دیدن خدا اگر مراد از ديدن، با چشم باشد، در ديد ابتدا مي‏بايست از جسمي امواج الكترو مانيتيك ساطع گردد، و اين امواج در شبكيه چشم تأثير بگذارد، سپس توسط تارهاي عصبي به مغز منتقل شود و بعد از آن در ذهن آن شي‏ء منعكس گردد.

با توجه به فرايند ديدن، نتيجه مي‏گيريم كه در امور جسماني و ماديات منحصر است و در امور فراماده مانند "خدا" راهي ندارد.

عقل مي‏گويد: خداوند از صفات جسماني منزه است، چون كه لازمه جسم بودن، مكان و زمان داشتن و تركيب و احتياج است و شي‏ء محتاج نمي‏تواند خدا باشد. قرآن مي‏گويد: "خداوند غني و بي نياز است و خداي بي نياز نمي‏تواند جسم باشد"؛ زيرا جسم، هم نياز به اجزاي تشكيل دهنده دارد و هم زمان و مكان و هم علتي كه آن را به وجود آورد. بدين جهت خدا را چشم نمي‏تواند مشاهده كند (لا تدركه الابصار).

اگر مراد از ديدن، با چشم دل باشد، خدا را به دل مي‏توان مشاهده كرد.

از حضرت علي(ع) پرسيدند: آيا خدايت را ديده‏اي، فرمود: "چگونه خدايي را كه نبينم بپرستم". البته چشم او را نمي‏يابد، اما دل به حقيقت ايمان او را در مي‏يابد و مشاهده مي‏كند.

پاسخ و جستجو از جايگاه اصلي خدا:

خدا را در مكان فيزيكي و مادي نبايد جستجو كرد، زيرا مكاني خاص ندارد؛ همان گونه كه گفتيم چون وجود او در مكاني خاص و محدود، به معناي نفي وجود او از مكان‏هاي ديگر است، در حالي كه خداوند همه جا حضور دارد. هر جا كه رنگ و بوي هستي و وجود، نور و روشنايي، پاكي و صداقت، عشق پاك و محبت و زيبايي و... باشد، خداوند آن جا هست.

در برخي روايات آمد كه خدا را بايد در دل‏هاي پاك جستجو كرد. بعضي گفته‏اند كه بايد درون خود جستجو كرد.

سال‏ها دل ‏طلب جام جم از ما مي‏كرد آنچه خود داشت، زبيگانه تمنّا مي‏كرد

اگر به درون خود نگاه كنيم، عشق به زيبايي، گرايش به حقيقت و كمال مطلق و فقر و نياز وجودي خود را بنگريم، خداوند را مي‏توانيم درون خود ببينيم.

سال‏ها دل طلب يار و يار در دل بوده است‏ حاصل تحصيل ما تحصيل حاصل بوده است‏

در برخي روايات آمده كه دلِ مؤمن، عرش خداوند است.

خلاصه آن كه خداوند را در همه جا مي‏توان ديد. اگر انسان با دل پاك و با توجه به هر چيز نگاه كند، خدا را مي‏تواند در آن مشاهده كند، يعني علم و حكمت و قدرت و زيبايي را مي‏بيند و اين‏ها همه نشان او است.

اميرمؤمنان(ع) فرمود: "هيچ چيزي را نديدم مگر آن كه خدا را قبل از آن و بعد از آن و با آن ديدم".