معرفتاز جمله مراحل تكامل انسان امتافیزیك، خودشناسی و خداشناسیست كه در افراد مؤمن پس از تعبد فراوان و مزین شدن به زیور زهد حاصل میگردد. معرفت(شناخت) روشنایی دل و نشان فضیلت و ایمان است. آنان كه شناخت ندارند، دلهاشان تاریك و از نور ایمان تهی میباشد. پیامبر گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت(صلیاللهعلیهوآله وسلم) میفرمایند:«شناخت، سرمایه من است و خرد، ریشة دینِ من و عشق، اثاث من و شوق، مركب من و یاد خدای عزوجل، همدم من». پس برای هر فرد سالك طریق دوست، واجب است كه معارف لازم را از اهل آن بیاموزد.
مهمترین اركان معارف شامل شناخت خود، خدا، رسول الله، دنیا، آخرت، مرگ و شیطان است.شناخت زمانی حاصل شده كه اثرات آن آشكار گردد، مولای عارفان و دریای معرفت الهی حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:«هركه خدا را شناخت تنها شد. هر كه خود را شناخت مجرد شد، هر كه دنیا را شناخت از آن دل كَند، هر كه مردم را شناخت تنهایی گزید.»
فردی كه جمیع معارف لازم را كسب كند، عارف گفته میشود(كه این توفیق نصیب همه كس نمیگردد).
در كتاب ارزشمند“تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید” از قول عرفا نقل شده است:«حیات معرفت عبارت است، از خلق عزلت گرفتن، با حق خلوت كردن، زبان به ذكر گشودن، دل در فكر داشتن،گهی از نظر جلال و عزت در هیبت بودن، گهی بر امید نظر لطف بر سر مراقبت رفتن، پیوسته جان بر تابه عشق كباب كردن، پروانهوار همی سوختن و در شب تاریك چون والان به فغان آمدن، بر امید آنكه تا سحرگاه صبح امید بردمد؛ و او تعهد بیماران كند و گوید: ای فرشتگان شما گِرد دل ایشان طواف كنید تا من مرهم بر جراحات نهم.»(والله علیم حكیم)
خودشناسی:خودشناسی غایت و نهایت شناختهاست كه به شناخت خداوند حكیم منتهی میشود(انشاالله). در كلام معصومین آمده است كه خودشناسی نافعترین معارف است و یا آمده است كه هر كس خود را بشناسد، خدای متعال را خواهد شناخت. لذا خودشناسی برترین حكمتها و سودمندترین شناختهاست.(نادانترین مردم آنهاییاند كه خود را نمیشناسند.)
انسان از سه بخش جسم، روان و روح تشكیل شده است. روح هستة مركزی وجود انسان و جوهرة اصلی اوست و از حضرت حق منشاء گرفته است(و نفخت فیه من روحی) و به سوی او نیز باز خواهد گشت(انا لله و انا الیه راجعون).جسم ابزار و وسیلهای است كه در مدت كوتاه زیستن در عالم فیزیكی در اختیار میباشد و امانتی بیش نیست. روان نیز بخش حد واسط جسم و روح است، ماهیت جسم و روح بسیار متفاوت میباشد؛ جسم زمینی و روح آسمانی و تفاوت آنها به معنای واقعی از زمین تا آسمان است، لذا با این همه تفاوت براحتی نمیتوانند كنار هم قرار گیرند، مگر آنكه چیز سومی بعنوان حد واسط بین آنها قرار گیرد كه همان روان میباشد. برخی اعتقاد دارند روان حاصل روابط و تأثیرات متقابل جسم و روح میباشد.(الله اعلم)
گمـان میرود آن خودشناسی كه منتهی به خداشناسی میشود، همـان شنـاخت روح باشد.روح دارای صفات و ویژگیهایی است كه شناخـت آن به شناخت خالق یكتا كمك میكند، چرا كه شناخت كامل حضرت حق امری محالاست. شاید بهترین نتیجه حاصل از تعمق و تفحص در مقولة خداشناسی آن باشد كه بدانیم قدرت شنـاخت خداوند عظیم را نداریم پس بهتر آنكه خاضعانه عرض كنیم: مولای یا مولا انت العظیم و انا الحقیر، انت الكبیر و انا الصغیر… و به یاد داشته باشیم كه«قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» و اما قطرهای از آن قلیل بدین شرح است:
روح با حواس پنجگانه قابل احساس نمیباشد و نمیتوان از طریق ابزار مادی با آن تماس برقرار كرد. برای مثال نمیتوان روح را دید و یا لمس كرد، یا نمیتوان از طریق تلفن و امثال آن با ارواح ارتباط برقرار نمود(حداقل تا امروز)، خداوند لطیفِ خبیر نیز قابل احساس با حواس پنجگانه نبوده و قابل تماس با ابزارهای مادی نمیباشد. روح در جسم یكتا بوده، جایگاه مشخص ندارد هر چند اثرات حضور آن در تمام قسمتهای بدن مشهود است، خداوند احد و صمد نیز در جهان هستی یگانه بوده، در عین حال كه هیچ جای مشخصی ندارد و در همه جا حاضر است. روح قدرت تحریك جسم را دارد و آن را اداره میكند، قدرت تحریك و ادارة جهان نیز در اختیار حضرت حق میباشد(ان الله علی كل شیء قدیر). روح بر جسم آگاهی دارد ولی جسم از شناخت روح ناتوان است، خداوند علیم نیز بر جهان آگاهی كامل دارد ولی مخلوقات از شناخت او عاجزند(و الله واسع علیم). روح بر جسم احاطه كامل داشته، خداوند نیز بر جهان هستی احاطه و اشراف كامل دارد. روح پیش از پیدایش جسم وجود داشته، بعد از مرگ جسم نیز باقی خواهد ماند، خداوند كریم نیز ازلی و ابدی میباشد.
حضرت امام صادق(علیهالسلام) ـ آن مؤسس اولین دانشگاه علوم الهی ـ میفـرمایند:«خودشنـاسی انسـان این است كه خویشتن را به چهـار طبـع و چهار ستون و چهـار ركن بشناسد، چهار طبعش خـون است و صفرا و بـاد وبلغم، ستونهایش خرد است كه از خرد، فهم و حافظه مایه میگیرد و اركانش نور است و آتش و روح و آب.»
رخنه در اسرار متافیزیك(سیری در اندیشههای متافیزیك از دیدگاهاسلام)
تألیف :دكتر مطلّب برازنده
عضو هیأت علمی جهاددانشگاهی و مدیریت مدرسهمتافیزیك