنونده القا مي کند و آهنگ ساز براي بيان شجاعت ها و دليري از اين آواز استفاده مي کند. ماهور چون قرين موسيقي فرنگي است، بين جوانان جايگاه خاصي دارد. اما در مجموع آواز ماهور طرب انگيز و شاد مي باشد.
4 ) چهارگاه: سه گاه و چهارگاه با يکديگر پيوستگي خاصي دارند. اين گونه رابطه بين هيچ دو دستگاه ديگر وجود ندارد. تمامي گوشه هاي سه گاه را مي توان در چهارگاه با تغيير مقام اجرا نمود. البته چهارگاه چند گوشه مخصوص به خود دارد که در سه گاه اجرا نمي شود. از طرفي مقام هاي اين دو دستگاه بقدري با يکديگر متفاوتند که مي توان گفت هيچ دو مقامي در موسيقي ايراني اين گونه باهم فرق ندارند. چهارگاه از نظر علمي مهمترين مقام موسيقي ايراني است. اين آواز نماينده جامع و کاملي از تمام حالات و صفات موسيقي ايراني است. بطوري که تمام صفات عالي و ممتاز گام هاي ايراني را مي توان در چهارگاه به طور يکجا پيدا کرد.
5 ) سه گاه: سه گاه از نغمه هاي قديم ايران بوده و نام آن در کتاب هاي تاريخ موسيقي ايراني نيز آمده است. آواز سه گاه ريشه کاملا ايراني دارد. البته سه گاه درميان ترک ها استعمال زيادي دارد و آنها درخواندن اين آواز مهارت زيادي دارند. اما فارسي زبان ها آن را طور ديگري مي خوانند. در هردو، آواز باحزن و اندوه و با تاثير و تالم بسيار همراه است.
6 ) راست پنجگاه: اين دستگاه در بين دستگاه ها از همه کمتر اجرا مي شود. بعضي موسيقيدان ها معتقدند که اين دستگاه به قصد تعليم بنا شده است. راست پنج گاه ترکيبي است از ساير مقام ها و در اين آواز مي توان به تمام مقام هاي ايراني وارد شد. از اين رو مي توان تمام احساساتي که در دستگاه هاي موسيقي ايراني است را با راست پنج گاه ايجاد نمود. راست پنج گاه آواز کاملي است; زيرا داراي تمام حالات و صفات آوازهاي ديگر نيز هست.
7 ) نوا: نوا از ديگر دستگاه هاي هفت گانه موسيقي ايراني است که آوازي است درحد اعتدال و آهنگي ملايم و متوسط دارد، نه زياد شاد و نه زياد حزن انگيز. نوا را آواز خوب گفته اند و معمولا درآخر مجلس مي نواختند. معمولا اشعار عارفانه مثل اشعار حافظ را براي نوا انتخاب مي کنند زيرا تاثير بسيار زيادي در شنونده ايجاد مي کند.