ضرورت وجود خدا، چیزی نیست که تنها ادیان از آن سخن گویند، بلکه مسئله‌ای واقعی و حقیقی است که بشر به عقل و فطرت خود آن رادرک می‌کند. آنچه ادیان در این زمینه ارائه داده‌اند، تأیید عقل و ارائه بینش حقیقی و کامل درباره مبدأ جهان و صفات والای او، نیز جلوگیری از انحراف انسان‌ها از مسیری که در پیش دارند است. بینش انسان‌ها در مورد جهان، هدف و مبدأ خلقت و مختلف بوده است. آنان که عقلانی فکر کرده و به تأمل و تعقل درباره خلقت پرداخته، یقین یافته‌اند که جهان آفرینش بدون خالق آگاه و توانمند نبوده، خالق نیز جهان را به عبث و بیهوده نیافریده، بلکه غایتی ارزشمند دارد و آن هدف در دنیا محقق نمی‌شود، پس قطعاً معادی هم وجود دارد که غایت خلقت در آن است. با تأمل دریافته‌اند که خالق جهان باید آگاه، توانمند، برتر از زمان و مکان باشد، همچنان که با فطرت خود نیز این حقایق را درک و تصدیق کرده‌اند.
ادیان تصحیح کنندة کجروی و انحرافات فکری بشر بوده، ضمن تأیید مطالب بالا اطلاعات دقیق‌تری از مبدأ و معاد ارائه داده،‌ راه به سعادت رسیدن را به بشر نمایانده‌اند.
در مقابل عاقلان و متدینان، جاهلان و سرکشان، از روی جهالت یا لج‌ورزی خدا را انکار کرده، جهان را رها و بی مقصد و بی برنامه پنداشته‌اند و بشر نیز به دنبال آن، آزاد و رها تصور شده است! اینان که مادّی و ملحد نام گرفته‌اند، عقل و استدلال را کنار گذارده‌اند و گر نه اثبات خدا و معتقد شدن به او اولین دستور عقل می‌باشد، از این رو در آخرت منکران خدا می‌گویند: "لو کنّا نعقل أو نسمع ما کنّا فی أصحاب السعیر(1)؛ اگر عقل می‌داشتیم و تعقل می‌کردیم یا به حرف پیامبران گوش می‌دادیم، از اصحاب آتش نبودیم". ضرورت وجود خدا با کمترین تأمل عقلی ثابت می‌شود اما بدون اعتقاد به خدا ما در گرداب خلایی عظیم گرفتار خواهیم شد. بی‌ هدفی و سردرگمی آسایش ما را خواهد گرفت و پوچی، ما را به سوی خودکشی سوق می‌دهد.
بدون اعتقاد به خدا و معاد، زندگی معنایی ندارد و تمام سرعت انسان به پوچی می‌رسد، تا جایی که گاهی چاره کار و راه نجات خود از تنهایی، بی پناهی و سردر گمی را خودکشی خواهد یافت و خداوند فرموده است: "آن کسی که از یاد من غفلت کند، زندگی سختی خواهد داشت و در روز قیامت نیز کور محشور می‌گردد. می‌گوید: چرا مرا کور محشور کردی، در حالی که چشم داشتم؟! خطاب می‌آید که: آیات و نشانه‌های ما به سوی تو آمد (در جان و دل و نیز به وسیله پیامبران) و تو آنها را فراموش کرده و غفلت کردی، و امروز نیز فراموش شده‌ای(2) (همان حقیقت برایت تجسم یافت، تجسم کوری در دنیا)".